شنبه، بهمن ۰۹، ۱۳۸۹

رژیم جنایکار ادمخوار ضد بشری جمهوری ننگین اسلامی ولایت وقیحی ایران-زن ایرانی هلندی زندانی سیاسی را به جرم واهی قاچاق مواد مخدر به دار اویخت

رژیم جنایکار ادمخوار ضد بشری جمهوری ننگین اسلامی ولایت وقیحی ایران-زن ایرانی هلندی زندانی سیاسی را به جرم واهی قاچاق مواد مخدر به دار اویخت

زهرا بهرامی
زهرا بهرامی
جمهوری اسلامی ایران روز شنبه یک زن ایرانی- هلندی را که به «اتهام جرایم امنیتی» و به دنبال اعتراض‌های روز عاشورای سال ۱۳۸۸ بازداشت شده بود،‌ به اتهام «فروش و نگهداری مواد مخدر» اعدام کرد.

بر اساس اعلام دادستانی تهران، زهرا بهرامی، یک زن ایرانی، که دارای تابعیت هلندی نیز بود،‌ بامداد روز شنبه به اتهام «فروش و نگه‌داری مواد مخدر» اعدام شده است.
حدود یک ماه پیش گزارش‌هایی از صدور حکم اعدام برای این شهروند ایرانی- هلندی که سه روز پس از رویدادهای خونین عاشورای سال گذشته و در جریان بازداشت گسترده معترضان به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری در ایران بازداشت شده بود منتشر شد.

در بیانیه دادستانی تهران درباره اعدام زهرا بهرامی نیز تصریح شده است که وی «پيشتر به اتهام ارتکاب جرايم امنيتی دستگير شده بود».

در بخش دیگری از این بیانیه همچنین با اشاره به اتهام‌های مطرح شده علیه خانم بهرامی آمده است: «در بازرسی از منزل نام برده ۴۵۰ گرم کوکائين و ۴۲۰ گرم ترياک نيز کشف و در تحقيقات صورت گرفته مشخص شد وی ۱۵۰ گرم کوکائين نيز به فروش رسانده است.»

دادستانی تهران همچنین از زهرا بهرامی به عنوان «عضو يک باند بين‌المللي ترانزيت مواد مخدر» یاد کرده و وی را متهم به قاچاق کوکائین از هلند به ایران «با همکاری رابط هلندی خود» معرفی کرده است.

بر اساس این گزارش دادگاه انقلاب تهران، زهرا بهرامی به اتهام «نگهداري ۴۵۰ گرم کوکائين و مشارکت در فروش ۱۵۰ گرم کوکائين» به اعدام و مصادره اموال و به اتهام «نگهداري ۴۲۰ گرم ترياک» به پرداخت ۱۴ميليون ريال جزاي نقدي و تحمل هفتاد ضربه شلاق محکوم شده بود.

این در حالی است که بنفشه نایب‌پور، دختر زهرا بهرامی، در اوایل بهمن‌ماه و به دنبال صدور حکم اعدام برای مادرش به رادیوفردا گفته بود که وی در جلسه رسیدگی به اتهام‌های خود به قاضی صلواتی، رئیس دادگاه، گفته است: «من تحت فشار بودم. در شرايط خيلی وحشتناکی قرار داشتم و ناچار شدم اين اتهامات را بپذيرم، اما الان دارم به شما می‌گويم که اين اتهام کلاً بی‌پايه و اساس است و آن را به طور کامل رد می‌کنم.»

همچنین دادگاه انقلاب پرونده‌ای را نیز به اتهام عضویت خانم بهرامی در گروه «انجمن پادشاهی ایران» در دست رسیدگی داشت که این اتهام نیز از سوی وی رد شده بود و، به گفته دختر خانم بهرامی، انجمن پادشاهی ایران نیز وابستگی زهرا بهرامی به این گروه را رد کرده بود.

با این حال در بیانیه دادستانی تهران درباره اعدام زهرا بهرامی هیچ اشاره‌ای به رای احتمالی دادگاه درباره این اتهام خانم بهرامی نشده است.

اعدام خانم بهرامی در حالی صورت گرفته است که به دنبال صدور حکم اعدام برای وی، دولت هلند خواستار توضیحات بیشتر جمهوری اسلامی در این باره شده بود.

ایران که تابعیت دوگانه شهروندانش را به رسمیت نمی‌شناسد، پیشتر نیز به دیپلمات‌های هلندی در تهران اجازه دسترسی کنسولی به زهرا بهرامی را نداده بود.

دوشنبه، بهمن ۰۴، ۱۳۸۹

۹۷نفر ماه پیش درجمهوری اسلامی ولایت فقیه ایران اعدام شدند

۹۷نفر ماه پیش درجمهوری ننگین اسلامی ولایت فقیه ایران اعدام شدند

بر اساس "اصلاحیه قانون مبارزه با مواد مخدر ایران"، پس از عبارت "مواد مخدر"، عبارت "روان‌گردان‌های صنعتی غیردارویی" اضافه شده است. محمد مصطفایی از اعدام شخصی در مشهد می‌گوید که به اتهام "حمل ۳۰ گرم حشیش" اعدام شده است.

فقط در عرض ۳۰ روز گذشته (۲۹ آذر تا ۲۹ دی‌ماه ۱۳۸۹)، ۹۷ نفر در ایران اعدام شده‌اند. به گزارش کمپین بین‌المللی حقوق بشر این عدد از اظهارات رسمی مسئولان قوه قضاییه استان‌های مختلف ایران در همین مدت به‌دست آمده و ممکن است "تعداد واقعی" اعدام‌ها "خیلی بیشتر" از این عدد باشد. به گزارش این کمپین عمده اعدام‌های اخیر مربوط به متهمانی بوده که مواد مخدر حمل و نگهداری می‌کرده‌اند.
در همین زمینه و به گزارش خبرگزاری مهر، امروز یک‌شنبه ۳ بهمن ۱۳۸۹ صادق آملی لاریجانی رئیس قوه قضاییه ایران خبر از "رحم نکردن" قوه قضاییه ایران نسبت به "قاچاقچیان مواد مخدر" داده و ادامه داده است: «متاسفانه ديده‌ام که برخی رسانه‌های غربی، اين اقدام قوه قضاییه را خلاف حقوق بشر قلمداد کرده‌اند. ما از حقوق بشری که طرفدار اشرار و قاچاقچيان مواد مخدر باشد تبری می‌‌جوييم.»
محمد مصطفایی عضو کمیته بین‌المللی وکلای حقوق بشرBildunterschrift: Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift:  محمد مصطفایی عضو کمیته بین‌المللی وکلای حقوق بشرمنظور از "تشدید برخورد" قوه قضاییه ایران با "قاچاقچیان مواد مخدر" چیست؟ چرا در عرض یک ماه حدود ۱۰۰ نفر در ایران اعدام شده‌اند؟ جواب را باید در گفته‌های روسای دادگستری شهرستان‌های ایران و همچنین سعید مرتضوی رئیس ستاد مبارزه با مواد مخدر ایران جستجو کرد. پیش‌تر و به نقل از خبرگزاری ایسنا ۱۵ دی‌ماه ۱۳۸۹فرزاد فرهادی‌راد سرپرست مجتمع مبارزه با موادمخدر دادگستری اهواز گفته بود: «بر اساس قانون جدید مبارزه با مواد مخدر، قاچاقچیان مواد مخدر صنعتی به‌ویژه شیشه اعدام می‌شوند.» به گفته معاون دادستان اهواز، بر اساس این قانون جدید تهیه و توزیع بیش از "۳۰ گرم مواد مخدر صنعتی و روان‌گردان" مجازات اعدام دارد.
حکم اعدام برای حمل ۳۰گرم حشیش
در همین زمینه محمد مصطفایی، وکیل دادگستری و عضو کمیته بین‌المللی وکلای حقوق بشر ساکن کشور نروژ معتقد است "اعدام‌های فله‌ای" در ایران دو بخش است، یک بخش مربوط به "متهمان به قتل" و دیگری مربوط به "متهمان مواد مخدر". پس چرا در یک ماه گذشته عمده اعدام‌ها از "متهمین مواد مخدر" بوده است. محمد مصطفایی در جواب این سوال چنین می‌گوید: «در حال حاظر سیاست قوه قضائیه بر این امر استوار است که پرونده‌های قتل را معلق نگه دارند و پرونده‌های مواد مخدر که مجازات اعدام در آن‌ها وجود دارد را اجرا کنند. قانون جدیدی اعلام شده و تعداد اعدام‏ها افزایش پیدا کرده است. بر مبنای این قانون کسانی که بیشتر از ۳۰ گرم مواد مخدر از نوع روان‏گردان و حشیش حمل کنند، هم‏چون کسانی که هرویین نگاه‏داری می‏کنند به مجازات اعدام محکوم خواهند شد.»
صحنه اعدام دو نفر در ایرانBildunterschrift: Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift:  صحنه اعدام دو نفر در ایرانهمچنین به نقل از سایت "ستاد مبارزه با مواد مخدر ایران"، بر اساس "اصلاحیه قانون مبارزه با مواد مخدر" که به تایید "آیت‌الله خامنه‌ای" رسیده و محمود احمدی‌نژاد رئیس جمهور ایران نیز آن را ابلاغ کرده است، به تمام بندهای مربوط به قوانین مجازات متهمان مواد مخدر، پس از عبارت "مواد مخدر"، عبارت روان‌گردان‌های صنعتی غیردارویی" اضافه شده است. این تغییرات پس از آن صورت گرفت که همان روزها (۱۷ دی‌ماه ۱۳۸۹) سعید مرتضوی دادستان سابق و رئیس فعلی ستاد مبارزه با مواد مخدر در گفت‌و‌گو با خبرگزاری ایسنا از "ناکارآمدی برخی قوانین" در برخورد با مجرمان مواد مخدر "گلایه" کرده و گفته بود: «پیشنهاد حکم اعدام برای قاچاقچیان ارائه شده است. در کشور چین حکم اعدام در نظر گرفته شده برای قاچاقچیان، بلافاصله اجرا می‌شود.»
متهمان مواد مخدر و حکم اعدام یک مرحله‌ای
 آیا در گذشته و در ایرن سابقه داشته که فقط در عرض یک ماه حدود ۱۰۰ نفر در ایران اعدام شوند؟ محمد مصطفایی می‌گوید: «در مورد موامخدر سابقه داشته است. اعدام‌هایی به‌صورت کاملا مخفیانه انجام شده است. اولین‌بار سال گذشته به صورت فله‌ای اعدام‌هایی در زندان قزل‌حصار صورت گرفت. چون مجرمان مواد مخدر پشتیبان و مدافع خوبی ندارند، نامی از آن‌ها نمی‌توان پیدا کرد. محاکمات آن‏ها در دادگاه انقلاب صورت می‏گیرد. محاکمات به شکل یک‏مرحله‏ای است. برای کسانی که در جرایم مواد مخدر محکوم به اعدام می‏شوند، امکان تجدید‏نظرخواهی وجود ندارد. تمام این‏ها باعث می‏شود که روند رسیدگی به پرونده‏های مواد مخدر، بسیار کوتاه باشد و متهمان در بسیاری از مواقع حتی امکان داشتن وکیل را هم نداشته باشند.»
سعید مرتضوی دادستان سابق و رئیس فعلی ستاد مبارزه با مواد مخدرBildunterschrift: Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift:  سعید مرتضوی دادستان سابق و رئیس فعلی ستاد مبارزه با مواد مخدرمحمد مصطفایی از نمونه‌ای از اعدام‌های ماه گذشته نام می‌برد که یک نفر در شهر مشهد به اتهام "نگهداری ۳۰ گرم حشیش" اعدام شده است. او می‌گوید: «چند روز پیش در خبرها دیدم که یک نفر در شهر مشهد به اتهام حمل ۳۰ گرم حشیش اعدام شده است. در خیلی از موارد هم به همین صورت بوده است. متأسفانه کسانی که متهم به حمل و نگهداری حشیش و مواد مخدر هستند، ناشناخته‏اند و کسی نیست که پشتیبان آن‏ها باشد. در حال حاضر این سیاستی است که دستگاه قضایی اعمال کرده و به همین دلیل می‏بینیم اعدام‏هایی که در ماه‏های اخیر صورت گرفته، عمدتاً در رابطه با کسانی است که مواد مخدر حمل می‏کرده‏اند. در آینده خواهیم دید، کسانی که مرتکب قتل شده‏اند و به قصاص محکوم شده‏اند اعدام خواهند شد.»
۵۰۰۰ هزار نفر دیگر در انتظار اعدام
چرا عمده اعدام‌های ماه گذشته در ایران مربوط به متهمان مواد مخدر و نه متهمان به قتل بوده است؟ محمد مصطفایی این امر را "سیاست قوه قضاییه ایران" می‌داند و اضافه می‌کند: «دستگاه قضایی با رهنمودهایی که از دولت و دیگر دستگاه‏های اجرایی کشور می‏گیرد، تصمیم گرفته که در یک برهه، اعدام‏ها در مورد مواد مخدر را افزایش دهد. به این گمان که دیگران را ارعاب کنند و بعد از این‏که در ارتباط با مواد مخدر عده‏ای را اعدام کردند، روی بیاورند به بحث قصاص افراد و کسانی که به اتهام قتل محکوم به قصاص شده‏اند. این سیاستی است که در حال حاضر دستگاه قضایی به‏پیش گرفته است.»
اما با اعدام ۹۷ نفر در ماه گذشته در ایران چند نفر دیگر در انتظار اعدام هستند؟ محمد مصطفایی می‌گوید: «هیچ خبرنگاری  حق ورود به دادسرای امور جنایی تهران که اعدام‏ها در آن صورت می‏گیرد را ندارد، اما آمار کسانی که محکوم به اعدام هستند بسیار بالاست. به‏خصوص در مورد قتل، من از طریق کسانی که در دستگاه قضایی هستند، اطلاعات موثقی دارم که بیشتر از هزار پرونده، هنوز حکم به استیذان آن‏ها داده نشده و اگر حکم به استیذان داده شود، در ماه‏های آینده اعدام خواهند شد. افراد بسیاری، بالای پنج‏هزار نفر به اعدام محکوم شده‏اند و در انتظار اجرای حکم هستند.»
برای شنیدن فایل صوتی این گزارش، به لینک پایین صفحه مراجعه کنید!
حسین کرمانی
تحریریه: عباس کوشک جلالی

اعدام ۶ نفر دیگر در جمهوری ننگین اسلامی ولایت فقیه ایران

اعدام ۶ نفر دیگر در جمهوری ننگین اسلامی ولایت فقیه ایران

دو تن از بازداشت‌شدگان اعتراضات پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران، به اتهام "محاربه" اعدام شدند. ۴ نفر نیز به اتهام تجاوز به عنف دار زده شدند. شمار اعدام‌ها در ایران در ۴۰ روز گذشته از ۱۰۰ نفر گذشت.

سحرگاه دوشنبه (۴ بهمن / ۲۴ ژانویه) جعفر کاظمی و محمدعلی حاج‌آقایی، دو تن از بازداشت‌شدگان اعتراضات پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران، به اتهام "محاربه"  و عضویت در سازمان مجاهدین خلق اعدام شدند. چهار نفر نیز به اتهام تجاوز به عنف دار زده شدند.
جعفر کاظمی و محمدعلی حاج‌آقایی در شهریور ۱۳۸۸ در یکی از تجمع‌های اعتراضی پس از انتخابات ریاست جمهوری در تهران دستگیر شدند. حکم اعدام هر دو را محمد مقیسه، قاضی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی، تایید کرده است.
ایرنا، خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی، به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی دادستانی  خبر اعدام دو تن از "عوامل گروهک منافقین" را، به اتهام عضویت در «یک شبکه فعال» از این سازمان و دخالت در «اغتشاشات با هدایت سرپل ارتباطی خود در کشور انگلیس» منتشر کرده است.
ایرنا می‌نویسد، «محکومین یادشده‌، مبادرت به توزیع تصاویر و پلاکاردهای مربوط به منافقین، تهیه تصویر و فیلم از درگیری‌ها و نیز سر دادن شعارهایی به نفع گروهک‌نفاق نموده بودند».
روشن نیست که اعدام این دو زندانی سیاسی در کجا صورت گرفته است.
جعفر کاظمی و محمدعلی حاج‌آقایی دو تن از زندانیان سیاسی سابق بودند که بخاطر هواداری از سازمان مجاهدین خلق چند سال در دهه ۱۳۶۰ در حبس به سر بردند.
اتهام این دو را محاربه، اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی و فعالیت تبلیغی علیه نظام اعلام کردند. اما وکلای این دو متهم بارها در مصاحبه با رسانه‌ها گفتند که اتهام محاربه، که برپایه آن حکم اعدام را صادر کرده‌اند، در مورد موکلانشان نادرست است. بنابر ماده ۱۸۳ قانون مجازات اسلامی محارب کسی است که برای ایجاد رعب و هراس و سلب آزادی و امنیت مردم دست به اسلحه ببرد.
درخواست آمریکا برای توقف احکام اعدام
این اعدام‌ها در حالی صورت گرفته است که هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا، نیز پیش از این خواستار آزادی معترضان به نتایج انتخابات ایران و از جمله این دو زندانی سیاسی شده بود که به اعدام محکوم شده بودند.
هیلاری کلینتون در ۱۰ اوت ۲۰۰۹ در بیانیه‌ای از جعفر کاظمی و محمدعلی حاج‌آقایی نام برده و گفته بود: «ما نگران سرنوشت ایرانیانی هستیم که در معرض خطر اعدام قرار گرفته‌اند چون از حق خود برای آزادی بیان پس از انتخابات ژوئن ۲۰۰۹ استفاده کرده‌اند.»
کلینتون تعهدات بین‌المللی ایران را مطابق کنوانسیون حقوق سیاسی و اقتصادی یادآور شده و خواستار آزادی فوری همه زندانیان سیاسی و مدافعان حقوق بشر در بند شده بود.
سازمان عفو بین‌الملل در ماه ژانویه نسبت به خطر اعدام ۷ زندانی سیاسی هشدار دادBildunterschrift: Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift:  سازمان عفو بین‌الملل در ماه ژانویه نسبت به خطر اعدام ۷ زندانی سیاسی هشدار داد
افزایش اعدام به اتهام "محاربه" پس از انتخابات
از زمان انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ اعدام مخالفان و زندانیان سیاسی به اتهام "محاربه" شتاب گرفت و بر شمار زندانیان سیاسی محکوم به اعدام افزوده شد. از احسان فتاحیان، زندانی سیاسی کرد، به عنوان نخستین قربانی اعدام‌های سیاسی پس از انتخابات نام می‌برند.
علی زمانی و آرش رحمانپور  که ماه‌ها پیش از انتخابات دستگیر شده بودند، در آستانه ۲۲ بهمن سال ۱۳۸۸ و پس از محاکمه در دادگاه‌های پس از انتخابات که از سوی فعالان حقوق بشر "نمایشی" خوانده شده، به اتهام حضور فعال در "اغتشاشات و اقدامات ضدانقلابی و ساختارشکنانه پس از انتخابات ریاست جمهوری" اعدام شدند.
سازمان عفو بین‌الملل در بیانیه‌ای که به تاریخ ۹ ژانویه منتشر کرد نسبت به خطر اعدام هفت زندانی سیاسی هشدار داده بود که در دستگیری‌های پس از انتخابات به زندان افتاده و متهم به محاربه و هواداری از سازمان مجاهدین خلق شده بودند.
نام جعفر کاظمی و محمدعلی حاج‌آقایی به عنوان دو تن از این هفت تن آمده بود. زندانیان سیاسی دیگری که در اعتراضات دستگیر شده اما با عنوان هواداری مجاهدین خلق محکوم شده‌اند، عبارت‌اند از جواد لاری، عبدالرضا قنبری، احمد دانشپور مقدم، محسن دانشپور مقدم و فرح واضحان.
در بیانیه سازمان عفو بین‌الملل آمده است که ارتباط این محکومان با سازمان مجاهدین در برخی موارد تنها محدود به تماس با اعضای خانواده خود بوده که به این سازمان وابستگی دارند.
کمی پیش از این هم علی صارمی در روز ۲۸ دسامبر ۲۰۱۰ در زندان اوین به دار آویخته شده بود. سازمانهای مدافع حقوق بشر دادگاههای پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران برای محاکمه منتقدان و معترضان به دولت را و احکام صادر شده در آنها را ناعادلانه دانسته‌اند.

اجرای چهار حکم اعدام زندانیان غیرسیاسی

به گزارش ایرنا، مردی ۲۵ ساله که متهم به قتل ۱۰ زن بود، صبح روز دوشنبه در ملاء عام در میدان قدس کرج اعدام شد.
علی فرهادی، دادستان عمومی و انقلاب اسلامی کرج در این باره گفت: «متجاوزین و کسانی که امنیت اخلاقی و آسایش عمومی مردم را سلب کنند، همانند این قاتل با سرعت و قاطعیت ومجازات خواهند شد.»
همچنین صبح دوشنبه سه نفر به اتهام تجاوز به یک نوجوان در زندان اوین به دار آویخته شدند.
این اعدامها در حالی صورت می‌گیرد که بنا به بسیاری از تحقیقات جامعه‌شناسی و کیفرشناسی، مجازات اعدام تاثیری در کاهش جرم ندارد و برای مبارزه با جرم به نیازهای مادی و معنوی جامعه باید پاسخ گفته شود.

شنبه، بهمن ۰۲، ۱۳۸۹

"احمدی نژاد و حسینی هر دو راست می گویند" : صندوق ذخیره ارزی سوراخ شده است! + کاریکاتور


"احمدی نژاد و حسینی هر دو راست می گویند" :
 صندوق ذخیره ارزی سوراخ شده است! + کاریکاتور



آینده : در حالی كه رسانه‌های منتقد دولت با پررنگ كردن تفاوت اظهارات دكتر احمدی نژاد و دكتر شمس الدین حسینی، وزیر اقتصاد درباره موجودی صندوق ذخیره ارزی در پی ایجاد تردید در اعتبار یا صداقت اظهارات یكی از این دو نفر بودند، بررسی های خبرنگار «آینده» بی اساس بودن نظر منتقدان دولت را اثبات می كند.
به گزارش سرویس اقتصادی «آینده»، هشتم آبان امسال دكتر محمود احمدی نژاد در همایش سیستم بانكی اظهار كرد كه در حال حاضر میزان ذخایر ارزی ایران به میزان بی سابقه ای در تاریخ افزایش یافته و حتی موجودی این ذخایر از صد میلیارد دلاری كه دكتر محمود بهمنی، رییس بانك مركزی اعلام كرده بود، بسیار بیشتر است.
از سوی دیگر دكتر شمس الدین حسینی، وزیر اقتصاد روز چهارشنبه در مجلس شورای اسلامی اظهار كرده است كه به دلیل خالی شدن صندوق ذخیره ارزی، دولت نمی تواند بودجه یك میلیارد دلاری را كه توسط مجلس تصویب شده است، پرداخت نماید.
رسانه های منتقد دولت با در كنار هم قرار دادن این دو اظهار نظر تلاش كردند اثبات كنند كه مسوولین دولتی آمار متناقضی را ارائه می دهند و دست كم یكی از این دو اظهار نظر نادرست است.
این در شرایطی است كه افكار عمومی به دقت و صحت آمارهای اعلام شده از سوی مسوولان اطمینان دارد و هرگونه تلاشی در جهت متزلزل كردن این اطمینان محكوم به شكست است.
در آخرین پیگیری های خبرنگار «آینده» از وضعیت صندوق ذخیره ارزی، كارشناسان اقتصادی اعلام كرده اند اظهارنظر رییس دولت و وزیر اقتصاد هر دو درست بوده است و در مقابل این فضاسازی ها، تناقض نمای به وجود آمده میان سخنان وزیر اقتصاد و رئیس دولت را حل كرده اند.
به گفته این كارشناسان، نظر رئیس دولت درباره ذخایر ارزی كشور، همان دلارهایی است كه دولت در برابر تحویل آن به بانك مركزی، ریال دریافت كرده و به عبارتی آن را فروخته است، اما به دلایلی..، این مبلغ همچنان تحت كنترل دولت است و زمانی كه لازم باشد، برای كشور هزینه می شود.
از سوی دیگر نظر وزیر اقتصاد نیز درست است، چرا كه مطابق با قانون تاسیس صندوق ذخیره ارزی، تنها نیمی از موجودی این صندوق قابل برداشت از سوی دولت می باشد و نیم دیگر آن باید توسط بخش خصوصی در چارچوب تسهیلات ارزی برداشت شود و با توجه به خالی بودن این صندوق، تاكنون نه تنها دولت سهم خود را از این صندوق به صورت كامل برداشت كرده، بلكه سهم بخش خصوصی نیز برداشت شده است، به حدی كه موجودی تعهدی این صندوق در حال حاضر نه تنها صفر شده، بلكه منفی است. چرا كه نداشتن موجودی نقدی به معنای داشتن تراز تعهدی منفی است و این صندوق نسبت به تعهدات ایجاد شده به صورت فاینانس و اعتبارات مالی، موجودی كافی ندارد.
این تحلیل تنها روشی است كه تناقض ظاهری میان سخنان دو مقام ارشد را برطرف می كند.
بنابراین، نظر هر دو مقام دولتی درست بوده و اگر صندوق ذخیره ارزی را دارای سوراخی متصل به خزانه بانك مركزی در نظر بگیریم، این صندوق دارای موجودی صد میلیارد دلاری می باشد، اما موجودی آن در حساب صفر است.

nikahang.blogspot.com نیک آهنگ کوثر (این کاریکاتور در اصل مقاله نیامده است)


ابراز نگرانی مری رابینسون نماینده پیشین کمیساریای عالی حقوق بشر و رییس جمهور پیشین برزیل از وضعیت نسرین ستوده

تونی‌بلر: «غرب باید آماده استفاده از زور برای مقابله با ایران شود»

تونی‌بلر: «غرب باید آماده استفاده از زور
برای مقابله با ایران شود»

 

همزمان با آغاز روز دوم مذاکرات گروه ۵+۱ با ایران در استانبول بر سر فعالیت‌های هسته‌ای ایران، تونی بلر، نخست‌وزیر پیشین بریتانیا، از "نفوذ ایران در کشورهای منطقه" و "حمایت ایران از تروریسم" سخن گفته است.

 
به گزارش خبرگزاری فرانسه، تونی بلر، نخست‌وزیر پیشین بریتانیا، روز جمعه (۲۱ ژانویه / اول بهمن) در جلسه‌ای برای پاسخ به پرسش‌های اعضای "کمیته تحقیق درباره جنگ عراق" شرکت کرد. وی حین این جلسه جملاتی نیز درباره ایران بیان کرد، از جمله گفت: « غرب باید آماده استفاده از زور برای مقابله با ایران باشد.» آقای بلر همزمان با مذاکرات کشورهای ۵+۱ با ایران در استانبول بر سر مسائل اتمی هشدار داد که ایران در آینده چالشی بزرگ در زندگی ما خواهد بود.
او در ساختمان هیات تحقیق درباره جنگ عراق گفت: «ایران نقشی منفی و بی‌ثبات کننده در منطقه دارد و از تروریسم حمایت می‌کند.» تونی بلر در پاسخ به پرسش اعضای "کمیته تحقیق درباره جنگ عراق"، همچنین گفت که "برخی در غرب از سیاست تاسف‌آوری که اعتقاد دارد آنچه ما انجام می‌دهیم علت رفتار افراط‌گرایان ایران است، خارج خواهند شد." 
تونی بلر افزود: «تقصیر ما نیست که ایران این‌گونه رفتار می‌کند. آن‌ها (ایران) اساسا با شیوه زندگی ما مخالف هستند، مگر این‌که با تصمیمی جدی یا در صورت لزوم با حمله مواجه شوند.» آقای بلر که به عنوان نماینده گروه چهارگانه از خاورمیانه به طور مرتب بازدید می‌کند، معتقد است که می‌توان «تاثیر و نفوذ ایران» را در همه جای منطقه دید.
بلر با نظر به جنگ عراق در مورد موضع غرب در برابر ایران گفت: «یا باید تلاش کرد تا با تهدید خو گرفت و به زندگی ادامه داد یا باید با آن برخورد کرد. به نظر من راه دوم صحیح است، در گذشته این طور بوده و الان هم چنین است.»
نظرات آقای بلر در حالی ابراز می‌شود که در روز دوم مذاکره ایران با شش قدرت جهانی در استانبول "هیچ پیشرفتی" برای محدود کردن برنامه هسته‌ای ایران حاصل نشد. برخی دیپلمات‌ها گفتند که مذاکرات استانبول همان روز اول می‌توانست به شکست بیانجامد چون هر دو طرف بر مواضع قبلی خود تاکید می‌کردند.
روز دوم مذاکرات در حالی آغاز شد که طرف ایرانی قبل از شروع مذاکرات بارها اعلام کرده بود درباره توقف غنی‌سازی اورانیوم مذاکره نخواهد کرد.

جمعه، بهمن ۰۱، ۱۳۸۹

سعید جلیلی: مذاکره با اشتون بسیار مثبت بود

سعید جلیلی: مذاکره با اشتون بسیار مثبت بود

 

امروز مذاکرات اتمی ایران پس از یک ماه توقف آغاز شد. در آغاز مذاکرات کاترین اشتون و سعید جلیلی با یکدیگر دیدار کردند. نمایندگان اتحادیه اروپا از ابراز نظر در باره فضا و محتوای مذاکرات جلیلی و اشتون خودداری کردند.

 
سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران، از فضای حاکم بر مذاکرات استانبول ابراز رضایت کرده است. او به تلویزیون "پرس تی‌وی"، شبکه انگلیسی‌ سیمای جمهوری اسلامی ایران گفت که «فضا بسیار مثبت بود.» نمایندگان اتحادیه اروپا از ابراز نظر در این باره خودداری کردند.

صبح روز جمعه جلیلی دو ساعت با کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و رئیس گروه ۵+۱ در مذاکرات با ایران،  در هتل چراغ استانبول به مذاکره نشست.

جلیلی گفته است که بعدازظهر نیز به طور جداگانه با  نمایندگان عضو گروه ۵+۱ دیدار و مذاکره خواهد کرد. به گزارش خبرگزاری آلمان به نقل از محافل نزدیک به جلیلی، لغو تحریم‌ها علیه ایران یکی از خواست‌های این کشور در مذاکرات است.

امیدهای محدود به مذاکرات

 مذاکرات درباره برنامه اتمی ایران در استانبول و در روزهای جمعه و شنبه (۲۱ تا ۲۲ ژانویه / ۱ول تا دوم بهمن) انجام می‌گیرد.
محل اصلی مذاکرات کاخی بجای‌مانده از دوره عثمانی در تنگه بسفر است. ریاست این دور مذاکرات بر عهده کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپاست.
آلمان، آمریکا، بریتانیا، فرانسه، روسیه و چین (گروه پنج باضافه یک) می‌خواهند ایران را به متوقف کردن برنامه اتمی‌اش برانگیزند. ایران مظنون به آن است که در خفا تلاش می‌ورزد به سلاح اتمی دست پیدا کند. دولت ایران این ظن را نادرست خوانده، رد می‌کند.
به نوشته "لس آنجلس تایمز" برخی دیپلمات‌ها امیدوارند که گفت‌وگوها در استانبول از گفت‌وگوهای مشابه در ماه گذشته، دسامبر ۲۰۱۰، در ژنو پربارتر باشد و ایران دست کم موافقت کند برنامه اتمی خود را محدود سازد.
مقامات رسمی کشورهای شرکت‌کننده در مذاکره امیدوارند بتوانند به «پیشرفتی سازنده» در گفت‌وگو با ایران دست یابند، هرچند انتظار دستیابی به موفقیت مهمی در موضوع‌های اصلی را ندارند.
ایران در روز پنجشنبه گزارشی تلویزیونی را مبنی بر اینکه حامل پیشنهادی جدید در مورد مبادله اورانیوم است تکذیب کرد.
روسیه از موضع دیگر اعضای گروه پنج باضافه یک فاصله گرفت و خواستار کاهش تحریم‌ها علیه ایران شد.
مارک تونر، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا، گفت که آمریکا انتظار موفقیت بزرگی را ندارد. وی افزود: «اما ما می‌خواهیم شاهد  پیشرفت سازنده‌ای باشیم در این مورد که ایران با جامعه بین‌الملل در روندی قابل‌اعتماد همکاری کند.»
روزنامه اتریشی "وینرتسایتونگ" در گزارشی نوشته است که احمد دواتوغلو، وزیر امور خارجه ترکیه سعی خواهد کرد با اتکا به مناسبات تنگاتنگ اقتصادی‌ کشورش با ایران، هیئت ایرانی را در مذاکرات به سوی انعطاف و سازش سوق دهد. به نوشته این روزنامه، ترکیه نه می‌خواهد که در همسایگی‌اش یک قدرت اتمی برآمد کند و نه از بروز یک جنگ جدید میان ایران و غرب سود می‌برد. از همین رو دواتوغلو سفر عبدالله گل، رئيس جمهور ترکیه، در ماه فوریه به ایران را به پیشرفت در مذاکرات استانبول مشروط کرده است.
بحث در باره‌ی نقش منطقه‌ای ترکیه
مذاکرات در ترکیه در شهر استانبول برگزار می‌شود. روزنامه آلمانی "پرسه" درباره تلاش‌های ترکیه به عنوان میزبان و در عین حال میانجی مذاکرات اتمی ایران می‌نویسد: «اسرائيل-سوریه، لبنان، ایران، بندرت کشمکشی در خاورمیانه وجود داشته که ترکیه در آن نقش واسطه را ایفا نکرده باشد. البته ترکیه در این نقش تاکنون چندان موفق نبوده است. اما برای اردوغان رساندن این پیام مهم است که ما دوباره آمده‌ایم، باید روی ترکیه حساب کنید. وقتی نخست‌وزیربه سبک دوره عثمانی می‌گوید که به دنبال اتحادی با کشورهای عربی است که بتواند "به تمام دنبا شکل بدهد"، می‌شودحدس زد که واقعا منظورش این هست.»
"پرسه" در ادامه می‌نویسد: «ترکیه می‌گوید: "ما می‌توانیم با همه صحبت کنیم" و با این حرف بر توانایی‌اش به عنوان واسطه تاکید می‌کند.  اما هر چه بیشتر اردوغان هویت خود را در نزد اعراب با ابراز کلام خشن  در برابر اسرائيل تعیین کند و رفتارش با رژیم ایران چاپلوسانه باشد، کمتر می‌توان ادعایش را باور کرد.»

مذاکرات جداگانه میان ایران و اعضای گروه ۵+۱ در استانبول

مذاکرات جداگانه میان ایران و اعضای گروه ۵+۱ در استانبول

 

در دور دوم مذاکرات استانبول هیئت نمایندگی ایران به طور جداگانه با نمایندگان گروه ۵+۱ به مذاکره پرداخت. در حالی که ایران بر ادامه غنی‌سازی تاکید دارد، گروه ۵+۱ از این کشور می‌خواهد که به تعهدات بین‌المللی خود عمل کند.

 
در دور جدید مذاکرات اتمی (جمعه ۲۱ ژانویه/ ۱ بهمن)  ایران همچنان در برابر خواست گروه ۵+۱ برای توقف غنی‌سازی اورانیوم انعطافی نشان نمی‌دهد. ابوالفضل ظهر‌ه‌وند، معاون رسانه‌ای شورای عالی امنیت ملی ایران  و یکی از اعضای هیئت نمایندگی این کشور در مذاکرات اتمی استانبول به خبرنگاران گفت که کشورش "به هیچ عنوان بر سر حقوق اساسی خود، مانند غنی‌سازی اورانیوم" حاضر به مذاکره نیست.

ظهره‌وند که در استراحت میان مذاکرات صبح و بعدازظهر سخن می‌گفت ابراز اطمینان کرد که "مذاکرات بر همکاری‌ها میان دو طرف متمرکز شود.» او اما در باره‌ی ماهیت و سمت و سوی این همکاری‌ها چیزی نگفت.

در همین حال به گزارش خبرگزاری فرانسه ایران در جریان مذاکرات روز جمعه در استانبول برای مذاکرات دو جانبه با آمریکا به عنوان یکی از اعضای گروه ۵+۱ زیر فشار قرار گرفت. یکی از دیپلمات‌های غربی حاضر در مذاکرات به خبرگزاری یادشده گفته است که مذاکرات گروه 5+۱ با ایران بدون مذاکرات مستقیم میان این کشور و آمریکا هیچ پیشرفتی نخواهد داشت.»

یک دیپلمات د یگر غربی نیز به خبرگزاری فرانسه گفته است که گروه ۵+۱ انتظار دارد که ایران به طور جدی به سوال‌های مربوط به برنامه‌  هسته‌ای‌اش پاسخ دهد و قول دهد که به تعهدات بین‌المللی پایبند است.

سخنگوی وزارت خارجه آمریکا قبلاَ گفته بود که  از مذاکرات استانبول انتظار زیادی نمی‌رود. یک کارشناس امور ایران در فرانسه نیز به خبرگزاری رسمی این کشور گفته است که «ایران ظاهراَ از کره‌ شمالی یاد گرفته که با ایالات متحده مذاکراتی طولانی داشته باشد و همزمان به توسعه برنامه هسته‌ای خود ادامه دهد.
«فضای مثبت مذاکرات در پیش از ظهر»
سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران، در استراحت میان مذاکرات صبح و بعدازظهر از فضای حاکم بر مذاکرات استانبول ابراز رضایت کرد. او به تلویزیون "پرس تی‌وی"، شبکه انگلیسی‌ سیمای جمهوری اسلامی ایران گفت که «فضا بسیار مثبت بود.» نمایندگان اتحادیه اروپا از ابراز نظر در این باره خودداری کردند.

صبح روز جمعه جلیلی دو ساعت با کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و رئیس گروه ۵+۱ در مذاکرات با ایران،  در هتل چراغ استانبول به مذاکره نشست.

جلیلی گفت که بعدازظهر نیز به طور جداگانه با  نمایندگان عضو گروه ۵+۱ دیدار و مذاکره خواهد کرد. به گزارش خبرگزاری آلمان به نقل از محافل نزدیک به جلیلی، لغو تحریم‌ها علیه ایران یکی از خواست‌های این کشور در مذاکرات است.

امیدهای محدود به مذاکرات

 مذاکرات درباره برنامه اتمی ایران در استانبول و در روزهای جمعه و شنبه (۲۱ تا ۲۲ ژانویه / ۱ول تا دوم بهمن) انجام می‌گیرد.
محل اصلی مذاکرات کاخی بجای‌مانده از دوره عثمانی در تنگه بسفر است. ریاست این دور مذاکرات بر عهده کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپاست.
آلمان، آمریکا، بریتانیا، فرانسه، روسیه و چین (گروه پنج باضافه یک) می‌خواهند ایران را به متوقف کردن برنامه اتمی‌اش برانگیزند. ایران مظنون به آن است که در خفا تلاش می‌ورزد به سلاح اتمی دست پیدا کند. دولت ایران این ظن را نادرست خوانده، رد می‌کند.
به نوشته "لس آنجلس تایمز" برخی دیپلمات‌ها امیدوارند که گفت‌وگوها در استانبول از گفت‌وگوهای مشابه در ماه گذشته، دسامبر ۲۰۱۰، در ژنو پربارتر باشد و ایران دست کم موافقت کند برنامه اتمی خود را محدود سازد.
مقامات رسمی کشورهای شرکت‌کننده در مذاکره امیدوارند بتوانند به «پیشرفتی سازنده» در گفت‌وگو با ایران دست یابند، هرچند انتظار دستیابی به موفقیت مهمی در موضوع‌های اصلی را ندارند.
ایران در روز پنجشنبه گزارشی تلویزیونی را مبنی بر اینکه حامل پیشنهادی جدید در مورد مبادله اورانیوم است تکذیب کرد.
روسیه از موضع دیگر اعضای گروه پنج باضافه یک فاصله گرفت و خواستار کاهش تحریم‌ها علیه ایران شد.
روزنامه اتریشی "وینرتسایتونگ" در گزارشی نوشته است که احمد داوداوغلو، وزیر امور خارجه ترکیه سعی خواهد کرد با اتکا به مناسبات تنگاتنگ اقتصادی‌ کشورش با ایران، هیئت ایرانی را در مذاکرات به سوی انعطاف و سازش سوق دهد. به نوشته این روزنامه، ترکیه نه می‌خواهد که در همسایگی‌اش یک قدرت اتمی برآمد کند و نه از بروز یک جنگ جدید میان ایران و غرب سود می‌برد. از همین رو داوداوغلو سفر عبدالله گل، رئيس جمهور ترکیه، در ماه فوریه به ایران را به پیشرفت در مذاکرات استانبول مشروط کرده است.
بحث در باره‌ی نقش منطقه‌ای ترکیه
مذاکرات در ترکیه در شهر استانبول برگزار می‌شود. روزنامه آلمانی "پرسه" درباره تلاش‌های ترکیه به عنوان میزبان و در عین حال میانجی مذاکرات اتمی ایران می‌نویسد: «اسرائيل-سوریه، لبنان، ایران، بندرت کشمکشی در خاورمیانه وجود داشته که ترکیه در آن نقش واسطه را ایفا نکرده باشد. البته ترکیه در این نقش تاکنون چندان موفق نبوده است. اما برای اردوغان رساندن این پیام مهم است که ما دوباره آمده‌ایم، باید روی ترکیه حساب کنید. وقتی نخست‌وزیربه سبک دوره عثمانی می‌گوید که به دنبال اتحادی با کشورهای عربی است که بتواند "به تمام دنبا شکل بدهد"، می‌شودحدس زد که واقعا منظورش این هست.»
"پرسه" در ادامه می‌نویسد: «ترکیه می‌گوید: "ما می‌توانیم با همه صحبت کنیم" و با این حرف بر توانایی‌اش به عنوان واسطه تاکید می‌کند.  اما هر چه بیشتر اردوغان هویت خود را در نزد اعراب با ابراز کلام خشن  در برابر اسرائيل تعیین کند و رفتارش با رژیم ایران چاپلوسانه باشد، کمتر می‌توان ادعایش را باور کرد.»

پنجشنبه، دی ۳۰، ۱۳۸۹

«وجوب دروغ گويی و جاسوسی برای حفظ نظام»؛ نگاهی به آرای خمينی دجال



«وجوب دروغ گويی و جاسوسی برای حفظ نظام»؛ نگاهی به آرای  خمينی 


به دنبال عصر طلايی امام راحل رفتن، موجب افزايش درد و رنج مردم خواهد شد


آیت الله خمینی وقتی «مصلحت نظام» ايجاب کرد، فرمان داد تا چند هزار زندانی سياسی را در تابستان ۱۳۶۷، «بی رحمانه»، «با خشم و کينه انقلابی» قتل عام کنند.
خمینی وقتی «مصلحت نظام» ايجاب کرد، فرمان داد تا چند هزار زندانی سياسی را در تابستان ۱۳۶۷، «بی رحمانه»، «با خشم و کينه انقلابی» قتل عام کنند.
۱۳۸۹/۱۰/۳۰
طرح مسئله: نزاع های سياسی ايران در سال های اول انقلاب، نمی توانست از راه گفت و گو حل و فصل شود. «تسخير قهرآميز دولت»، اصل تنظيم کننده رفتار همگانی بود. وقتی دعواهای بنی صدر و خط امامی ها افزايش يافت، سازمان مجاهدين خلق با بنی صدر در يک جبهه قرار گرفت.

پس از عزل بنی صدر از فرماندهی کل قوا (۲۰ خرداد ۶۰) و رياست جمهوری (۳۰ خرداد ۶۰)، فاز نظامی سازمان مجاهدين آغاز شد، موج انفجارها و ترورها (دفتر حزب جمهوری اسلامی، نخست وزيری، دادستانی، ترور ائمه جمعه و...) همه جا را فرا گرفت و جامعه را بيش از پيش در چنبره ی خشونت و سرکوب گرفتار ساخت. سازمان مجاهدين خلق به دنبال آن بود تا به روش های تروريستی نظام را سرنگون سازد. به همين خاطر، ترورهايش را به سران اصلی نظام معطوف کرد.

پانزده روز قبل از آغاز فاز نظامی، آيت الله خمينی در۱۵/ ۳/ ۱۳۶۰ طی پيامی به ملت ايران نوشت:

«[گروه هايی چون سازمان مجاهدين خلق و گروه های مارکسيستی] آزادی مسلح بودن در مقابل حکومت اسلامی و آزادی در ايجاد اغتشاش را می‏ خواهند. اينان آزادی ژ- ۳ برای نابودی اسلام و جمهوری اسلامی را می ‏خواهند؛ و اين آزادی همان است که پيامبران و اسلام و رهبران آن، در سرتاسر تاريخ با آن به جنگ برخاسته‏اند و خود را فدا کرده‏اند، و ما نيز به حکم پيروی از آنان در صحنه هستيم. و غربزدگان آزادی به شکل غرب که حتی آزادی جنسی به حد فجيع آن و آزادی مراکز فحشا را طالبند، اسلام و جمهوری اسلامی مخالف ايده‏های حيوانی آنان است"[۱].

پس از آغاز جنگ مسلحانه سازمان مجاهدين خلق، فرار رجوی و بنی صدر به پاريس، آيت الله خمينی برای مهار فعاليت های تروريستی و تلفات بالای آن ، در۱۹/ ۵/ ۱۳۶۰، در ديدار اعضای انجمن اسلامی دانشجويان ايرانی در اروپا، همه مردم را به جاسوسی همديگر مکلف کرد.

او فقط به اين قانع نبود که مانند رژيم شاه به طور عمودی در جامعه حضور داشته باشد، بلکه به دنبال آن بود که به طور افقی هم در سراسر جامعه حاضر و ناظر باشد. رژيم سلطانی فقيه سالاری که او تأسيس کرد، به همين روش ها توانست به صورت عمودی و افقی در کل جامعه حضور داشته باشد/حضور دارد.

غايت و برنامه اصلی او، به تعبير ميشل فوکو، برساختن نظام «سراسر بين» (panoptic) بود[۲]. منتها به صراحت می گويد که دولت ايران در شرايط کنونی فاقد چنين قدرتی است.
خمينی فقيهی بود که فتوا داد برای حفظ اسلام و نظام، دروغ گويی واجب شرعی است. مدعای ما اين نيست هر که دروغ گفته يا می گويد، مسئول آن  خمينی است، مدعای ما اين است که او به عنوان رهبر انقلاب، مرجع تقليد، بنيانگذار جمهوری اسلامی و اولين ولی فقيه به جانشينان خود آموخت و مجوز شرعی داد که برای حفظ نظام دروغ بگويند و برای حفظ نظام کليه احکام اوليه اسلام را تعطيل کنند. مگر «دروغ گويی حرام است»، يکی از احکام اوليه اسلام نيست؟ وقتی برای حفظ نظام بتوان کليه احکام اوليه اسلام را تعطيل کرد، چرا اين حکم را نتوان زير پا نهاد؟
او در اين ديدار گفت: «من به حسب تکليف شرعی به همه ملت عرض می ‏کنم که هر منزلی، اين دو- سه تا منزلی که در اطراف خانه خودش است، نظر بکند ببيند چه جور می ‏گذرد در سرتاسر ملت. وقتی مملکت مال خود شما هست و دارند بر ضد مملکت شما عمل می ‏کنند، خودتان بايد اين مسائل را حل بکنيد، ننشينيد که دولت بکند. دولت همچو قدرتی الآن ندارد که همه در سرتاسر کشور- عرض می‏ کنم- اطلاعات داشته باشد. خوب، شما بايد جمعيت اطلاعاتی و گروه اطلاعاتی باشيد. خوب، هر انسانی می ‏تواند که بفهمد اين منزل همسايه، کی‏ها هستند، چه می‏ کنند، آن منزل آن طرفيش هم چه می ‏کند. اين دو- سه تا منزلی که اطراف است، شما آن را تحت نظر بگيريد، شما هم او را تحت نظر بگيريد. اگر ده روز، بيست روز، يک ماه اين کار بشود که همه مردم توجه به اين داشته باشند که اين همسايه من چه می کند، تو خانه همسايه من کی رفت و آمد می‏ کند، پيدا کردن يک رد پايی از اين منافقين و منحرفين فوراً اطّلاع بدهند به آن کميته نزديک، به آن کلانتری نزديک اطلاع بدهند که يک همچو قصه ‏ای در آن منزل هاست، اگر اين طور بشود زود حل می ‏شود. اينها يک عده ‏ای کمی هستند که بسيارشان گرفتار شدند و بسياری از خانه‏هايشان از بين رفته و يک جزئی مانده و يک دسته بازی خورده‏ای که ما واقعاً متأسفيم از اين. پدر و مادرها توجه کنند بچه‏هايشان را که چه می ‏کنند و چه‏ می ‏گذرد، اين دختر بيچاره را نگذارند که در دام اينها بيفتد، اين پسر بيچاره را نگذارند که در دام اينها بيفتد، خودشان آنها را نصيحت کنند و اگر نصيحت‏ پذير نيستند معرفی کنند. يک تکليف شرعی است، کسی که می‏ خواهد يک مسلمان را بکشد شما بايد قبل از اين که او بکشد معرفی‏اش کنيد و اگر نکنيد شما شريکيد در اين جرم. اگر اين مطلبی که من عرض می‏ کنم و اين يک تکليف شرعی الهی است که خود مردم سرتاسر کشور، خود مردم که در هر جا هستند نظر کنند ببينند در اين همسايگی با آن همسايه، آن همسايه چه می ‏گذرد، کی رفت و آمد می ‏کند، رفت و آمدهای مشکوک است، رفت و آمدهای عادی است؟ رفت و آمدهای مشکوک را نظر بگيرند و بعد اطلاع بدهند. اگر يک مدت کوتاهی اين کار بشود اين عده کمی که مشغول اين فساد هستند [شناسايی می ‏شوند]...اگر مردم به اين تکليف شرعی که برای حفظ دماء مسلمين است، برای حفظ جان بندگان خداست، اين مطلب را عملی کنند و خودشان نظارت کنند ببينند اين منزل در آن چه می‏ گذرد، در آن منزل چه می‏ گذرد، در آن منزل چه می‏ گذرد، رفت و آمدها چه جوری هستند، وقتی که شناسايی کردند اگر ديدند که يک رفت و آمدهای مشکوکی است، يک اشخاص مشکوکی در آنجا هستند، يک توطئه‏ هايی در اينجا می‏ گذرد، فوراً اطلاع بدهند به اين کميته‏ها، به پاسدارها، به کسان ديگر و به کلانتريها اطلاع بدهند. اگر يک مدت کوتاهی اين کارها انجام بگيرد تمام می ‏شود"[۳].

اين حکم کلی، که در صورت عدم پيروی تک تک افراد را به شريک جرم تبديل می ساخت، اعتراض مهدی بازرگان را برانگيخت که چنين تکليفی مخالف قرآن است.

مگر خانه مردم قلمرويی نبود که به فرمان قرآن هيچ کس مجاز به ورود به آن نبود؟ آيا با اين تکليف شرعی، قلمرو خصوصی افراد به قلمرو عمومی همگانی تبديل نمی شد که کل آن در اختيار نيروهای نظامی/انتظامی/امنيتی قرار می گرفت؟ نظامی که می خواست «سراسر بين» باشد و کل جامعه را تحت کنترل در آورد، برای «سراسر بينی»، همه مردم را به جاسوس تبديل می کرد. آيت الله خمينی در۲۷/ ۵/ ۱۳۶۰، ضمن طرح اصل اشکال، بدان پاسخ گفت:

«يک بيچاره ‏ای به من نوشته بود شما که گفتيد که همه اينها بايد تجسس بکنند يا نظارت بکنند، خوب، در قرآن می ‏فرمايد که: وَ لا تَجَسَّسُوا: در کارهای پنهانی يکديگر جستجو نکنيد(حجرات،۱۲)، راست است، قرآن فرموده است، مطاع هم هست امر خدا، اما قرآن حفظ نفس آدم را هم فرموده است که هر کسی بايد لا تَقْتُلُوا انْفُسَکُمْ: خودتان را مکشيد (نسا، ۲۹). اين اشکال را به سيد الشهدا بکنيد. وقتی که اسلام در خطر است، همه شما موظفيد که با جاسوسی حفظ بکنيد اسلام را. وقتی که حفظ دماء مسلمين بر همه واجب باشد، اگر- فرض کنيد که- حفظ جان يک نفر مسلمانی، حفظ جانش وابسته [به‏] اين است که شما شرب خمر کنيد، واجب است بر شما. دروغ بگوييد، واجب است بر شما. احکام اسلام برای مصلحت مسلمين است، برای مصلحت اسلام است، اگر ما اسلام را در خطر ديديم، همه‏ مان بايد از بين برويم تا حفظش کنيم. اگر دماء مسلمين را در خطر ديديم، ديديم که يک دسته دارند توطئه می ‏کنند که بريزند و يک جمعيت بی ‏گناهی را بکشند، بر همه ما واجب است که جاسوسی کنيم. بر همه ما واجب است که نظر کنيم و توجه کنيم و نگذاريم يک همچو غائله‏ای پيدا بشود. حفظ جان مسلمان بالاتر از ساير چيزهاست. حفظ خود اسلام از جان مسلمان هم بالاتر است. اين حرف های احمقانه‏ای است که از همين گروه ها القا می‏ شود که خوب، جاسوسی که خوب نيست! جاسوسی، جاسوسی فاسد خوب نيست، اما برای حفظ اسلام و برای حفظ نفوس مسلمين واجب است، دروغ گفتن هم واجب است، شراب خمر هم واجب است» [۴].

اين فتوا/ حکم تاريخی آيت الله خمينی از جهات گوناگون قابل تأمل است.برای صرفه جويی، فقط به چند نکته ی زير بسنده خواهيم کرد:

اول: در «خطر بودن اسلام»، چند معنا می تواند داشته باشد.

الف- در خطر افتادن اسلام به عنوان متن: اسلام به عنوان متن(کتاب و سنت معتبر)،ممکن است در گذشته احتمال از بين رفتن می داشت، اما در دنيای مدرن کنونی، هيچ کس قادر به در خطر انداختن اسلام به اين معنا نيست. پس اين معنا مراد آيت الله خمينی نبوده است.

ب- اسلام به عنوان مسلمانی: شايد بتوان مدعای در خطر بودن اسلام را به مدعای در خطر بودن دينداری/ مسلمانی تحويل کرد. اما تعداد افرادی که در طول تاريخ مسلمانی/ دينداری را کنار نهاده اند، بسيار قليل بوده است. پس اين معنا هم منظور آيت الله خمينی نبوده است.

ج- اسلام به معنای نظام: نظام جمهوری اسلامی می توانست در خطر باشد، و در خطر بود. جنگ تحميلی عراق از يک سو، و حمله های تروريستی انبوه از سوی ديگر، نظام مستقر را به خطر افکنده بود. بدين ترتيب، به احتمال بسيار، اين معنای سوم مراد خمينی بوده است.

نکته ديگری هم اين احتمال را قوت می بخشد. خمينی در ادامه گفته است: «حفظ خود اسلام از جان مسلمان هم بالاتر است». اين فتوا نيز به احتمال زياد ناظر به همين معنای سوم است، يعنی حفظ نظام از حفظ جان مسلمان ها بالاتر است.

دوم:  خمينی گفته است: «حفظ جان مسلمين واجب است». اين يکی از احکام اسلام است.  خمينی در جای ديگر گفته است: «حفظ نظام از اوجب واجبات است». اما آنچه اساس و محور انديشه خمينی را تشکيل می دهد، امر ديگری است.

روشن است حکومتی که آيت الله خمينی بنا نهاد از اساس بر بنيان کج نهاده شد. در نظر او حکومت يا نظام اصالت مطلق داشت، و همه چيز از جمله دين و اخلاق را می توان در پای آن قربانی کرد، و بلکه در پاره ای موارد که حفظ قدرت سياسی ايجاب کند هر نوع جنايت و خيانتی مجاز و بلکه تکليف می شود.
گوهر انديشه او اين نظرش بود که:

«حکومت...به معنای ولايت مطلقه ای[است] که از جانب خدا به نبی اکرم واگذار شده و اهم احکام الهی است و بر جميع احکام شرعيه الهيه تقدم دارد... حکومت، که شعبه ای از ولايت مطلقه رسول الله است، يکی از احکام اوليه اسلام است؛ و مقدم بر تمام احکام فرعيه ، حتی نماز وروزه و حج است»[۵].

او بر اين باور است که ولی فقيه(سلطان) حق دارد برای حفظ نظام کليه احکام اوليه اسلام را تعطيل کند. پس حفظ نظام بر حفظ کليه احکام اوليه اسلام- از جمله حکم حفظ جان مسلمين- تقدم دارد. به تعبير ديگر، به فرض آنکه «دروغ گويی حرام است» حکمی مطلق و يکی از واجبات شرعی باشد. اين واجب شرعی در کنار ديگر واجبات شرعی قرار می گيرد و يک نظام را بر می سازد.

سوم: معنای فتوا/حکم  خمينی درباری وجوب شرابخواری و دروغ گويی و جاسوسی را در اين زمينه/ سياق است که می توان فهميد. اعمال تروريستی سازمان مجاهدين خلق معطوف به اسلام و مسلمين نبود، بلکه معطوف به نظام جمهوری اسلامی بود. سازمان می خواست از طريق ترور سران نظام، نظام را سرنگون سازد. نظام جمهوری اسلامی به خطر افتاده بود، نه اسلام و مسلمين. آنچه می بايست حفظ شود، نظام بود، نه اسلام و مسلمان ها.اعضای سازمان مجاهدين خلق مسلمان هايی بودند که تروريسم را بهترين شيوه رسيدن به مقصود به شمار می آوردند.

آنان که دهه اول انقلاب را به ياد دارند، می دانند که در آن دوران به همه دستور داده شد که اسامی کليه اعضای خانواده مستأجران خود را به کميته های محل اعلام کنند. هر صاحبخانه ای موظف بود که اگر مستأجر جديدی می گرفت، فوراً موضوع را به کميته های انقلاب محل زندگی خود اطلاع دهد.

چهارم: به اين فتوا/ حکم دقت کنيد: «دروغ گويی برای حفظ دين واجب شرعی است». دينی که با دروغ حفظ می شود/حفظ خواهد شد؛ چگونه دينی است؟ دين برای پشتيبانی و ترويج مکارم اخلاق آمده است، يا برای آنکه خود را از راه دروغ گويی بسط دهد و حفظ کند؟ فرض کنيم که فضايل اخلاقی سرشت دين را تشکيل می دهند، آيا می توان/امکان پذير است که فضايل اخلاقی را به کمک رذايل اخلاقی بسط داد و حفظ کرد؟ فرض کنيم که اين عمل امکان پذير باشد، آيا اخلاقاً موجه است؟ يعنی به هر هدفی از هر راهی می توان رسيد و هدف وسيله را توجيه می کند؟

دين، چنين مقامی در انديشه  خمينی داشت. يعنی امری بود که اگر حفظ آن منوط به دروغ گويی می شد، دروغ گويی در اين زمينه واجب شرعی می گشت.

پنجم: در واقع حکم  خمينی اين است: برای حفظ نظام هر کاری مجاز و مشروع است. به عنوان مثال، فردی بازداشت شده است که در بازجويی حاضر نيست محل خانه های تيمی سازمان خود را افشا کند. با اين فرد چه بايد کرد؟ در دهه شصت، به حکم آيت الله خمينی افراد به شدت شکنجه می شدند. تنها تفاوت قصه با زمان رژيم پهلوی در اين بود که رژيم جمهوری اسلامی نام جديد «تعزير شرعی» بر آن عمل واحد نهاده بود.

  خلخالی در خاطرات خود نوشته است که ليبرال ها «تعزيرات شرعی را جزء شکنجه به حساب» می آوردند[۶]. در رژيم پهلوی، کابل، کابل ناميده می شد. در رژيم جمهوری اسلامی، محسنی اژه ای، مصطفی پور محمدی، محمدی گيلانی، رازينی، فلاحيان، ری شهری و... حضور دارند که به بازجو می گويند متهم راست نمی گويد، همکاری نمی کند، صد ضربه تعزيرش کنيد. متهم بيچاره صد ضربه شلاق يا کابل را نوش جان می کند، اما اسمش «تعزير» است.

سيد مهدی هاشمی به دستور مستقيم خمينی به محمدی ری شهری توسط وزارت اطلاعات بازداشت شد[۷]. ديگر هيچ کس با او ارتباطی نداشت تا اعترافات تلويزيونی- باز هم به دستور مستقيم خمينی- پخش شد[۸]. بعد هم در دادگاه غير علنی محاکمه و سپس خبر اعدام او در ۶ مهر ۱۳۶۶ اعلام شد[۹].

بنا را بر اين می گذاريم که کل مدعيات وزارت اطلاعات، ری شهری، فلاحيان و رازينی درباره او درست بود. وقتی حقيقت اين قدر روشن بود، چرا اين قدر پنهان کاری صورت گرفت؟ چرا دادگاه علنی برگزار نشد؟ چرا وکيلی دفاع از او را بر عهده نگرفت؟ چرا او را با خبرنگاران مواجه نساختند تا مستقيماً اعتراف به جرائم را از زبان خود او بشنوند؟

محمدی ری شهری در خاطرت خود به «تعزير» او اشاره کرده بود. می گويد:
«او [سيد مهدی هاشمی] به جرم اخير، از سوی قوه قضائيه به تحمل هفتاد ضربه شلاق محکوم شد. متهم پيش از اجرای کامل حکم، برای افشای حقيقت اعلام آمادگی کرد. لذا از اجرای بقيه حکم خودداری شد»[۱۰].

همان گونه که کارل پوپر و ريچارد رورتی بارها و بارها تأکيد کرده اند، کاهش درد و رنج مردم هدف/ وظيفه اخلاقی روشنفکران است. اخلاقی/ دموکرات قلمداد کردن  خمينی، تحريف ايدئولوژيک تاريخ است. طرح اين مدعا که همه مسائل و مشکلات پس از درگذشت  خمينی آغاز شد، مدعايی سراسر ايدئولوژيک/ کاذب است.
معنای «تعزير» را اينک همه می دانند که چيست؟ محل نزاع، گناهکار يا بی گناه بودن سيد مهدی هاشمی و ديگر متهمان نيست، محل نزاع توجيه های شرعی  خمينی برای حفظ نظام است که حقوق بشر را نقض می کند و هر عملی را برای حفظ نظام موجه می سازد.

ششم: دروغ گويی امری رايج و دارای کارکردهای بسيار در جامعه ماست. اما خمينی فقيهی بود که فتوا داد برای حفظ اسلام و نظام، دروغ گويی واجب شرعی است. مدعای ما اين نيست هر که دروغ گفته يا می گويد، مسئول آن  خمينی است، مدعای ما اين است که او به عنوان رهبر انقلاب، مرجع تقليد، بنيانگذار جمهوری اسلامی و اولين ولی فقيه به جانشينان خود آموخت و مجوز شرعی داد که برای حفظ نظام دروغ بگويند و برای حفظ نظام کليه احکام اوليه اسلام را تعطيل کنند. مگر «دروغ گويی حرام است»، يکی از احکام اوليه اسلام نيست؟ وقتی برای حفظ نظام بتوان کليه احکام اوليه اسلام را تعطيل کرد، چرا اين حکم را نتوان زير پا نهاد؟
 احمد جنتی در نيمه شعبان سال ۱۳۸۹ در جمکران طی سخنانی گفت:

«من سندی را به دست آوردم که آمريکايی ها يک ميليارد دلار از طريق افراد سعودی که هم اکنون عامل آمريکا در کشور های منطقه هستند، به سران فتنه [سيد محمد خاتمی] دادند و همين سعودی ها که به نمايندگی آمريکا صحبت می کردند، گفتند، اگر توانستيد نظام را منقرض کنيد، تا پنجاه ميليارد دلار ديگر را هم می دهيم، اما خداوند اين فتنه را به دست بندگان صالحش خاموش کرد»[۱۱].

اين سخنان دقيقاً در راستای فرامين «امام راحل» است که می گفت: «حفظ نظام از اوجب واجبات است» و برای حفظ آن دروغ گفتن و جاسوسی کردن واجب شرعی است. خمينی خود به نحو احسن به اين حکم خويش عمل می کرد.

به چند نمونه زير بنگريد:

در سخنرانی۱۵/ ۲/ ۱۳۵۸، گفت: «در ۱۵ خرداد قريب پانزده هزار نفر را آنها کشتند» و طی چند ماه اخير «شصت هزار نفر يا بيشتر در ايران کشته شد»[۱۲].

او آگاهانه دروغ می گفت، برای اين که با گذشت ۳۵ روز، شمار کشته شدگان توسط رژيم شاه را از ۷۵۰۰۰ (۱۵۰۰۰ در پانزده خرداد و ۶۰۰۰۰ در ماه های آخر) به بيش از دويست و پانزده هزار نفر افزايش می دهد. در۲۰/ ۳/ ۱۳۵۸ در جمع اعضای مرکز آمار ايران، به آنها می آموزاند که چگونه می توان به راحتی آمار سازی کرد:

«۱۵ خرداد می‏ گويند ۱۵ هزار کشته شده است؛ از ۱۵ خرداد تا حالا شايد دويست هزار يا بيشتر کشته داديم»[۱۳].

اين در حالی است که کل کشته شدگان در رژيم شاه از سال ۱۳۴۰ تا پيروزی انقلاب ۱۳۵۷، کمتر از ۳۸۰۰ نفر بوده است.

در ۱۲ فروردين ۱۳۵۸ در سيمای جمهوری اسلامی می گويد: «جوانانی ما داشتيم که در حبس پای آنها را اره کردند؛ آنها را روی تاوه‏ها بو دادند»[۱۴].

در سخنرانی ديگری همين مدعا را تکرار می کند که: «در اينجا با تاوه سرخ می ‏کردند و بشری را که پای او را می ‏بريدند با اره»[۱۵].

در سخنرانی مورخ۲۵/ ۲/ ۱۳۵۸، می گويد: «آن طور اينها را شکنجه داده‏اند که در زير شکنجه مردند، يا پاهای آنها را ارّه کردند، يا آنها را در تاوه گذاشتند و بو دادند»[۱۶].

به نامه ای که  خمينی درباره نهضت آزادی به وزير وقت کشور نوشت و به نامه ۶/ ۱/ ۱۳۶۷ او درباره عزل آيت الله منتظری از رهبری آينده نظام بنگريد، چند دروغ در اين نامه ها وجود دارد؟ اين دروغ ها برای حفظ جان مسلمين و حفظ اسلام بود، يا برای حفظ نظام؟

در۳۰/ ۱۱/ ۱۳۶۴ درباره مهدی بازرگان نوشت:

«نهضت به اصطلاح آزادی طرفدار جدی وابستگی کشور ايران به امريکا است ، و در اين باره از هيچ کوششی فروگذارنکرده است»، «اگر[مهدی بازرگان] مدتی در حکومت موقت باقی مانده بودند ملت های مظلوم بويژه ملت عزيز ما اکنون در زير چنگال امريکا ومستشاران او دست و پا می زدند و اسلام عزيز چنان سيلی از اين ستمکاران می خورد که قرنها سر بلند نمی کرد»، «نهضت آزادی و افراد آن از اسلام اطلاعی ندارند و با فقه اسلامی آشنا نيستند»[۱۷].

در نامه عزل آيت الله منتظری دروغ های زير را نوشته است:

«روشن شده است که شما اين کشور و انقلاب اسلامی عزيز مردم مسلمان ايران را پس از من به دست ليبرالها و از کانال آنها به منافقين می سپاريد»، «مطالبی که می گفتيد ديکته شده منافقين بود»، «در همين دفاعيه شما از منافقين تعداد بسيار معدودی [يعنی حدود ۳۸۰۰ نفر] که در جنگ مسلحانه عليه اسلام و انقلاب [در تابستان ۱۳۶۷] محکوم به اعدام شده بودند را منافقين از دهان و قلم شما به آلاف و الوف رساندند»، «ديگر نه برای من نامه بنويسيد و نه اجازه دهيد منافقين هر چه اسرار مملکت است را به راديوهای بيگانه دهند»، «والله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم»[۱۸].

دیدار  خمینی و  سید کاظم شریعتمداری
رفتاری که خمينی با آيت الله شريعتمداری کرد، يکی از مصاديق هدف وسيله را توجيه می کند بود. نامه آيت الله شريعتمداری به آيت الله خمينی در آن زمان را بخوانيد، دروغ کمترين کاری بود که در حق او روا داشتند.

آن مرجع تقليد که در زمان بازداشت آيت الله خمينی، او را مرجع تقليد خواند تا از زندان آزاد شود، اينک «کارد به استخوان رسيده» به او می نويسد: «اگر مقصود بی‌آبرو کردن بوده، به‌کلی حاصل گرديد و اگر مقصود سلب مرجعیّت است، به مقصود رسيدند»، ديگر چرا اين همه دروغ گويی می کنيد؟ «امروز، نقل کردند که آقای رفسنجانی گفته است که حقير در سه سال پيش از آمريکا پول برای انقلاب خواسته‌ام بوالله العلیّ العظيم، دروغ محض است. پس چرا در اين سه سال، اظهار نمی‌کردند؟ آقای مهدوی [کنی] اظهار کرده است که در صدد تجزیۀ آذربايجان بوده‌ام با اين حرف‌های بی‌حقيقت، تبليغات و تحريکات می‌کنند». چيز زيادی طلب نمی کرد. فقط و فقط خواهش و تمنا می کرد که به دستگاه تبليغاتی خود فرمان دهيد به اين دروغ گويی ها پايان بخشند[۱۹].

هفتم: خطای مهلک ديگری هم در نگاه  خمينی وجود دارد. می گويد: «اگر ما اسلام را در خطر ديديم، همه‏ مان بايد از بين برويم تا حفظش کنيم...حفظ خود اسلام از جان مسلمان هم بالاتر است». يعنی او حاضر است آدميان را در پای ايدئولوژی قربانی سازد. به تعبير ديگر، ايدئولوژی مهم است، نه انسان ها. اما درست اين است که ايدئولوژی ها برساخته شده اند تا خادم انسان ها باشند. آنها قرار است زندگی انسان ها را بهتر کنند، نه نابود. همه ايدئولوژی ها بايد فدا شوند تا انسان ها سعادتمندانه زندگی کنند، نه اين که همه انسان ها نابود شوند تا يک ايده تقويت شود. اين نگاه نشان می دهد که آدمی در انديشه او فاقد ارزش بود. اگر آدمی مهم باشد، اسلام و مسيحيت و يهوديت و مارکسيسم و ليبراليسم و سوسياليسم و.. در خدمت او خواهند بود، نه آن که انسان با پوست و گوشت و خون چون ابزاری در خدمت اين ايده های انتزاعی باشد.

به دنبال عصر طلايی امام راحل رفتن، موجب افزايش درد و رنج مردم خواهد شد. او گاندی يا نلسون ماندلا نبود، دستانش تماماً خونين بود. آری، مخالفانش هم دمکرات و طرفدار حقوق بشر نبودند، اما اين واقعيت، توجيه کننده برساختن نظام دروغ و جنايت نيست.
هشتم:
برخی بر اين باورند که اگر گفته شود  خمينی به شعارها/ وعده های پاريس باور نداشت، او به فردی دروغ گو تبديل می شود. با توجه به اين که اينان اين تالی فاسد را نمی توانند بپذيرند، پس مدعی می شوند که او به سخنانی که در پاريس بر زبان جاری ساخت، باور داشت. اما اين افراد توجه ندارند که  خمينی در مواقع ضروری، دروغ گويی را واجب شرعی می دانست. چرا دوران پاريس را نبايد يکی از آن مواقع ضروری به شمار آورد؟ مگر آيت الله خمينی ای که به پاريس رفت کسی غير از مولف «کشف الاسرار» و «ولايت فقيه» بود؟

«ميان پرده کوتاه» پاريس چند ماه بيشتر به طول نينجاميد. به محض ورود به تهران، همان انديشه هايی دنبال شد که در اين دو کتاب آمده بود. منتها بعدها اين پروژه را بيشتر و بيشتر به پيش راند تا آنجا که دولت/ حکومت / سلطان را جانشين خدا کرد. به واقع نظريه پرداز لوياتان بود. وقتی نظريه «ولايت مطلقه فقيه» را بر می ساخت، به صراحت نوشت که فضيلت اخلاقی وفای به عهد هيچ ارزشی برای او ندارد. گفت:

«حکومت می تواند قراردادهای شرعی را که خود با مردم بسته است، در موقعی که آن قرارداد مخالف مصالح کشور و اسلام باشد، يکجانبه لغو کند»[۲۰].

او حتی به قانون اساسی مورد تأييد خود هم تعهدی احساس نمی کرد و به صراحت می آموزاند که حکومت می تواند يکجانبه آن را ناديده بگيرد/ لغو کند/ زيرپا بگذارد. سه ماه قبل از وفاتش وقتی آيت الله مهدوی کنی در همين خصوص به او اعتراض کرده بود، با ناراحتی به او چنين پاسخ داده بود:

«شما می گوئيد که انقلاب از بين برود من هيچ نگويم. من اين قانون اساسی را قبول دارم، تا جايی که احساس خطر برای اسلام و انقلاب نکنم، اما اگر احساس خطر کنم نمی توانم ساکت بنشينم و نظاره گر نابودی اسلام و انقلاب باشم» [۲۱].

نظام که به خطر می افتاد، هر کاری مجاز بود. آری، او وقتی می خواست ولايت فقيه را به قانون اساسی تبديل سازد، گفت: «ميزان رأی ملت است». کسانی بدون توجه به سياقی که اين جمله در آن بيان شده، آن را به اساس انديشه او مبدل می سازند[۲۲].

اما حتی اگر اين زمينه/ سياق را فراموش کنيم، اين جمله فقط و فقط يک بار بيان شده است، ولی ولايت مطلقه فقيه که اساس انديشه او را تشکيل می داد، صدها بار در کلام او تجلی يافته است. فقط در تصويب ولايت فقيه ميزان رأی مردم بود. در سخنرانی برای اعضای مجلس خبرگان قانون اساسی به مخالفان ولايت فقيه که می گفتند اين اصل فاجعه است، می گفت:

«ملت ولايت فقيه را می‏ خواهد، که خدا فرموده است، شما می ‏گوييد خير، لازم نيست...اين ملت است، ملت می‏ خواهد، ما چه بکنيم. شما فرض بکنيد که خير، فاجعه است، ما فرض می‏ کنيم که فاجعه است، اين فاجعه را ملت ما می ‏خواهد، شما چه می ‏گوييد اين ولايت فقيه را شما می ‏گوييد اين "فاجعه" است! اين فاجعه را ملت ما می ‏خواهد. بياييد، سؤال می‏ کنيم، به رفراندم می‏ گذاريم، که آقا ولايت فقيه را که آقايان می ‏فرمايند "فاجعه" است، شما می ‏خواهيد؟ ببينيد "آری"اش چه قدر است "نه" اش چه قدر است»[۲۳].

يکی از نقدهای اصلاح طلبان اين است که مطابق تفسير شورای نگهبان، اختيارات ولی فقيه بيش از آن است که در قانون اساسی آمده است.اما اين رويکرد، همان نظر آيت الله خمينی است. او از همان ابتدا اين نظر را بيان کرد و گفت:

«اينکه در اين قانون اساسی يک مطلبی ـ ولو به نظر من يک قدری ناقص است و روحانيت بيشتر از اين در اسلام اختيارات دارد و آقايان برای اينکه خوب ديگر خيلی با اين روشنفکرها مخالفت نکنند يک مقداری کوتاه آمدند ـ اينکه در قانون اساسی هست، اين بعض شئون ولايت فقيه هست نه همۀ شئون ولايت فقيه...بهترين اصل در اصول قانون اساسی اين اصل ولايت فقيه است»[۲۴].

آنان که از قانون اساسی مطابق تفسير امام سخن می گويند، خمينی به صراحت تمام گفته است که ولايت فقيه بهترين اصل قانون اساسی است و اختيارات ولی فقيه بيشتر از آن است که در قانون اساسی آمده است. او در۱/ ۸/ ۱۳۶۴ خطاب به نمايندگان مجلس شورای اسلامی نوشت:

«فقهای جامع ‏الشرايط از طرف معصومين نيابت در تمام امور شرعی و سياسی و اجتماعی دارند و تولی امور در غيبت کبرا موکول به آنان است»[۲۵].

نهم: رکن ديگری در انديشه آيت الله خمينی وجود دارد که مدعای ما را تثبيت می کند. تأکيد دائمی او بر «مصلحت نظام» بود. همه چيز حول اين محور می بايست متحول می شد. به تعبير ديگر، سياست مدرن حول «مصلحت مردم»- يعنی مطالبات/ ترجيحات/ خوشايند و بدآيند آنان- سامان می يابد. در حالی که برای آيت الله خمينی «مصلحت نظام» مهم بود، نه مردم.

به گمان او اگر «مصلحت نظام» ايجاب کند، تعطيل کردن اخلاق و فرامين اصلی دين واجب می شود. در حالی که در سياست مدرن، حتی به بهانه «مصلحت مردم» نمی توان حقوق بشر را نقض کرد. به تعبير ديگر، برخی قراردادها/ قواعد/ حقوق وجود دارد که دولت/ حکومت/ زمامداران سياسی به هيچ بهانه ای مجاز به تعطيل کردن آنها نيستند. اما در انديشه خمينی، «مصلحت نظام» دروغ گويی و عدم وفای به عهد را واجب شرعی می کند.

فيلسوفان سياسی مدرن با تفکيک «حق» از «خوب»، حوزه حق را قلمرو دولت/ حکومت به شمار می آورند. دولت/ حکومت/ زمامداری سياسی بيرون از قلمرو خوب/ خير/ سعادت ايستاده و فقط موظف به رعايت حقوق اساسی مردم(حقوق بشر) است. «حق» جايگاهی در انديشه سياسی خمينی نداشت.

«حق» به «مصلحت» فرو کاسته شد و «مصالح مردم» به «مصلحت نظام» تقليل يافت. به صراحت گفته است که در رهبری کشور، «رضای خدا» را بر «رضای مردم»، «مقدم می دارم»[۲۶]. تشخيص اينکه در اين مورد خاص، «رضايت مردم» با «رضای خدا» تعارض دارد، با خود او بود.

وقتی «مصلحت نظام» ايجاب کرد، با توسل به دروغ های شاخدار و عدم وفای به عهد، آيت الله منتظری را قربانی کرد. برکناری آيت الله منتظری، مصداقی از عدم وفای به عهد بود. برای اينکه انتخاب رهبر آينده با مجلس خبرگان رهبری بود که آنها آيت الله منتظری را انتخاب کرده بودند. عزل آيت الله منتظری از رهبری آينده نظام، از اختيارات او نبود و وی با نقض قانون اساسی، تعهد خود به رعايت آن را زير پا نهاد.

خود او در نامه۸/ ۱/ ۶۸ به همين موضوع اشاره کرده و نوشته است: «خبرگان به اين نتيجه رسيده بودند؛ و من هم نمی خواستم در محدوده قانونی آنها دخالت کنم»[۲۷]، اما دخالت کرد.ولی هنوز اين عمل- نقض قانون اساسی و عدم وفای به عهد- نيازمند توجيه بود. «مصلحت نظام» که «مقدم بر هر چيز است»؛ توجيه عمل او را فراهم می آورد. با استناد به همين ابزار توجيهی در پايان نامه عزل آيت الله منتظری نوشت:

«طلاب عزيز، ائمه محترم جمعه و جماعات، روزنامه ها، و راديو- تلويزيون، بايد برای مردم اين قضيه ساده را روشن کنند که در اسلام، مصلحت نظام از مسائلی است که مقدم برهر چيز است، و همه بايد تابع آن باشيم» [۲۸].

اما حتی وزرا و نمايندگان مجلس شورای اسلامی مسئله دار شده بودند. لذا در۲۶/۱/ ۶۸ طی نامه ای به آنها در اين خصوص نوشت:

«وظيفه شرعی اقتضا می کرد تا تصميم لازم را برای حفظ نظام و اسلام بگيرد. لذا با دلی پرخون حاصل عمرم را برای مصلحت نظام و اسلام کنار گذاشتم»[۲۹].
خواننده هوشمند به خوبی شاهد است که  خمينی در اينجا «حفظ نظام و اسلام» و «مصلحت نظام و اسلام» را يکی قلمداد می کند. به همين خاطر در آنجا هم که می گويد برای حفظ اسلام دروغ گويی واجب شرعی است، منظورش چيزی جز حفظ نظام نيست.

دروغ گويی مهمتر است يا جان چند هزار زندانی سياسی؟ وقتی «مصلحت نظام» ايجاب کرد، فرمان داد تا چند هزار زندانی سياسی را در تابستان ۱۳۶۷، «بی رحمانه»، «با خشم و کينه انقلابی» قتل عام کنند. باز هم تأکيد کرد که بی رحمی نسبت به زندانيان سياسی محکوم به حبس، «از اصول ترديد ناپذير نظام» است:

«رحم بر محاربين ساده انديشی است، قاطعيت اسلام در برابر دشمنان خدا از اصول ترديد ناپذير نظام اسلامی است»[۳۰].

عادلانه بودن نظام هيچ اهميتی در نگاه او نداشت. همين که ولی فقيه در رأس دولت/ حکومت قرار می گرفت، نظام مشروع و عادلانه می شد. «مشروعيت» و «عدالت» مفاهيمی مستقل و ايستاده بر پای خود نبودند، نه اولی از رضايت مردم ناشی می شد، نه دومی ناشی از رعايت حقوق بشر و دمکراسی بود. فقيه جامع الشرايط نظام و همه امور را مشروع و عادلانه می کرد.

دهم؛ نتيجه: بنابراين، روشن است حکومتی که  خمينی بنا نهاد از اساس بر بنيان کج نهاده شد. در نظر او حکومت يا نظام اصالت مطلق داشت، و همه چيز از جمله دين و اخلاق را می توان در پای آن قربانی کرد، و بلکه در پاره ای موارد که حفظ قدرت سياسی ايجاب کند هر نوع جنايت و خيانتی مجاز و بلکه تکليف می شود. استدلال او ساده و سر راست بود:

۱- حفظ نظام اوجب واجبات است، يعنی اگر ميان مصالح نظام سياسی و هر حکم دينی و اخلاقی تعارض رخ دهد، تقدم با مصلحت نظام است.

۲- در پاره ای موارد ميان مصالح نظام سياسی و حکم دينی يا اخلاقی به واقع تعارض رخ می دهد، يعنی رعايت حکم دين يا اخلاق مصلحت قدرت سياسی را آنچنانکه ولی فقيه می فهمد، به مخاطره می اندازد.

۳- بنابراين، بر مبنای مقدمه اوّل و دوّم و قاعده وضع مقدم، در آن مواردی که بنابه تشخيص ولی فقيه رعايت حکم دين و اخلاق با مصلحت نظام سياسی سازگار نيست، ولی فقيه می تواند (و بلکه مکلّف است که) حکم دين و اخلاق را تعطيل کند.
حتی به قانون اساسی مورد تأييد خود هم تعهدی احساس نمی کرد و به صراحت می آموزاند که حکومت می تواند يکجانبه آن را ناديده بگيرد/ لغو کند/ زيرپا بگذارد. سه ماه قبل از وفاتش وقتی  مهدوی کنی در همين خصوص به او اعتراض کرده بود، با ناراحتی به او چنين پاسخ داده بود:
«شما می گوئيد که انقلاب از بين برود من هيچ نگويم. من اين قانون اساسی را قبول دارم، تا جايی که احساس خطر برای اسلام و انقلاب نکنم، اما اگر احساس خطر کنم نمی توانم ساکت بنشينم و نظاره گر نابودی اسلام و انقلاب باشم»
معنای اين سخن آن است که اگر برای حفظ نظام دروغگويی، قتل، پرونده سازی، جاسوسی، تجاوزجنسی، و هر کار اخلاقاً ناروا و شرعاً حرامی لازم باشد، انجام آن جنايت اخلاقی يا فاحشه دينی به حکم مصلحت نظام و تشخيص ولی فقيه مجاز و بلکه تکليف خواهد بود.اين گوهر حکومتی است که آيت الله خمينی بنا نهاد.

بيان حقيقت، نه تحريف ايدئولوژيک تاريخ و واقعيت، وظيفه روشنفکران است.

همان گونه که کارل پوپر و ريچارد رورتی بارها و بارها تأکيد کرده اند، کاهش درد و رنج مردم هدف/ وظيفه اخلاقی روشنفکران است. اخلاقی/ دموکرات قلمداد کردن آيت الله خمينی، تحريف ايدئولوژيک تاريخ است. طرح اين مدعا که همه مسائل و مشکلات پس از درگذشت  خمينی آغاز شد، مدعايی سراسر ايدئولوژيک/ کاذب است.

به دنبال عصر طلايی امام راحل رفتن، موجب افزايش درد و رنج مردم خواهد شد. او گاندی يا نلسون ماندلا نبود، دستانش تماماً خونين بود. آری، مخالفانش هم دمکرات و طرفدار حقوق بشر نبودند، اما اين واقعيت، توجيه کننده برساختن نظام دروغ و جنايت نيست.

پاورقی ها:

۱- صحيفه امام، جلد ۱۴، صص ۴۰۵- ۴۰۳ .

۲- ميشل فوکو ، مراقبت و تنبه ، تولد زندان، ترجمه ی نيکو سرخوش و افشين جهانديده ، نشر نی، صص ۲۸۱- ۲۴۳ .

۳- صحيفه امام ، جلد ۱۵ ، ص ۱۰۱- ۹۵.

۴- صحيفه امام ، جلد ۱۵ ، ص ۱۱۶.

۵- صحيفه امام ، جلد ۲۰ ، ص ۴۵۲- ۴۵۱.

۶- آيت الله حاج شيخ صادق خلخالی، خاطرات خلخالی ، اولين حاکم شرع دادگاه های انقلاب، جلد اول، چاپ نهم: ۱۳۸۴، نشر سايه ، ص ۳۱۳.

۷- کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی ، سال ۱۳۶۵، اوج دفاع ، ص ۲۹۲.
«امام به آقای ری شهری هم گفته اند تعقيب را شروع کنند.»

۸- کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی، سال ۱۳۶۵، اوج دفاع ، ص ۳۶۰ .
«احمد آقا آمد و گفت نظر امام اين است که مصاحبه ی آقای سيد مهدی هاشمی پخش شود.»

متن کامل اعترافات تلويزيونی سيد مهدی هاشمی، در کتاب بالا، صص ۷۱۱- ۷۰۰ منتشر شده است.

۹- کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی سال ۱۳۶۶، دفاع و سياست، ص ۲۹۳ .

«نزديک ظهر، احمد آقا اطلاع داد که سيد مهدی هاشمی را اعدام کرده اند.»
۱۰- محمدی ری شهری، خاطرات سياسی ، ص ۹۵ .

۱۱- صحيفه امام ، جلد نهم ، ص ۳۸۰- ۳۷۵ .

۱۲- روح الله خمينی، صحيفه ی امام ، جلد هفتم ، صص ۳۱۲- ۳۰۶ .

۱۳- صحيفه امام، جلد هشتم ، صص ۸۴- ۷۶ .

۱۴- صحيفه امام، جلد ششم، صص ۴۵۹- ۴۵۸ .

۱۵- صحيفه امام، جلد هفتم، صص ۱۱۲- ۱۰۹ .

۱۶- صحيفه امام، جلد هفتم ، صص ۳۱۲- ۳۰۶ .

۱۷- صحيفه امام، جلد ۲۰، صص ۴۸۲- ۴۸۰ .

۱۸- صحيفه امام، جلد ۲۱، صص ۳۳۲- ۳۳۰ .

۱۹- متن کامل نامه به شرح زير است:

«بسمه تعالی. حضرت مستطاب   حاج آقا روح‌الله موسوی خمينی دامت برکاته. با ابلاغ سلام و تحیّات، جناب حجت‌الاسلام آقای صانعی را فرستاده بوديد و ضمناً برای حفظ امنیّت ما از طرف پاسداران اظهار اطمينان فرموده بوديد بی نهايت متشکر شدم. ضمناً مطالبی را به‌ وسيلۀ ايشان به‌حضور عالی معروض داشتيم که اميدوارم مورد لطف و عنايت مخصوص قرار بگيرد. برای توضيح و تأکيد بيش ‌تر، مجدداً مزاحم می‌شوم که وضع فعلی ما قابلِ بيان نيست و عبارتی حاضر ندارم که مقصود را روشن کند. همين‌قدر بگويم که کارد به استخوان رسيده است! زيرا از آقايان وعاظ و سخنران‌ها در نمازجمعه‌ها و غيره و در مجلس شورای اسلامی و در روزنامه‌ها، مطالبی گفته می‌شود که مردم را تحريک می‌کند و وضعی را ايجاد می‌کند که خطر قريب‌الوقوع است. همين امروز عصر، عدۀ زيادی با شعارهای مخصوص، قصد هجوم به خانۀ ما را داشتند که پاسدارها مانع شدند و تا نزديکی منزل آمده بودند خانواده و بچه‌ها و نوه‌ها نالان و گريان، در حال اضطراب و ناراحتی کامل به سرمی‌برند و خود حقير مبتلا به مرض مهمی هستم که معلوم نيست بالاخره نجات حاصل شود؛ اغلب خونريزی مفصلی دارد که خود آن ممکن است باعث خطراتی شود و دائماً با دکتر و دوا و پرستار مشغول بودم و اکنون با اين سخت‌گيری فوق‌العاده نسبت به رفت و آمد که حتی خويشان نزديک هم مجاز نيستند، ادامۀ معالجه ممکن نيست و معلوم نيست عاقبت چه خواهد شد اکنون، شما را قَسَم می‌دهم به خدای لايزال و ارواح رسول اکرم و ائمۀ طاهرين و به روابط حسنۀ پنجاه‌ ساله و ارادت قبلی که ادامه دارد، توجه فوری به حال ما بفرماييد و زکات قدرت و مقام را در اين موقع، ادا فرماييد! بحمدالله شما رهبر هستيد و ولايت فقيه داريد و می‌توانيد امر صادر فرماييد که اين تحريکات را در مجلس و نمازجمعه‌ها و در روزنامه‌ها و در مجالس، به‌کلی موقوف کنند اگر مقصود بی‌آبرو کردن بوده، به‌کلی حاصل گرديد و اگر مقصود سلب مرجعیّت است، به مقصود رسيدند. و اکنون، ادامۀ اين تبليغات دو ضرر مهم دارد و دوم، استفاده‌های راديوهای کذائی خارجی است که به‌نفع خود سوءِاستفاده می‌کنند و هر دو مطلب ملال‌آور و رنج‌افزاست. پس خواهش می‌کنم که امر فرماييد اين تبليغات را به همين مقدار اکتفا کنند که ديگر حاصلی جز ضرر ندارد. امروز، نقل کردند که آقای رفسنجانی گفته است که حقير در سه سال پيش از آمريکا پول برای انقلاب خواسته‌ام بوالله العلیّ العظيم، دروغ محض است. پس چرا در اين سه سال، اظهار نمی‌کردند؟ آقای مهدوی [کنی] اظهار کرده است که در صدد تجزیۀ آذربايجان بوده‌ام با اين حرف‌های بی‌حقيقت، تبليغات و تحريکات می‌کنند. ببينيد نتيجه چه خواهد شد؟ شما را به‌خدا، ما را به اين‌ها واگذار نکنيد جناب‌عالی خودتان تحقيق فرماييد و هرچه ثابت شرعی شود، بفرماييد عرض دوم اين‌که امر کنيد صحبت محاکمۀ ما را راکد بگذارند و اگر لازم باشد، خودتان شخصاً در وضع ما دخالت فرماييد. چنان‌چه قبلاً معروض کردم، فقط مهدوی آمده و چيزهايی به اين‌جانب گفته است و حقير نهی کردم. گفت: "از حرف شما اطاعت نمی‌کنند". و اين‌جانب حرف‌های او را جدّی و قابل تصديق نگرفتم، زيرا خيلی احمقانه بود. لذا، در ذهنم ايجاد حالتی نکرد و متوجه لزوم اطلاع دادن نشدم. از اين اراجيف را مکرر در افواه شنيده بودم. مع‌ذالک، اگر قصور و تقصيری شده است که اطلاع نداده‌ام، استغفار می‌کنم و معذرت می‌خواهم و انشاءالله تعالی ديگر مشابه اين واقع نخواهد شد. در آينده منتظر دستورات جناب‌عالی در هر موردی که لازم باشد هستم که اطاعت شود.اولاً، حقير در اين مدت، نسبت به شخص جناب‌عالی و مقام شامخی که داريد، وفادار بوده و هيچ مخالفتی نکرده ‌ام و نخواهم کرد و انتقادهايی که از بعضی از گروه‌ها داشتم، موجب سوءِتفاهم قرار دادند. ثانياً، امر فرماييد که محاکمۀ اين‌جانب که گفت‌وگو می‌کنند، راکد باشد؛ زيرا که در خصوص خود، هيچ اطمينانی ندارم که رسيدگی تحقيقی گردد. و علاوه، با اين‌که ما را خلع مقام کردند، ولی فتح اين باب به‌ضرر مقامات عالیۀ روحانیّت و به‌ضرر جمهوری اسلامی است و به‌نفع تبليغات خارجی و موجب اختلاف داخلی است و اگر زياد لازم می‌دانيد، جناب‌عالی خودتان شخصاً اين‌جانب را احضار فرماييد و رسيدگی کنيد و در مورد تمام اين اتهامات تحقيق فرماييد. ثالثاً، رفت و آمد نزديکان ما را زياد سخت‌گيری می‌کنند و موجب اختلال امور داخلی می‌شود. دستور فرماييد که به‌اعتدال، رفتار و رفع کنند بالاخره اين‌جانب در ختيار جناب‌عالی هستم و هر امر و فرمايشی باشد، اطاعت کامل خواهم کرد، ولی به‌ طوری‌که معروض شد که کارد به استخوان رسيده است، الغوث، الغوث، منتظر مراحم هستم که به‌ وسيلۀ مطمئنی اجابت آن‌ها را اعلام فرماييد. اطال الله بقائکم والسلام عليکم و رحمته الله. سیّد کاظم شريعتمداری.
رونوشت: حجت‌الاسلام جناب آقای حاج سیّد احمد خمينی۲۹ /۲/ ۱۴۰۲.»

۲۰- روح الله خمينی، صحيفه امام، جلد ۲۰، صص ۴۵۲- ۴۵۱.

۲۱- خاطرات آيت الله مهدوی کنی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص ۳۷۰.

۲۲- در مقاله "آيت الله خمينی و حقوق بشر" به طور مشروح در اين خصوص توضيح داده ايم.

۲۳- صحيفه امام ، جلد ۱۰، ص ۲۲۴- ۲۲۳ .

۲۴- صحيفه امام ، جلد ۱۱، صص ۴۶۴- ۴۶۳ .

۲۵- صحيفه امام ، جلد ۱۹، ص ۴۰۳ .

۲۶- صحيفه امام، جلد ۲۱، نامه ۶/۱/ ۱۳۶۸عزل آيت الله منتظری،صص ۳۳۲- ۳۳۰.

۲۷- صحيفه امام، جلد ۲۱، نامه ۸/۱/ ۱۳۶۸عزل آيت الله منتظری،صص ۳۳۵- ۳۳۴.

۲۸- صحيفه امام، جلد ۲۱، نامه ۸/۱/ ۱۳۶۸عزل آيت الله منتظری،صص ۳۳۵- ۳۳۴.

۲۹- صحيفه امام، جلد ۲۱، ص ۳۵۰ .

«مصلحت نظام» را ساخته بود تا با توسل به آن، همه کارهايش را موجه سازد.

امروز می گفت «مصلحت نظام» اين است که تا پيروزی بر صدام به جنگ ادامه دهيم. فردا می گفت، «مصلحت نظام» اين است که به جنگ پايان بخشيم:

«من تا چند روز قبل معتقد به همان شيوۀ دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن می ‏ديدم ... در مقطع کنونی آن [قعطنامه ۵۹۸] را به مصلحت انقلاب و نظام می‏ دانم...همۀ ما و عزت و اعتبار ما بايد در مسير مصلحت اسلام و مسلمين قربانی شود...تصميم امروز فقط برای تشخيص مصلحت بود» (صحيفه امام، جلد ۲۱، پيام پذيری قعطنامه ۲۹/ ۴/ ۱۳۶۷).

در۷/ ۹/ ۱۳۶۷ گروهی از نمايندگان مجلس نسبت به کارهای فرا قانونی از او سئوال کردند. در پاسخ آنان نوشت: «مصلحت نظام و اسلام اقتضا می ‏کرد تا گره‏های کور قانونی سريعاً به نفع مردم و اسلام باز گردد» (صحيفه امام، جلد ۲۱ ، پاسخ ۷/ ۹/ ۱۳۶۷ به نامه نمايندگان مجلس).

در ۸/ ۱۰/ ۱۳۶۷ به شورای نگهبان نوشت: «تذکری پدرانه به اعضای عزيز شورای نگهبان می ‏دهم که خودشان قبل از اين گيرها، مصلحت نظام را در نظر بگيرند»( صحيفه امام، جلد ۲۱، نامه ۸/۱۰/۶۷ به مجمع تشخيص مصلحت نظام).

مصلحت اسلام و مسلمین جهان هم در نهايت امر به مصلحت نظام تحويل می شد: «آن مسلمی که در آفريقاست، حفظ جمهوری اسلامی برايش واجب است» (صحيفه امام ،جلد ۱۹، ص ۴۸۷).

۳۰- خاطرات آيت الله منتظری، شرکت کتاب، ص ۳۵۱.

چهارشنبه، دی ۲۹، ۱۳۸۹

اعدام بیش از ۵۰ نفر در ایران در ۲۵ روز گذشته

اعدام بیش از ۵۰ نفر در ایران در ۲۵ روز گذشته

بامداد چهارشنبه، ۱۰ نفر از محکومان جرایم مواد مخدر در تهران به دار آویخته شدند و با این حساب شمار اعدام‌هایی که در یک‌ ماه گذشته از سوی خبرگزاری‌های جمهوری اسلامی اعلام شده‌ است به بیش از ۵۰ نفر رسید.

به گزارش خبرگزاری‌های داخل ایران، این ۱۰ نفر همگی در بامداد چهارشنبه، ۲۹ دی‌ماه، در زندان رجایی‌شهر به دار آویخته شدند و این در حالی است که واحد مرکزی خبر نیز در تاریخ ۲۳ دی‌ماه از اعدام ۵ نفر دیگر در استان لرستان به اتهام تهیه و توزیع مواد مخدر خبر داده بود.

اعدام‌های اخیر که همگی از سوی خبرگزاری‌های جمهوری اسلامی مورد تأیید قرار گرفته‌اند شمار اعدام‌‌های یک‌ ماه گذشته ایران را به ۵۵ نفر رسانده است.

این در حالی است که با استناد به آمار ارائه شده از سوی کمپین بین‌المللی حقوق بشر، که تا پیش از اعدام‌های روز چهارشنبه، از اعدام ۵۸ نفر در ایران خبر داده بود، در یک ماه گذشته ۶۸ نفر در ایران اعدام شده‌اند.

این کمپین که مقر آن در نیویورک است با استناد به این آمار گزارش کرده است که در ایران به طور متوسط «هر هشت ساعت، یک نفر اعدام می‌شود» که با توجه به گزارش‌های منتشر شده در خبرگزاری‌های جمهوری اسلامی، بیشتر این اعدام‌ها مربوط به جرایم مواد مخدر بوده است.

پیشتر مقامات قوه قضائیه از افزایش برخورد با جرایم مواد مخدر خبر داده بودند.

در همین زمینه، معاون قضایی دادستان کل کشور در تاریخ ۴ دی‌ماه اعلام کرده بود که به دنبال اصلاح قانون مجازات قاچاقچیان مواد مخدر، از این پس حمل بیش از ۳۰ گرم مواد مخدر صنعتی روان‌گردان، مجازات اعدام به همراه خواهد داشت.

در کنار قاچاق مواد مخدر که بر اساس قوانین جمهوری اسلامی با مجازات اعدام همراه است، سازمان مبارزه با قاچاق کالا نیز به تازگی از صدور حکم اعدام برای قاچاقچیان کالا استقبال کرده بود.

رئیس ستاد مرکزی مبارزه با قاچاق کالا و ارز در اواسط دی‌ماه اعلام کرده بود که پیشنهاد صدور حکم اعدام برای قاچاقچیان کالا قرار است در قالب لایحه‌ای به مجلس ارائه‌ شود.

در این میان، رئیس دیوان عالی کشور نیز روز سه‌شنبه، ۲۸ دی‌ماه، در انتقاد از مخالفین حکم اعدام گفت: «اگر اشرار در جامعه اعدام نشوند، ناامنی مضاعف می‌شود و این اعدام‌ها موجب ثبات و امنیت جامعه می‌شود.»

وی افزود: «با توجه به این که احکام صادره بر اساس قوانین اسلام است همه باید در برابر آن تمکین کنند و احکام صادره با قاطعیت و سرعت اجرا شود.»

ایران در کنار چین، عربستان سعودی و ایالات متحده آمریکا، یکی از کشورهایی است که بیشترین مجازات اعدام در آن به اجرا در می‌آید.

بر اساس گزارش خبرگزاری فرانسه، در سال ۲۰۱۰ دست‌کم ۱۷۹ نفر در ایران اعدام شده‌اند.

ده نفر دیگر در ایران اعدام شدند

• دادسرای عمومی و انقلاب تهران اعلام کرد احکام ده نفر که در ارتباط با جرایم مواد مخدر محکوم شده بودند در زندان رجایی شهر، کرج، به اجرا گذاشته شد ...


بی بی سی: قوه قضاییه ایران از اجرای احکام اعدام ده نفر در زندان رجایی شهر کرج خبر داده است.
روز چهارشنبه، ۲۹ دیماه (۱۹ ژانویه)، پایگاه اطلاع رسانی دادسرای عمومی و انقلاب تهران با انتشار اطلاعیه ای اعلام کرد که احکام ده نفر از کسانی که در ارتباط با جرایم مواد مخدر در دادگاه های انقلاب تهران به اعدام محکوم شده بودند سحرگاه این روز در زندان رجایی شهر، کرج، به اجرا گذاشته شد.
این اطلاعیه حاوی اسامی این ده نفر و اتهام های آنان در ارتباط با حمل، نگهداری، مصرف و یا فروش مقادیری هروئین، تریاک، حشیش و کراک بوده و حاکی از آن است که برخی از متهمان، علاوه بر اعدام، به مجازات های شلاق و جریمه نقدی هم محکوم شده بودند.
دادسرای تهران در اطلاعیه خود گفته است که جلسات رسیدگی به اتهام های این افراد "با حضور نمایندگان دادستان و وکلای آنان" در شعب مختلف دادگاه های انقلاب اسلامی تهران برگزار شد اما به زمان برگزاری محاکمات اشاره ای نکرده است.
این اطلاعیه افزوده که احکام صادره از سوی دادگاه ها انقلاب "از جانب دادستانی کل کشور تنفیذ و تقاضای عفو محکومان نیز پیشتر از جانب کمیسیون عفو و بخشودگی قوه قضاییه رد شده بود" اما جزئیات بیشتری را در زمینه روند رسیدگی قضایی به این پرونده ها ارائه نداده است.
معمولا اطلاعیه های قبلی قوه قضاییه در مورد اجرای احکام اعدام بر طی مراحل مختلف قضایی، تجدید نظرخواهی و تایید دیوانعای کشور تاکید داشته است.
اطلاعیه مربوط به اعدام ده نفر در رجایی شهر در حالی انتشار می یابد که روز سه شنبه هفته گذشته هم دادسرای تهران از اعدام هفت نفر در ارتباط با جرایم مواد مخدر و یک نفر به اتهام تجاوز به عنف خبر داد.
اوایل این هفته، کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران با صدور بیانیه ای اعلام کرد که طی حدود دو هفته اول ماه ژانویه، دولت ایران دست کم چهل و هفت نفر را اعدام کرده است.
این بیانیه نسبت به "شتاب بی سابقه" اجرای احکام اعدام در ایران ابراز نگرانی کرد و گفت که شماری از این اعدام ها به "ادعای اجرای سیاست تشدید مبارزه با مواد مخدر" ارتباط داشته و سخنگوی کمپین بین المللی هم قوه قضاییه ایران را متهم کرد که با هدایت سازمان های اطلاعاتی و امنیتی به صدور و اجرای احکام اعدام مبادرت ورزیده است.
اخیرا دادستان کل جمهوری اسلامی هشدار داده بود که به منظور ریشه کن کردن قاچاق مواد مخدر در ایران، قوه قضاییه در صدد برخورد سریع و قاطعانه با متهمان جرایم مواد مخدر است که ظاهرا به معنی سختگیری دادگاه ها و گرایش بیشتر آنها به صدور احکام اعدام برای متهمان این نوع پرونده ها بوده است.
در عین حال، برخی از کارشناسان، گسترش اعتیاد در جمهوری اسلامی، به خصوص در میان جوانان، را نشانه ناکارآیی این سیاست دانسته و برخورد موثرتر با ریشه های گرایش به اعتیاد را توصیه کرده اند.
ایران، با جمعیتی حدود هفتاد میلیون نفر، از لحاظ شمار اعدام ها در جهان در رده دوم بعد از جمهوری خلق چین، با بیش از یک میلیارد و سیصد میلیون جمعیت قرار دارد و در نتیجه، به نسبت جمعیت، دارای بالاترین تعداد صدور و اجرای احکام در جهان است که انتقاد بعضی نهادهای مدافع حقوق بشر را در پی داشته است.
در جمهوری اسلامی، برای انواع مختلفی از اتهامات مانند قتل، سرقت مسلحانه، قاچاق مواد مخدر، برخی جرایم جنسی، زنای محصنه (گاه از طریق سنگسار)، مجازات اعدام پیش بینی شده، در مواردی احکام اعدام برای متهمان سیاسی تحت عنوان "محاربه و فساد در ارض" صادر و اجرا می شود، و اعدام کسانی هم که قبل از سن قانونی مرتکب جرم شده اند رواج داشته است.
برخی حقوقدانان منتقد نظام قضایی جمهوری اسلامی، نحوه رسیدگی قضایی در دادگاه های این کشور را با موازین و رویه های قضایی مورد قبول جهانی منطبق نمی دانند و علاوه بر انتقاد از احکام اعدام، روند قضایی منتهی به صدور این احکام را نیز نادرست دانسته اند.
در حال حاضر، بسیاری از کشورهای جهان مجازات اعدام را رسما لغو کرده و یا اجرای چنین احکامی را متوقف ساخته اند و در کشورهایی هم که این مجازات همچنان قانونی و رایج است، گرایش عمومی قضات حتی الامکان به اجتناب از صدور این احکام است.
 

سه‌شنبه، دی ۲۸، ۱۳۸۹

9کارتن خواب براثر سرمازدگی جان خودرا از دست دادند

۹کارتن خواب براثر سرمازدگی جان خودرا از دست دادند
خبرگزاری هرانا - در سال جاری ۹ تن از کارتن خواب‌ها و بی‌خانمان‌هایی که در معرض سرمای شدید زمستان قرار گرفتند، دچار سرمازدگی شده و جان خود را از دست دادند.
قره داغی، رییس مرکز تحقیقات پزشکی قانونی، گفت: "هر ساله در فصل پایانی سال، کارتن خواب‌ها و بی‌خانمان‌هایی که در معرض سرمای شدید قرار می‌گیرند، دچار سرمازدگی و در برخی موارد با مرگ مواجه می‌شوند که نظایر آن در سالهای گذشته به سازمان پزشکی قانونی ارجاع شده است."
وی خاطرنشان کرد: برای پیشگیری از بروز سرمازدگی کارتن خواب‌ها، نهادهای اجتماعی و حمایتی نظیر شهرداری و بهزیستی با پیش‌بینی امکانات و اقامتگاه‌های شبانه، از بروز چنین حوادثی بایستی جلوگیری کنند.
رییس مرکز تحقیقات پزشکی قانونی با ادعای اینکه "عمدتا کارتن خواب‌ها و بی‌خانمان‌ها دارای اعتیاد به مواد مخدر هستند"، افزود: کارتن خواب ها در خرابه‌های ساختمانی، پارک‌ها یا حاشیه بزرگراه‌ها و خیابان‌ها زندگی می‌کنند.
قره داغی با اشاره به آمارهای موجود در این زمینه گفت: در سال گذشته ۲۲ تن بر اثر سرمازدگی در کشور جان خود را از دست دادند که مرگ ۹ تن از این افراد در فصل زمستان رخ داده است.
وی افزود: در سال جاری نیز بر اساس آمارهای پزشکی قانونی تعداد افراد فوت شده بر اثر سرمازدگی ۹ تن اعلام شده است.

یک نفر در زرند کرمان اعدام شد
خبرگزاری هرانا - یک شهروند در شهرستان زرند، از توابع استان کرمان به دار آویخته شد.

دادستان عمومی و انقلاب زرند گفت: "علی- ک" به جرم خرید، نگهداری و حمل مواد مخدر پس از تایید دادستان کل کشور، در محل زندان زرند اعدام شده است.

مسئولان قضایی مدعی شده‌اند که متهم در این اتهام دارای سوابق قبلی بوده و به همین علت با عدم موافقت کمیسیون عفو مواجه شده است.


خودکشی یک دانشجوی دختر به دلیل مشکلات اجتماعی در دانشگاه کردستان
خبرگزاری هرانا - يک دانشجوي کرد دانشگاه کردستان، به دلیل مشکلات اجتماعی اقدام به خودکشي کرد.
ساعت ۲۳ جمعه شب ۲۴ دی ماه، در خوابگاه دختران فرشته دانشگاه کردستان يک دختر دانشجو کرد و اهل کرمانشاه به نام "مريم حبيب نيا" خودش را به دار آويخت.
به گزارش سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان، خودکشي اين دانشجو به دليل مشکلات روان پريشي ناشي از محدود ساختن فضاي حاکم بر جامعه صورت گرفته است.
اين دختر جوان ۲۳ ساله، قبلا نيز چند بار اقدام به خودکشي کرده بود که خانواده و مسئولين دانشگاه نيز از اين اقدام وي در جريان بودند.
گفتنی است که در دو سال اخیر آمار خودکشی دانشجویان در ایران نگران کننده شده است.
پوریا موسوی .عضوجبهه مشارکت بازداشت شد
خبرگزاری هرانا - پوریا موسوی از فعالین دانشجویی، مدیر روابط عمومی مجله آیین و عضو جبهه مشارکت، بازداشت شد.

به گزارش نوروز، مامورین امنیتی بعد از یورش به منزل پدری وی و بازرسی منزل، اقدام به توقیف وسائل شخصی از جمله کامپوتر ایشان کرده و پوریا موسوی را بازداشت کردند.
گفتنی است مامورین از ارائه حکم جلب امتناع کرده و تنها متذکر شده اند که از مراجع قضائی حکم جلب وی را دارند.
تا کنون از محل نگهداری این عضو جبهه مشارکت خبری در دست نیست.

فشار بر خانواده زندانیان سیاسی؛ «شیوه غیرقانونی و غیراخلاقی وغیرانسانی حکومت» رضا خندان، همسر نسرین ستوده

فشار بر خانواده زندانیان سیاسی؛ «شیوه غیرقانونی و غیراخلاقی وغیرانسانی حکومت»

رضا خندان، همسر نسرین ستوده
رضا خندان، همسر نسرین ستوده
معمولاً از فعالان مدنی و سیاسی در ایران و از احضار و بازداشت آنها می‌شنویم، اما شاید از کسانی کمتر شنیده باشیم که بخشی از بار سنگین این فعالیت را به دوش می‌کشند.

همسران و فرزندان و پدران و مادران این افراد که یک روز با حضور مأموران امنیتی در منزل خود مواجه می‌شوند... روز دیگر برای پیگیری‌ها سرگردان راهروهای دادگاه‌ها می‌شوند... و وقتی حکم زندان صادر شد، همهٔ بار مسئولیت زندگی را بر دوش می‌کشند.

یکی از این افراد رضا خندان، همسر نسرین ستوده وکیل دادگستری است. وی که از زمان بازداشت نسرین ستوده در شهریورماه امسال، فعالانه به دفاع از حقوق همسرش پرداخته، هفته گذشته احضاریه‌ای دریافت کرد که بر طبق آن باید روز یکشنبه ۲۶ دی ماه به زندان اوین مراجعه می‌کرد.

رضا خندان روز یکشنبه به اوین رفت، و در پی این مراجعه بازداشت شد. برخی وب‌سایت‌ها نوشتند که برای آزادی رضا خندان، ۵۰ میلیون تومان کفالت صادر شده که آن طور که گزارش‌ها خبر می‌دهند، کفالت خواهر نسرین ستوده برای همسر او، پذیرفته نشده است.

اما این اولین بار نیست که در ماه‌های اخیر از بازداشت یک یا چند نفر از افراد خانوادهٔ زندانیان خبر می‌رسد.

چندی پیش پس از آغاز اعتصاب غذای محمد نوری‌زاد، فیلمساز و روزنامه‌نگار منتقد دولت، و وخامت حالش، چند نفر از اعضای خانواده او که در مقابل زندان اوین متحصن شده و خواستار دیدار با او بودند بازداشت شدند، بازداشتی که به بستری شدن همسر نوری زاد در بیمارستان منجر شد.

همچنین در هفته‌های گذشته پس از اعتراض به احتمال اجرای حکم اعدام حبیب‌الله لطیفی، زندانی کرد که به محاربه متهم شده، هشت تن از اعضای خانواده‌اش بازداشت شدند.

اما در یکی از پرسروصدا‌ترین نمونه‌های اینگونه فشار‌ها بر خانواده فعالان سیاسی، حوالی سالگرد، انتخابات ریاست جمهوری ۲۲ خرداد ۸۸، تصاویری از تلویزیون دولتی ایران پخش شد که در ان جواد توسلیان، همسر شیرین عبادی، حقوقدان و تنها ایرانی برنده جایزه صلح نوبل، از فعالیت‌های همسرش انتقاد می‌کرد.

فشارهایی که در آن زمان، نسرین ستوده در نامه‌ای از آنها ابراز نگرانی کرده و نوشته بود که بیش از موکلین سیاسی‌اش، نگران موکل غیر سیاسی‌اش جواد توسلیان، همسر شیرین عبادی است.

در آن نامه نسرین ستوده به تشدید فشار‌ها بر جواد توسلیان اشاره کرده و از جمله از احضارشدن‌های مکرر به وزارت اطلاعات نوشته و از بازداشت غیر رسمی او در زمان ضبط فیلم گفته‌هایش علیه خود و همسرش خبر داد.

حال نسرین ستوده خود با حکم ۱۱ سال زندان و ۲۰ سال ممنوعیت کار به عنوان وکیل و ۲۰ سال ممنوعیت خروج از کشور، که البته هنوز تأیید نهایی نشده، در زندان اوین به سر می‌برد، و همسرش رضا خندان، که همواره مسئول اطلاع‌رسانی در مورد وضعیت نسرین ستوده بوده، به اوین احضار و بازداشت می‌شود.

اما از لحاظ حقوقی این گونه برخورد با خانواده‌های زندانیان چه حکمی دارد.

شیرین عبادی، حقوقدان در پاسخ به این پرسش به رادیو فردا می‌گوید: «از لحاظ حقوقی این مسئله جرم است و کیفر دارد و در حقیقت سوء استفاده از اختیارات قانونی است.»

خانم عبادی در عین حال هدف اصلی اینگونه رفتار‌ها را فشار بر خود زندانیان سیاسی ارزیابی می‌کند:

«این ناشی از ترسی است که حکومت از منتقدین خود دارد. یعنی سعی می‌کند به هر شیوه ممکن کسانی که را که کوچک‌ترین انتقادی دارند را دستگیر کرده و در زندان آنها را وارد به اعترافات غیر واقعی کند و وقتی با مقاومت زندانیان سیاسی مواجه می‌شود از شیوه‌های غیرقانونی و غیر اخلاقی فشار بر خانواده استفاده می‌کند.»

فشار بر خانواده زندانیان سیاسی، در حالی توسط دستگاه‌های قضایی و امنیتی ایران انجام می‌شود، که فعالان حقوق بشر عموماً تمرکز کمتری بر آنها دارند یا شاید فعالیت مدافعان حقوق بشر در این زمینه، کمرنگ‌تر جلوه می‌کند.

شیرین عبادی که خود یکی از چهره‌های مطرح مدافع حقوق بشر در ایران است، این مسئله را رد نمی‌کند اما می‌گوید اولویت فعالیت مدافعان، خود زندانیان هستند:

«در اینباره باید بگویم که نقض حقوق بشر در ایران آنچنان گسترده و سیستماتیک ادامه دارد که مدافعان حقوق بشر در ایران هر بیست و چهار ساعت شبانه روز را هم که کار کنند باز نمی‌توانند پاسخگوی این همه نقض حقوق بشر در ایران باشند. بنابراین دراولویت زندانیان سیاسی هستند. اگر ما بتوانیم آنها را زندان بیرون بیاوریم، خواه نا‌خواه فشار بر خانواده‌ها هم از بین می‌رود. ضمناً مایل به یادآوری هستم که خانواده زندانیان سیاسی هم فراموش نشده‌اند و به وسیله مدافعان حقوق بشر مورد حمایت معنوی و‌گاه مادی هم قرار می‌گیرند اما در درجه اول خود زندانیان هستند که باید به دادشان رسید.»
 
خانم عبادی ادامه می‌دهد: «به عنوان مثال وقتی دختر جوانی که خبرنگاره به نام نازنین خسروانی، عنوان می‌کند که شب‌ها وقتی در سلول می‌خوابد احساس می‌کند روی یخ خوابیده و حاضر نیستند یک پتوی گرم به او بدهند یا لباس گرم را از خانواده‌اش تحویل بگیرند این چه حکمی دارد. البته که مادرش را هم ممکن است تهدیدهایی کرده باشند، ولی در درجه اول باید به داد این دختر رسید.»

فشار بر خانواده زندانیان سیاسی درحالی در ایران انجام می‌شود که رسانه‌های داخلی از پوشش خبرهای مربوط به آن‌ها و خانواده‌هایشان خودداری می‌کنند. موضوعی که از دلایل فشار بر خانواده‌ها و متقاعد کردن آنها به عدم اطلاع‌رسانی درباره همسران و فرزندان و پدر و مادرانشان در زندان‌های ایران است.
 

دوشنبه، دی ۲۷، ۱۳۸۹

ارزیابی کروبی از وضعیت ۲۰ سال اخیر؛ با امنیتی کردن نمی‌توان جامعه را اداره کرد

ارزیابی کروبی از وضعیت ۲۰ سال اخیر؛ با امنیتی کردن نمی‌توان جامعه را اداره کرد

مهدی کروبی، از رهبران مخالفان دولت و از مقام‌های پیشین جمهوری اسلامی، در سخنانی گفته است که عملکرد و مدیریت ۲۰ ساله اخیر عامل وضعیت کنونی کشور است و افزوده است که با امنیتی کردن فضا و وارد کردن نظامیان به فضای سیاسی کشور نمی‌توان مملکت را اداره کرد.

آقای کروبی با مرور وقایع ۲۰ ساله اخیر جمهوری اسلامی گفته است که تنها یک هفته پس از فوت  خمینی «عده‌ای که بر اختیارات ولایت فقیه اشکال می‌گرفتند» اصرار کردند که بر اختیارات ولایت فقیه در قانون اساسی افزوده شود. وی اضافه کرده است که عملکرد و مدیریت ۲۰ ساله اخیر عامل وضعیت کنونی کشور است.

آقای کروبی در آن زمان خود عضوی از شورای بازنگری قانون اساسی بود. شورایی که به فرمان  خمینی در آخرین ماه‌های حیات وی تشکیل شد و چندین تغییر اساسی را قانون اساسی به وجود آورد. از جمله این تغییرات افزایش دامنه اختیارات ولی فقیه زیر عنوان «ولایت مطلقه» و نیز حذف نهاد نخست‌وزیری و تقلیل اختیارات ریاست جمهوری در حد ریاست قوه مجریه بود.

اکنون مهدی کروبی با مرور فشرده «اتفاقات و تغییرات مدیریتی» پس از درگذشت خمینی می‌گوید که علاوه بر این تغییرات در قانون اساسی، جریان حاکم شروع به آزار و محدودسازی و حذف گروهی کرده است که به خط امام موسوم هستند.

در این زمینه آقای کروبی به حذف و استیضاح برخی از وزیران متمایل به این جریان، تغییر در روند انتخابات مجلس خبرگان رهبری و دخالت شورای نگهبان در تعیین صلاحیت نامزدهای این مجلس و در نتیجه رد صلاحیت یا حذف شماری از نمایندگان آن، تبدیل جلسات سران قوا به جلسات دونفره [ خامنه‌ای و اکبر هاشمی رفسنجانی]، رد صلاحیت ده‌ها نماینده مجلس سوم در انتخابات مجلس چهارم و احضار برخی چهره‌های جریان «خط امام» به دادگاه ویژه روحانیت اشاره کرده و روند افزایشی این اقدامات در سال‌های اخیر اشاره کرده است.

این رهبر مخالفان دولت با برشمردن رد صلاحیت بسیاری از نمایندگان مجلس ششم در آستانه برگزاری انتخابات مجلس هفتم، بار دیگر بر «بروز تقلب» در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ و نیز «مهندسی شدن آرا» در انتخابات مجلس هشتم تأکید، و تصرح کرده است که آنچه باعث شکل‌گیری اعتراض‌ها در انتخابات ریاست جمهوری اخیر شد، «تنگ‌نظری، انحصارطلبی، قدرت‌طلبی، ارزش قائل نشدن برای رأی مردم و خس و خاشاک خواندن آنها» بود.

آقای کروبی همچنین با اشاره به تشکیل کمیته‌های صیانت از آرا در انتخابات ریاست جمهوری اخیر یادآور شده است که روند «مهندسی» آرا به شکلی بود که اصلاً رأی اثر نداشت.

رئیس دوره‌های سوم و ششم مجلس شورای اسلامی در بخش دیگری از سخنان خود تصریح کرده است که «انحصارطلبی، تنگ‌نظری و حذف مجموعه‌ای از نیروها جریان‌های فکری مؤثر در ۲۰ سال گذشته، منجر به پایمدهایی شد که اولاً مردم در سال ۷۶ با آرای خود حماسه‌ای را آفریدند تا سرنوشت خود را تغییر دهند، و ثانیاً مردم در سال ۸۸ متوجه شدند که دیگر حکومت به رأی آنها توجهی نمی‌کند و ... به خیابان‌ها آمدند و اعتراضاتشان به صورت جنبشی عظیم و خودجوش شکل گرفت.»

وی با اشاره پیروز اصلاح‌طلبان در چهار انتخابات در سال‌های ۷۶، ۷۷، ۷۸ و ۸۰ افزوده است که زمانی که در سال ۸۴ دولتی که خامنه‌ای آن را از نظر فکری به خود نزدیک‌تر خواند مستقر شد، «با حذف یکپارچه و بی‌سابقه نیروها مواجه شدیم و کابینه یک دستی را برای خودشان ایجاد کردند».

وی در عین حال گفته است که ما گله‌ای از این کار نداریم چرا که «انتخاب و حذف نیروها از اختیارات دولت مستقر بود» اما بلافاصله اشاره کرده است که جریانی که در سال ۸۴ روی کار آمد «با انحصارطلبی، تنگ نظری و اقتدارگرایی، شروع کردند به حذف دیگران تا همه چیز در اختیار خودشان باشد و .... انحصارطلبی و جاه‌طلبی آنها موجب شد تا عده‌ای فرصت‌طلب و ناخالص بر آنها نفوذ و سوار بر کار شوند».

«شاه دین مردم را ابراز خود نمی‌کرد»

آقای کروبی در بخش دیگری از سخنان خود به گفته‌های چندی پیش احمد جنتی اشاره کرده است و گفته است که آقای جنتی «حقوق بخش زیادی از از مردم ایران را نادیده می‌گیرد و به جای مردم تصمیم می‌گیرد.»

وی در این قسمت به طور مستقیم به اظهارات احمد جنتی اشاره کرده است که در هفته‌های گذشته گفته بود «نیازی به حضور اصلاح‌طلبان در انتخابات نیست» و به اصلاح‌طلبان یادآور شده بود که «مردم به شما رأی نمی‌دهند».

آقای کروبی از احمد جنتی به عنوان تنها تصمیم‌گیرنده در شورای نگهبان یاد کرده و اضافه کرده است این مقام شورای نگهبان حتی در امور مجلس نیز دخالت می‌کند.

این نامزد معترض به نتایج انتخابات سال ۸۸، گفته‌های احمد جنتی در مورد عدم لزوم حضور مخالفان در انتخابات را با اظهارات آخرین شاه ایران در زمان تأسیس حزب رستاخیز مقایسه کرده است ولی یادآور شده است که «حداقل شاه دین مردم را ابزار صحبت‌های خود نمی‌کرد».

وی گفته است که «عملکرد و مدیریت ۲۰ اخیر، کار کشور را به اینجا رسانده است» و اضافه کرده است که با امنیتی کردن جامعه، بستن روزنامه‌ها، زندانی کردن دانشجویان و خبرنگاران و فعالان سیاسی و مدنی، بازنشستگی اجباری استادان دانشگاه و وارد کردن نظامیان به انتخابات و فضای سیاسی کشور نمی‌توان مملکت را اداره کرد.

«هر هشت ساعت یک اعدام در ایران»

«هر هشت ساعت یک اعدام در ایران»

کمپین بین‌المللی حقوق بشر در ایران با انتشار بیانیه‌ای اعلام کرد که از ابتدای سال نوی میلادی تا کنون ۴۷ نفر در ایران اعدام شده‌اند، یعنی به طور متوسط هر هشت ساعت یک نفر در ایران اعدام شده است.

کمپین بین‌المللی حقوق بشر در ایران طی بیانیه‌ای که روز یکشنبه (۱۶ ژانویه / ۲۶ دی‌ماه) منتشر کرد، با اعلام آخرین آمار اعدام شدگان در ایران از مقامات جمهوری اسلامی خواست به این "پنالتی مرگ" در ایران پایان دهند. کنشگران این کمپین اعلام کرده‌اند که احکام اعدام در دادگاه‌های "غیرمنصفانه و غیرشفاف" و بسیار باعجله صادر می‌شود. نویسندگان این بیانیه از جمهوری اسلامی درخواست کرده‌اند هرچه سریعتر صدور چنین احکامی را متوقف کند.

بر اساس گزارش کمپین بین‌المللی حقوق بشر، از ابتدای سال جاری میلادی، یعنی ۱۷ روز پیش، تا به حال ۴۷ نفر در ایران اعدام شده‌اند و این آمار نشان می‌دهد که تعداد اعدام‌های اجراشده در ایران به نسبت جمعیت این کشور حتی از چین نیز بیشتر است.

آخرین مورد اعدام در ماه جاری، صبح روز یک‌شنبه ۲۶ دی ماه در زندان ارومیه اجرا شد. منابع رسمی نام زندانی اعدام‌شده را اعلام نکردند، اما سامانه خبری "خانه حقوق بشر ایران" نام این زندانی کرد را «حسین خضری» اعلام کرد.

برادر حسین خضری روز یک‌شنبه ۲۶ دی ماه در گفت‌وگو با "رهانا" با اعلام این‌که اطلاعی از اجرای حکم اعدام برادرش ندارد و تنها آن را شنیده، گفت: «امروز به اجرای احکام مراجعه کردیم تا اطلاعی از وضعیت برادرم کسب کنیم، اما هیچ پاسخ روشنی دریافت نکردیم.»

وی با ابراز نگرانی از وضعیت برادرش گفت: «در تماسی که با وکیل برادرم نیز داشتیم او نیز از اجرای حکم ابراز بی‌اطلاعی کرده است.» واحد مرکزی خبر جمهوری اسلامی تنها اعلام کرد یک عضو گروه پژاک در زندان ارومیه اعدام شده است.

حسین خضری در تاریخ دهم مردادماه سال ۱۳۸۷ در شهرستان کرمانشاه توسط نیروهای سپاه پاسداران بازداشت شد و تا اواخر بهمن ماه همان سال تحت بازجویی قرار داشت. پس از سپری کردن دوره بازجویی، وی به زندان ارومیه منتقل شد و در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۳۸۸ اولین و تنها جلسه دادگاه وی در شعبه یکم دادگاه انقلاب ارومیه برگزار شد.

گفته می‌شود که مدت زمان دادگاهی که در آن حسین خضری به اعدام محکوم شده، تنها ده دقیقه به طول انجامیده است. اتهام وی تبلیغ علیه نظام و همکاری با یکی از احزاب مخالف نظام عنوان شده است.

رای دادگاه بدوی توسط شعبه ۱۰ دادگاه تجدید نظر استان آذربایجان غربی در تاریخ ۱۷ مرداد ۸۸ تائید و حکم قطعی صادر و در زندان مرکزی ارومیه به وی ابلاغ شد.

کمپین بین‌المللی حقوق بشر در ایران در گزارش خود ۴۶ زندانی اعدام‌شده در سال جاری میلادی را در شهرهای مختلف ایران اینگونه اعلام کرده است: ۷ نفر روز ۱۱ دی در کرمانشاه، ۱۶ نفر روز ۱۵ دی در اهواز، یک نفر روز ۱۸ دی در اسفراین، ۸ نفر روز ۱۹ دی در قم، ۷ نفر روز ۲۲ دی در تهران، ۵ نفر روز ۲۳ دی در خرم‌آباد و دو نفر روز ۲۴ دی در بروجرد.

بر اساس این گزارش، در حال حاضر حداقل ۱۴ زندانی کرد دیگر، از جمله زینب جلالیان و شیرکو معارفی، منتظر اجرای حکم اعدام هستند.

کمپین بین‌المللی حقوق بشر عنوان کرده که تعداد اعدام‌شدگان از آمار رسمی اعلام‌شده بیشتر است.
آرون رودز، سخنگوی کمپین بین‌المللی حقوق بشر، درباره افزایش اعدام‌ها در ایران گفت: «استفاده از مجازات اعدام به عنوان راه حلی برای مشکلات سیاسی و اجتماعی، ارزش جان افراد در ایران را در حدی تراژیک کاهش داده است.»
شرمتان باد ای خداوندان قدرت بس کنید.بس کنید از این همه ظلم و قساوت بس کنید