دوشنبه، خرداد ۰۸، ۱۴۰۲

روایت‌های زنان از اجبار به برهنگی کامل در زندان‌ها: احساس حقارت و خجالت می‌کردیم

 

روایت‌های زنان از اجبار به برهنگی کامل در زندان‌ها: احساس حقارت و خجالت می‌کردیم


عکس مربوط به فضای داخلی یکی از زندان‌های زنان در ایران است.

پس از انتشار روایت مژگان کشاورز، کنشگر حقوق زنان، از اجبار مأموران زندان مبنی بر «برهنگی کامل» پس از بازداشت شمار دیگری از فعالان سیاسی و مدنی نیز از تجربه‌های مشابهی پس از بازداشت سخن گفته‌اند.

حساب کاربری «Me_too_movement_iran» شامگاه شنبه هفتم خرداد در یک رشته توئیت روایت خانم کشاورز از دوران بازداشتش در سال ۱۳۹۸ را منتشر کرده است.

 روایت مژگان کشاورز، کنشگر حقوق زنان: «گفتند باید لخت بشی تا از تمام بدنت عکس بگیریم که اگر از اینجا خارج شدی نگی من را شکنجه کردند خجالت می‌کشیدم. دستانم را در جلوی اندام خصوصی‌ام می‌گذاشتم، مامور فریاد می‌زد: رو به من بایست و دستات رو بردار. حالا بشین و پاشو کن با پاهای باز!»


 این کنشگر حقوق زنان، گفته بود که مأموران حکومتی در زندان در دوران بازداشت او را مجبور کرده‌اند برای گرفتن عکس، کاملا برهنه شود و مأموران برای اطمینان از این که « موبایل کوچک در واژن» پنهان نکرده باشد مجبورش کرده‌اند که با «پای باز»، «بشین پاشو» کند.

پس از انتشار این روایت، زینب زمان، دیگر فعال مدنی که چندی پیش بازداشت شده بود، ضمن بیان روایت مشابهی گفته است که پس از دستگیری، یک بار در ساختمان بازداشتگاه و بار دیگر در دادسرا، مأموران او را مجبور کرده‌اند که کاملا لخت شود.

او در ادامه گفته است: «مزخرف‌ترین، بی‌منطق‌ترین و احمقانه‌ترین دلیل برای عادی‌سازی رنج دیگران، اینه که بگی همه جا همینه! هرجا رنجی به انسانی تحمیل می‌شه، غلطه، غیر انسانیه، کثافته، جنایته.»

 

 

زمان بازداشتم دو بار کاملا برهنه ام کردند، یکبار همون روز اول، وقتی با چشم بند وارد ساختمون بازداشتگاه شدم، قبل از اینکه وارد سلول بشم، جلوی در دستشویی مامور زن چشم بند رو باز کرد و گفت برو داخل دستشویی! رفتم داخل، گفت سالن رو در بیار، مانتوت رو هم، شلوار و کفش و جورابت رو هم/۱
روایت مژگان کشاورز، کنشگر حقوق زنان: «گفتند باید لخت بشی تا از تمام بدنت عکس بگیریم که اگر از اینجا خارج شدی نگی من را شکنجه کردند خجالت می‌کشیدم. دستانم را در جلوی اندام خصوصی‌ام می‌گذاشتم، مامور فریاد می‌زد: رو به من بایست و دستات رو بردار. حالا بشین و پاشو کن با پاهای باز!»

 

 


 

 نسیبه شمسایی، فعال برابری جنسیتی نیز ضمن روایت تجربه‌های مشابهی از آنها با عنوان «تحقیر» و «شکنجه روانی» نام برده و گفته است که مأموران حتی یک بار او را در حالی که «پریود» بوده مجبور به برهنگی کامل و بشین پاشو کرده‌اند.

 

۱/با من سه بار این کار رو کردن ،وقتی منو بردن اوین ،انفرادی دو الف سپاه تو سلول دو‌ در یک و نیم با دوربین که بالا سرم بود معلوم نیست چه کسانی ناظر بودن،خانم نگهبان گفت تمام لباسهاتو درار و همینطور لباس زیر و من همچنان با شرم شرتم تنم بود و گفت اونم درار و و‌ایستاده بود روبروم
Tweet zitieren
روایت مژگان کشاورز، کنشگر حقوق زنان: «گفتند باید لخت بشی تا از تمام بدنت عکس بگیریم که اگر از اینجا خارج شدی نگی من را شکنجه کردند خجالت می‌کشیدم. دستانم را در جلوی اندام خصوصی‌ام می‌گذاشتم، مامور فریاد می‌زد: رو به من بایست و دستات رو بردار. حالا بشین و پاشو کن با پاهای باز!»

 

 


 بیشتر فعالان مدنی و سیاسی زندانی تجربه‌های این چنینی را در زمان حبس در زندان قرچک بیان کرده‌اند،‌ اما نعیمه دوستدار، روزنامه‌نگار و کنشگر حقوق زنان نیز که پیش از خروج از ایران تجربه بازداشت داشته، در توئیتی گفته است که این رفتارها «با هر زنی که به اوین برود یا هر زندان دیگری» صورت می‌گیرد.

او در ادامه گفته است: «مرا دخترکی بازرسی کرد که ده‌ها النگوی طلا در دست داشت و تازه عروس بود.»

 

هر زنی به اوین برود یا هر زندان دیگری، باید این کار را بکند. دلایلی که می‌آورند: ۱-چیزی جا ساز نکرده باشی. ۲-نشانه‌ای در بدنت نباشد که بعدا بتوانی بگویی شکنجه شده‌ام. مرا دخترکی بازرسی کرد که ده‌ها النگوی طلا در دست داشت و تازه عروس بود.
Tweet zitieren
روایت مژگان کشاورز، کنشگر حقوق زنان: «گفتند باید لخت بشی تا از تمام بدنت عکس بگیریم که اگر از اینجا خارج شدی نگی من را شکنجه کردند خجالت می‌کشیدم. دستانم را در جلوی اندام خصوصی‌ام می‌گذاشتم، مامور فریاد می‌زد: رو به من بایست و دستات رو بردار. حالا بشین و پاشو کن با پاهای باز!»

 


مهناز افشار، بازیگر شناخته‌شده ایرانی نیز روز دوشنبه هشتم خرداد گفته است که چند سال پیش و پس از انتشار ویدئویی که در آن دختری «بدون لباس» به نام او معرفی شده بود، به اداره آگاهی احضار شده بود و یک مأمور زن او را برای عکسبرداری مجبور به برهنگی کامل کرده بود.

خانم افشار در ادامه گفته است: «هر دوری که برای عکس میزدم در درونم فرو میریختم و از تجاوز به روح و روانم عذاب می‌کشیدم.»

او در ادامه افزوده است که به دلیل «خجالت» این تجربه را تاکنون با هیچ کس در میان نگذاشته است، اما «تا مدتها توهم این‌که عکس‌های من رو نبرن خونه نگاه کنند و یا هزار فکر دیگه داشت مریضم می‌کرد.»

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر