سه‌شنبه، بهمن ۲۶، ۱۳۸۹

«فشار بین‌المللی و شکاف در سپاه پاسداران، ترمزی در برابر سرکوب»

 

رهبران جنبش سبز به زندان و اعدام تهدید می‌شوند. نقش حمایت فشارهای بین‌المللی و «ریزش نیروهای سرکوبگر» در کند کردن و آینده «جنبش سبز» چقدر تعیین کننده است؟

 
مهم‌ترین خبرهای ایران حول و حوش تهدیدهای خشن سران حکومت ایران نسبت رهبران جنبش سبز دور می‌زند. فردای تظاهرات ۲۵ بهمن سانه‌های دولتی ایران از فضای مجلس نوشته‌اند که «نمایندگان مجلس شعار مرگ بر موسوی و کروبی و خاتمی»  داده‌اند و «خواهان اعدام موسوی و کروبی» شده‌اند. علی لاریجانی، رئیس مجلس هم گفته که قرار است کمیته‌ای «برای بررسی ماهیت گروهی افراد ضدانقلاب در کشور» تشکیل شود.
«تهدیدهای خشن نشانه ترس بی‌اندازه»
به عقیده ناظران این تهدیدها نشانه ترس بی‌سابقه مسئولان است. حکومت ایران که در طول سال گذشته مدعی بود «فتنه» را خوابانده است، دیروز با «فتنه»ای روبرو شد که «بیدارتر» از پیش بود.
فاطمه گوارایی، عضو شورای فعالان ملی مذهبی می‌گوید: «سران حکومت ایران تمام تحلیل‌های داخلی و امنیتی را به این سمت سوق داده بودند که توانسته‌اند این جریان را کاملاً مهار کنند.» ولی رویداد ۲۵ بهمن «خواب آقایان را کاملاً آشفته کرده، طوری‌که فردای روز تجمعات، شاهد این هستیم که حتی در مجلس طرح می‌دهند که باید کمیته‌ای برای بررسی ماهیت این جریان تشکیل شود و فضاسازی شود به طرف دستگیری موسوی و کروبی، که من البته بعید می‌دانم. چون خودشان هم می‌دانند که پا گذاشتن به حریم رهبران جنبش سبز، تبعاتی دارد که فکر نمی‌کنم در این شرایط خواهانش باشند.»
تظاهرات دیروز صریح‌تر و شدیدتر از همیشه رهبری جمهوری اسلامی را نشانه رفت. آزاده کیان، استاد جامعه شناسی در پاریس معتقد است حرکت دیروز نشان داد که مخالفان نه تنها خاموش نشد‌ه‌، بلکه در شعارها و خواست‌های خود به مراتب رادیکال‌تر شده‌‌اند: «تظاهرکنندگان خواهان رفتن آقای خامنه‌ای رهبر بودند و این نشان می‌دهد که سران جمهوری اسلامی علی‌رغم سرکوب نتوانستند جنبش را به تحلیل ببرند.»
آزاده کیان، استاد جامعه شناسیBildunterschrift: Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift:  آزاده کیان، استاد جامعه شناسی فاطمه گوارایی می‌گوید مطالبات عامی که خرداد ۸۸ را آفرید، حالا به شدت هدفمند شده‌اند. در عین حال که آمدن مردم به خیابان‌ها نشان داد که «راه‌حل» سرکوب نیست و باید نسبت به آن پاسخی وجود داشته باشد. به نظر او «نیروی سرکوب» هم دیگر نمی‌تواند عامل اجرایی بی‌چون و چرا بماند: «جنبش سبز به تنفس و حیات خودش در رگ و پی جامعه ادامه ‌داده است. نمونه‌اش را هم در اشکال مختلفی که در حیات یک جامعه وجود دارد، بروز و ظهورش را می‌توانستید ببینید. شاید یکی از جلوه‌های بزرگ آن ریزش و شکاف‌هایی‌ست که در درون خود حاکمیت به‌وجود آمده است.»
«ریزش در نیروهای سرکوب»
مهران براتی، تحلیلگر مسایل سیاسی بر این باور است که شرط موفقیت جنبش‌ها در کشورهایی که دیکتاتوری یا دیکتاتوری‌های ایدئولوژیک در آن‌ها حاکم بوده‌اند، همراهی دستکم بخشی از نیروهای نظامی و ارتش با مردم است. او به رفتار ارتش مصر اشاره می‌کند و در مقایسه آن با نیروهای نظامی در ایران می‌گوید:« بعد از انتخابات سال ۸۸، سپاه پاسداران به عنوان یک نیروی سرکوبگر و خونریز جلوی مردم ایستاد. در مملکت ما هم اصولاً یکی از شرایط به موفقیت رسیدن این جنبش اجتماعی این است که ارتش یا نیروی سپاه تشخیص دهد که این سرکوب نتیجه ندارد.»
صحنه‌ای از تظاهرات ۲۵ بهمنBildunterschrift: Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift:  صحنه‌ای از تظاهرات ۲۵ بهمنآزاده کیان از مقایسه مصر و ایران به این نتیجه می‌رسد که از هشتاد میلیون مصری تنها چند صد هزار نفر تظاهرات کردند، بنابراین مهم این نیست که در آینده چند نفر به خیابان‌ها بیایند: «الان مسئله این است که نیروهای نظامی جمهوری اسلامی، یعنی پاسداران و ارتش و نیروهای پلیس، که به‌هرحال این‌ها سرکوبگران واقعی هستند، این نیروها کم کم به طرف مردم بیآیند. نارضایتی‌ها در ایران زیاد است و در اقشار مختلف هم وجود دارد. نارضایتی‌های اقتصادی و سیاسی بیشتر شده‌اند.  برای همین به نظر من اگر احتمال سرکوب کم شود، احتمال این هست که باز در ایران شاهد تظاهرات و مبارزات گسترده‌تری باشیم.»
به باور فاطمه گوارایی این شکاف در میان سپاه پاسدان با حضور میرحسین موسوی در انتخابات سال ۸۸ آغاز شده است: « با سرکوب‌ها و جنایات و فجایعی که در زندان‌ها نسبت به زنان و مردان این سرزمین رفت، حجت بر آن‌ها تمام شده است. اتفاقاً یکی از دلایلی که امروزه می‌گویند رژیم دارد بیش از پیش بر بسیج تکیه می‌کند و بسیج را به حالت سازمان‌یافته درمی‌آورد، بروز شکاف‌های بسیاری است که در درون سپاه رخ داده است.»
نگاه به منطقه و چشم‌انداز آینده؟
 فاطمه گوارایی می‌گوید: «شباهت‌سازی دو جنبش در منطقه که به فاصله‌ی کمی ازهم صورت گرفت» و نگاه به مصر و رفتار ارتش این کشور با معترضین یکی از دلایلی است که «مردم این بار شاهد حضور کمرنگ‌تر نیروهای سپاهی در این مرحله در سطح خیابان‌ها بودند.»
نکته‌ی دومی که او بسیار مهم می‌داند، «فضای بین‌المللی جنبش مصر و تونس است و قیام مصر که مسائل منطقه را تحت پوشش تمامی رسانه‌ها و خبرگزاری‌ها برده و مجامع بین‌المللی روی این مسئله حساس هستند. به طوری که بعد از سرکوب دیروز هم شاهد آن بودیم که از چندین مرکز جهانی این اقدام مورد تقبیح قرار گرفت.»
آیا در روزهای آینده بازهم اعتراض‌ها به خیابان کشیده خواهد شد؟ به نظر فاطمه گوارایی به جای پاسخ به این سوال باید بر این نکته تاکید کرد که:
« بروز مجدد اعتراض‌های خیابانی یکی از اشکالی‌ست که جنبش می‌تواند در فواصل مختلف حرکت خودش از آن استفاده کند.  حرکت ۲۵ بهمن فقط برای این بود که یک‌بار دیگر به آن دسته از کسانی که فکر می‌کردند جنبش سبز پایان یافته، رمق ندارد، دچار انفعال و سرخوردگی شده و همین طور به حاکمیت نشان داده شود که نه، این جنبش نه تنها زنده است که حتی بیش از گذشته نسبت به عملکرد و ادامه‌ی کار خودش اعتقاد و امید دارد.»

و آزاده کیان بر غرور ملی مردم انگشت می‌گذارد:«طبقه‌ی متوسطی که خواهان غرور ملی‌ست، تحمل نمی‌کند که ایران این قدر عقب‌رفت نسبت به تمام کشورهای منطقه خاورمیانه داشته باشد و این غرور ملی ایرانی‌ها و به‌خصوص جوانان و به‌خصوص طبقه‌ی متوسط شهری باعث خواهد شد که این‌ها بیش از پیش حضور در صحنه داشته باشند.»

بحث‌های رسمی در باره ابعاد تظاهرات ۲۵ بهمن

 

آمار منابع رسمی در باره‌ی دامنه تظاهرات مخالفان در روز ۲۵ بهمن اندک و در عین حال متفاوت است. واکنش شدید مقام‌های مختلف حکومتی و تعطیل خطوط مترو و اتوبوسرانی اما روایتی گویاتر از آمار رسمی به دست می‌دهند.

 
در روزهای قبل از ۲۵ بهمن، شخصیت‌ها و نهادهای مختلف جمهوری اسلامی ایران در برابر فراخوان مخالفان برای تظاهرات در این روز سکوت اختیارکرده بودند و آن را شایسته اعتنا نمی‌دیدند. در موضع‌گیری‌ها و رسانه‌های رسمی در ماه‌های اخیر پیوسته از "مرگ فتنه" سخن رفته است. این تصور هم در میان مقام‌های رسمی بی‌خریدار نبود که سرکوب معترضان در ماه‌های پس از انتخابات ۱۳۸۸ و برخوردهای امنیتی، قضایی و صدور احکام سنگین برای فعالان و شرکت‌کنندگان در این تظاهرات‌، عملاَ "جریان فتنه" را به خاموشی و نابودی کشانده است.
با این همه، واکنش شدید و گسترده مقام‌ها و رسانه‌های دولتی به تظاهرات مخالفان در ۲۵ بهمن از شب گذشته تا کنون، این گمانه را تقویت می‌کند که ابعاد تظاهرات یادشده فراتر از تصور و برآورد آنها بوده و تا حدودی غافلگیرشان کرده است. شاهد این گمانه را می‌توان سخنان تند و شدید رئیس مجلس و بیانیه ۲۲۳ نماینده مجلس علیه موسوی و کروبی، گزارش وزیر کشور به مجلس، بیانیه بسیج، اظهارات محسن رضایی و مقاله‌ها و گزارش‌های تند رسانه‌های نزدیک به دولت دانست.
سرمقاله برای «آشغال شکر»
روزنامه کیهان گرچه شمار شرکت‌کنندگان در تظاهرات دیروز را سیصد چهارصد نفر اعلام کرده است، اما در عمل ابعاد ماجرا را چنان بزرگ دیده که ناچار شده سرمقاله‌ خود را به تظاهرات این "عده‌ی معدود" اختصاص دهد. حسین شریعتمداری، نماینده ولی فقیه و مدیر مسئول کیهان که این سرمقاله را نوشته، با توصیف جمهوری اسلامی ایران به عنوان شکر، تظاهرکنندگان را "آشغال شکر" نامیده است. وی ادامه داده است: «سرانجام دیروز کوه موش زائید و اگرچه تعداد اندکی از اراذل و اوباش اجاره‌ای کوشیدند در چند نقطه تهران ابراز وجودی چند دقیقه‌ای کنند، ولی با حقارتی مثال زدنی روبرو شدند.»
سایت الف، وابسته به احمد توکلی نیز در شامگاه روز تظاهرات، رقمی مشابه کیهان را در مورد تعداد تظاهرات‌کنندگان اعلام کرد اما هم‌زمان نوشت: «بیشتر شلوغی امروز خیابان انقلاب و آزادی به دلیل تجمع وسیع نیروهای انتظامی و نیز عابران کنجکاو بوده است.» گزارش الف به دلیل «تجمع وسیع» و غیرمعمول نیروهای انتظامی در خیابان‌های یادشده که معمولاَ اقدامی غیرعادی تلقی می‌شود، اشاره‌ای نمی‌کند.
Bildunterschrift:
سایت رجا نیوز که مهمترین سایت حامی دولت به شمار می‌رود کمی دست را بالاتر از کیهان گرفته و شمار تظاهرات‌کنندگان را نزدیک به ۱۰ هزار نفر دانسته است. به نوشته این سایت، «روز ۲۵ بهمن در نهایت چند گروه بین ۵۰ تا ۱۰۰ نفری در خیابان‌های انقلاب و آزادی تهران حاضر شدند و حتی سرجمع عدد افرادی که با اراده مشخص در این محل حاضر شده بودند، در تهران با بیش از ۱۰ میلیون جمعیت به ۱۰ هزار نفر هم نرسید.»
تجمع در برابر اوین
اظهارات سردار رادان، فرمانده نیروی انتظامی تهران مبنی بر دستگیری ۱۵۰ نفر از معترضان نیز اگر رقمی نزدیک به واقعیت هم باشد، با ارقام سایر منابع دولتی در باره‌ی حضور تنها ۳۰۰ تا ۴۰۰ نفر از معترضان در خیابان‌ها نمی‌خواند. یک شاهد عینی که روز ۲۶ بهمن جلوی زندان اوین بوده، به دویچه وله گفته است که از «ساعت ۹ صبح مردم آرام آرام در جلوی در اوین جمع می شدند. حضور نیروهای انتظامی بسیار چشمگیر بود. من بین صد و پنجاه تا دویست نفر حدس می زنم. فردی با لباس شخصی از ابتدای مراسم با دوربین فیلم‌برداری می‌کرد. او با دو نفر دیگر که آنها هم لباس شخصی بودند، دوربین را پس از مدتی دست به دست میکردند اما دوربین لحظه ای را بدون رکورد کردن به سر نبرد.» این شاهد در ادامه می‌گوید که کسانی که برای کسب اطلاع از وضعیت دستگیرشدگان دیروز آمده بودند از همه طبقات و قشرها بودند. در پی اعتراض این حاضران مسئولان زندان آنها را « ساعت ۱۲ جمع کرده و گفتند تا ۴۸ ساعت آینده اسامی بر روی برد قرار می‌گیرد و بعد دستور ترک آنجا را صادر کردند. به حاضران همچنین گفته شد که ادامه حضورتان در برابر اوین به عنوان تجمع غیرقانونی تلقی می‌شود و بازداشت و محاکمه شما را در پی دارد.»
تعطیلی مترو و خطوط اتوبوسرانی
علاوه بر فیلم‌هایی که به‌تدریج از طریق اینترنت منتشر می‌شوند و تا حدود زیادی شمار نسبتاَ واقعی تظاهرات‌کنندگان را نشان می‌دهند، مصاحبه‌ی مدیرعامل شرکت بهره‌برداری متروی تهران با سایت "آینده" نیز روایتی متفاوت با روایت‌های رسمی به دست می‌دهد. جعفر ربیعی گفته است که از ساعت ۴ بعد از ظهر روز دوشنبه به تدریج ایستگاه‌هایی از مترو تعطیل اعلام شدند و دست آخر کل خط ۴ (شامل ایستگاه های میدان انقلاب، چهارراه ولیعصر، فردوسی، دروازه دولت، دروازه شمیران، شهدا، نبرد و میدان کلاهدوز) و خطوط سریع اتوبوسرانی (BRT) فعالیت خود را متوقف کردند.
ظاهراَ بهره‌گیری مخالفان‌از مترو و اتوبوس برای رساندن خود به تجمع‌های اعتراضی و نیز استفاده از ایستگاه‌های مترو برای تجمع و اعتراض از جمله دلایل تصمیم یادشده بوده‌اند.
"حرمت‌شکنی" رئیس جمهور ترکیه
حضور عبدالله گل، رئیس جمهور ترکیه در تهران در روز ۲۵ بهمن و اظهارات وی در باره‌ی قطع تلفن همراه در این شهر با واکنش‌هایی منفی در رسانه‌های نزدیک به دولت مواجه شده است. به نقل از سایت‌های نزدیک به دولت ایران، روزنامه زمان، چاپ ترکیه در گزارشی از حضور گل در جمع خبرنگاران در تهران نوشته است: « خبرنگاران حاضر در این جلسه به گل خبر دادند که امروز (دیروز)صبح، به علت تظاهرات "هواداران اصلاحات" در تهران، شبکه تلفن همراه و اینترنت قطع شده است که گل، پاسخ داد: «دوران کنونی، متفاوت است! شاید بتوان تلفن های همراه را قطع کرد اما تلویزیون ها همه چیز را نشان می دهند و نباید هیچ اقدامی علیه مردم انجام شود.» وی افزوده است: «بزرگترین مسئله این رژیم ها، بی‌عدالتی، فساد اقتصادی، پاسخگو نبودن و استفاده ناقص از منابع است.»
سایت اصول‌گرای مشرق این سخنان گل در تهران را «بی‌حرمتی به میزبان» توصیف کرده است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر