سالمندی فعال؛ فرصتهای برابر برای همه سنین
اول اکتبر از سال ۱۹۹۰ روز جهانی سالمندان نامیده میشود.
کوفی عنان، دبیرکل وقت سازمان ملل، هنگام این نامگذاری گفت: «در همه جای
دنیا مردم بیش از پیش عمر میکنند. به نفع همه است که سالمندان زندگی فعال و
سالم داشته باشند.»
سازمان جهانی بهداشت، آستانه سالمندی را ۶۰ سال تعریف کرده است. طبق
برآورد سازمان ملل تا سال ۲۰۵۰ نزدیک به ۲۱ درصد جمعیت جهان سالمند خواهند
بود؛ امری که میتواند مهمترین تغییرات اجتماعی قرن بیست و یکم را رقم
بزند.
سازمان ملل شعار سال ۲۰۱۹ برای این روز را "فرصتهای برابر برای همه سنین" تعیین کرده است. نهادهای بینالمللی میگویند افراد مسن دیگر آن چیزی نیستند که ۱۰۰ سال پیش بودند. مراقبتهای پزشکی به طور قابل توجهی بهبود یافته است و افراد بالای ۷۰ سال نسبت به همیشه سالمتر و چابکتر هستند. این البته چیزی نیست که در همه کشورها صدق کند.
سازمان جهانی بهداشت میگوید سالمندی فعال یعنی تداوم پیوند افراد مسن و سالخورده با جامعه و اقتصاد. شورای اتحادیه اروپا در سال ۲۰۱۰ از همه اعضا خواست حفظ این پیوند را در اولویتهای سیاسی و ساختاری خود قرار دهند. در اروپا و از جمله در آلمان، روز اول اکتبر، روز جهانی بازنشستگان نیز خوانده میشود.
دامنه سالمندی در ایران
۹.۷ درصد جمعیت کشور یعنی نزدیک هشت میلیون نفر را سالمندان تشکیل میدهند. پیشبینی شده که تا سال ۱۴۳۰ این رقم سه برابر شود. در چنین صورتی، درصد جمعیت سالمند در ایران از میانگین جهان و آسیا بیشتر خواهد شد؛ یک سالمند در هر سه نفر. جامعهشناسان و کارشناسان بارها نسبت به گسترش دامنه سالمندی در ایران هشدار دادهاند. دامنه سالمندی یعنی وقتی که ۱۵ درصد جمعیت یک کشور ۶۰ تا ۶۵ ساله باشند.
هشدارها در این زمینه با عناوینی چون "سونامی"، "بحران" یا "کابوس" توصیف میشوند و این در حالی است که هیچ تجربهای در ایران برای مواجهه مدیریت شده با چنین پدیدهای وجود ندارد. نه در ساختارها، نه در آمادگی بیمهها، نهادها، مراکز نگاهداری و رسیدگی، شهرسازی و نه در مناسبات انسانی درون خانوادگی.
طبق آمار وزارت بهداشت ایران، ۱۷ درصد از جمعیت سالمند فعلی بدون هر گونه درآمد و حمایت مالی زندگی میکنند؛ ۲۷ درصدشان بیکارند یا حقوق بازنشستگی ندارند. لیلا جودان، رئیس صندوق جمعیت سازمان ملل در ایران میگوید ۸۱ درصد سالمندان ایرانی با خانوادههای خود زندگی میکنند اما شمار کسانی که تنها به سر میبرند رو به افزایش است.
طبق اصل ۲۹ قانون اساسی برخورداری از خدمات بهداشتی، درمانی، مراقبتهای پزشکی و بیکاری حق همگانی است اما علی اصغر بیات، رئيس کانون عالی بازنشستگان و مستمریبگیران سازمان تامین اجتماعی اعلام کرده که ۴۸ درصد بازنشستگان تامین اجتماعی هیچگونه بیمه و مزایایی ندارند، ۵۲ درصدشان از درآمد و حقوق کافی برخوردار نیستند و ۳۴ درصد از خدمات بهداشت و درمان مناسب بیبهره و درصدی نیز بدون مسکن زندگی میکنند.
شورای ملی سالمندان ایران اعلام کرده که حدود یک سوم سالخوردگان کشور از فقیرترین قشرهای جامعه هستند.
فقدان نظام مراقبتی و حمايتی از سالمندان باعث شده که بسیاری از آنها در سالهای پایانی عمر با بیماری و درد زندگی کنند. ۷۰ درصد سالمندان کشور بیمه تکمیلی ندارند. این در حالی است که بیماریهای مفصلی، مشکلات کلیوی و عروقی و ضعف بینایی و شنوایی از جمله بیماریهای رایج در دوران سالمندی یا سالخوردگی هستند و درمان بسیاری از آنها به صورت سرپایی میسر نیست. بیش از نیمی از زنان سالمند و حدود یک چهارم مردان سالمند در ایران، از نظر اقتصادی به اطرافیان خود متکی هستند.
رئیس انجمن علمی فیزیوتراپی ایران، سه برابر شدن آمار سالمندان در سه دهه آتی را "اتفاقی وحشتاک" خوانده که مستلزم برنامهریزی برای مسائل پزشکی و مراقبت از سلامتی است. دکتر محمدعلی محسنی بندپی گفته است: «متاسفانه تمام توان سیستم بر درمان متمرکز شده و پیشگیری کنار گذاشته شده است، این در حالیست که سیاست دنیا کاملا در این زمینه برعکس است. سیستم درمانی و بهداشتی کشورها به قبل از افتادن سالمند فکر کرده نه به افتادن و شکستگی و استفاده از پروتزهای درمانی؛ آموزش سالمندان برای خود مراقبتی بسیار ارزشمندتر از فراهم کردن آخرین تکنولوژیهای گرانقیمت درمانی است، چرا که با آموزش در دوره سالمندی میتوان از بروز بسیاری از معضلات این حوزه پیشگیری کرد.»
ساختارهای معیوب
یکی دیگر از نیازهای جامعه سالمندان در ایران، بهینه سازی معابر شهری است. یک پرستار خصوصی سالمندان به دویچه وله میگوید: «ایستگاههای اتوبوس شلوغ هستند و سالمندان باید دنبال اتوبوس بدوند. گاهی لای در گیر میکنند یا زمین میخورند. اکثر ایستگاههای مترو پله برقی ندارند و برای یک فرد ۸۰ ساله پایین و بالا رفتن از پلهها راحت نیست. بسیاری خیابانها کمربندی هستند و خط کشی و چراغ ندارند. افراد سالخورده مجبورند از پل عابر استفاده کنند اما ۹۰ درصد این پلهها پله برقی ندارند و کسانی که آرتروز و زانودرد دارند نمیتوانند از این پلهها بالا بروند و ریسک میکنند از وسط خیابان رد میشوند که بسیار خطرناک است زیرا در سن بالا افراد در عکسالعمل تاخیر دارند.»
او میگوید اکثر سالمندانی که میبیند از تنهایی گلایه میکنند و هیچ برنامهای برای پر کردن روز خود ندارند: «به افراد ۶۵ سال به بالا یک کارت منزلت میدهند که بلیط مترو و اتوبوس و سینما و فرهنگسراها را رایگان یا با تخفیف استفاده کنند اما کدام آدم ۸۰ ساله بدون همراه و به تنهایی سینما میرود؟ بهتر بود برای این افراد به صورت گروهی تورهای یک روزه بازدید از دیدنیهای شهر را ترتیب دهند.»
این پرستار، شیوههای رایج برای ارتباطهای تلفنی یا نوبت گرفتن از مراکز درمانی را بیاعتنایی به وضعیت سالمندان و سالخوردگان میداند: «مثلا به بیمه تلفن میکنند، اپراتور میگوید برای فلان کار و فلان کار دکمههای یک و دو را بزنید. تلفن را در حالت تن قرار دهید... این کارها برای خیلی از سالمندان پیچیده است و معنایی جز وابسته کردن آنها به دیگران ندارد... مثلا برای آزمایش پزشکی میخواهند وقت بگیرند. شمارهای اعلام میشود که مشخصات را در تلگرام بفرستید. توجه نمیکنند که اکثر سالمندها تلفن همراه ندارند و اگر داشته باشند تلفنشان هوشمند نیست. ضمن آن که بچهها یا نوههای همه در کنارشان نیستند. آنها در این مواقع به شدت احساس ناتوانی میکنند و نبودن کسی در کنارشان آزاردهندهتر میشود.»
مصطفی اقلیما، رئیس انجمن مددکاری ایران میگوید وقتی که خانوادهها از هر حیث برای نگهداری از سالمندان با مشکل مواجه هستند و دولت نیز برنامه حمایتی برای آنها ندارد، پیری و کهولت به کابوسی برای سالمندان و خانوادههای آنها تبدیل میشود: «در روستاها و شهرهای کوچک، سالمندان قدرت و نفوذ زیادی در خانوادهها دارند و زندگی آنها در آرامش بیشتری میگذرد؛ اقتضائات زندگی شهری، اما متفاوت است. پسری که با بدبختی و کار و زحمت زیاد خانه اجارهای ۵۰ متری دارد که خود و خانوادهاش به سختی در آن زندگی میکنند، برای نگهداری از یک سالمند با مشکلات زیادی مواجه است. تامین هزینههای فزاینده درمان سالمندان، مشکل دیگری است که افراد برای نگهداری از سالمند با آن مواجه هستند. حقوق بازنشستگان هم بسیار کم است و کفاف نیازهای اولیه شان را هم نمیدهد.»
دکتر محمد محمودی، متخصص طب سالمندان میگوید به دلیل کاهش نرخ موالید در کشور، در سال ۲۰۳۰ افراد جوان کافی برای نگاهداری از سالمندان حضور و وجود نخواهند داشت.
معاون توانبخشی سازمان بهزیستی پیشتر گفته است، اگر وضع اقتصادی سالمند خراب باشد و با بازنشسته شدن امید به زندگی نداشته باشد و از چند نوع بیماری رنج ببرد، جمعیتی خواهیم داشت که مفید نیست و نمیدانیم با آن چه کنیم.
شهروندی که خودش ۶۰ سال دارد و از مادر ۸۸ سالهاش نگاهداری میکند، به دویچه وله میگوید، خانه سالمندان در جامعه ایران هنوز تابوست زیرا از نظر فرهنگی به معنای بیعاطفگی و رها کردن سالخوردگان تعبیر میشود. او بضاعت مالی سپردن مادرش به خانه سالمندان را دارد اما نگرانیاش از قضاوت دیگران و رنجش مادرش را کتمان نمیکند: «در فامیل ما کسی بود که به دلیل مشکلات حرکتی و دمانس، در یک خانه سالمندان با بهترین امکانات نگاهداری میشد و همانجا هم فوت کرد اما همسر و پسرش تا قبل از مرگش به کسی نگفته بودند چون میترسیدند که دور و بریها درک نکنند.»
سازمان ملل شعار سال ۲۰۱۹ برای این روز را "فرصتهای برابر برای همه سنین" تعیین کرده است. نهادهای بینالمللی میگویند افراد مسن دیگر آن چیزی نیستند که ۱۰۰ سال پیش بودند. مراقبتهای پزشکی به طور قابل توجهی بهبود یافته است و افراد بالای ۷۰ سال نسبت به همیشه سالمتر و چابکتر هستند. این البته چیزی نیست که در همه کشورها صدق کند.
سازمان جهانی بهداشت میگوید سالمندی فعال یعنی تداوم پیوند افراد مسن و سالخورده با جامعه و اقتصاد. شورای اتحادیه اروپا در سال ۲۰۱۰ از همه اعضا خواست حفظ این پیوند را در اولویتهای سیاسی و ساختاری خود قرار دهند. در اروپا و از جمله در آلمان، روز اول اکتبر، روز جهانی بازنشستگان نیز خوانده میشود.
دامنه سالمندی در ایران
۹.۷ درصد جمعیت کشور یعنی نزدیک هشت میلیون نفر را سالمندان تشکیل میدهند. پیشبینی شده که تا سال ۱۴۳۰ این رقم سه برابر شود. در چنین صورتی، درصد جمعیت سالمند در ایران از میانگین جهان و آسیا بیشتر خواهد شد؛ یک سالمند در هر سه نفر. جامعهشناسان و کارشناسان بارها نسبت به گسترش دامنه سالمندی در ایران هشدار دادهاند. دامنه سالمندی یعنی وقتی که ۱۵ درصد جمعیت یک کشور ۶۰ تا ۶۵ ساله باشند.
هشدارها در این زمینه با عناوینی چون "سونامی"، "بحران" یا "کابوس" توصیف میشوند و این در حالی است که هیچ تجربهای در ایران برای مواجهه مدیریت شده با چنین پدیدهای وجود ندارد. نه در ساختارها، نه در آمادگی بیمهها، نهادها، مراکز نگاهداری و رسیدگی، شهرسازی و نه در مناسبات انسانی درون خانوادگی.
طبق آمار وزارت بهداشت ایران، ۱۷ درصد از جمعیت سالمند فعلی بدون هر گونه درآمد و حمایت مالی زندگی میکنند؛ ۲۷ درصدشان بیکارند یا حقوق بازنشستگی ندارند. لیلا جودان، رئیس صندوق جمعیت سازمان ملل در ایران میگوید ۸۱ درصد سالمندان ایرانی با خانوادههای خود زندگی میکنند اما شمار کسانی که تنها به سر میبرند رو به افزایش است.
طبق اصل ۲۹ قانون اساسی برخورداری از خدمات بهداشتی، درمانی، مراقبتهای پزشکی و بیکاری حق همگانی است اما علی اصغر بیات، رئيس کانون عالی بازنشستگان و مستمریبگیران سازمان تامین اجتماعی اعلام کرده که ۴۸ درصد بازنشستگان تامین اجتماعی هیچگونه بیمه و مزایایی ندارند، ۵۲ درصدشان از درآمد و حقوق کافی برخوردار نیستند و ۳۴ درصد از خدمات بهداشت و درمان مناسب بیبهره و درصدی نیز بدون مسکن زندگی میکنند.
شورای ملی سالمندان ایران اعلام کرده که حدود یک سوم سالخوردگان کشور از فقیرترین قشرهای جامعه هستند.
فقدان نظام مراقبتی و حمايتی از سالمندان باعث شده که بسیاری از آنها در سالهای پایانی عمر با بیماری و درد زندگی کنند. ۷۰ درصد سالمندان کشور بیمه تکمیلی ندارند. این در حالی است که بیماریهای مفصلی، مشکلات کلیوی و عروقی و ضعف بینایی و شنوایی از جمله بیماریهای رایج در دوران سالمندی یا سالخوردگی هستند و درمان بسیاری از آنها به صورت سرپایی میسر نیست. بیش از نیمی از زنان سالمند و حدود یک چهارم مردان سالمند در ایران، از نظر اقتصادی به اطرافیان خود متکی هستند.
رئیس انجمن علمی فیزیوتراپی ایران، سه برابر شدن آمار سالمندان در سه دهه آتی را "اتفاقی وحشتاک" خوانده که مستلزم برنامهریزی برای مسائل پزشکی و مراقبت از سلامتی است. دکتر محمدعلی محسنی بندپی گفته است: «متاسفانه تمام توان سیستم بر درمان متمرکز شده و پیشگیری کنار گذاشته شده است، این در حالیست که سیاست دنیا کاملا در این زمینه برعکس است. سیستم درمانی و بهداشتی کشورها به قبل از افتادن سالمند فکر کرده نه به افتادن و شکستگی و استفاده از پروتزهای درمانی؛ آموزش سالمندان برای خود مراقبتی بسیار ارزشمندتر از فراهم کردن آخرین تکنولوژیهای گرانقیمت درمانی است، چرا که با آموزش در دوره سالمندی میتوان از بروز بسیاری از معضلات این حوزه پیشگیری کرد.»
ساختارهای معیوب
یکی دیگر از نیازهای جامعه سالمندان در ایران، بهینه سازی معابر شهری است. یک پرستار خصوصی سالمندان به دویچه وله میگوید: «ایستگاههای اتوبوس شلوغ هستند و سالمندان باید دنبال اتوبوس بدوند. گاهی لای در گیر میکنند یا زمین میخورند. اکثر ایستگاههای مترو پله برقی ندارند و برای یک فرد ۸۰ ساله پایین و بالا رفتن از پلهها راحت نیست. بسیاری خیابانها کمربندی هستند و خط کشی و چراغ ندارند. افراد سالخورده مجبورند از پل عابر استفاده کنند اما ۹۰ درصد این پلهها پله برقی ندارند و کسانی که آرتروز و زانودرد دارند نمیتوانند از این پلهها بالا بروند و ریسک میکنند از وسط خیابان رد میشوند که بسیار خطرناک است زیرا در سن بالا افراد در عکسالعمل تاخیر دارند.»
او میگوید اکثر سالمندانی که میبیند از تنهایی گلایه میکنند و هیچ برنامهای برای پر کردن روز خود ندارند: «به افراد ۶۵ سال به بالا یک کارت منزلت میدهند که بلیط مترو و اتوبوس و سینما و فرهنگسراها را رایگان یا با تخفیف استفاده کنند اما کدام آدم ۸۰ ساله بدون همراه و به تنهایی سینما میرود؟ بهتر بود برای این افراد به صورت گروهی تورهای یک روزه بازدید از دیدنیهای شهر را ترتیب دهند.»
این پرستار، شیوههای رایج برای ارتباطهای تلفنی یا نوبت گرفتن از مراکز درمانی را بیاعتنایی به وضعیت سالمندان و سالخوردگان میداند: «مثلا به بیمه تلفن میکنند، اپراتور میگوید برای فلان کار و فلان کار دکمههای یک و دو را بزنید. تلفن را در حالت تن قرار دهید... این کارها برای خیلی از سالمندان پیچیده است و معنایی جز وابسته کردن آنها به دیگران ندارد... مثلا برای آزمایش پزشکی میخواهند وقت بگیرند. شمارهای اعلام میشود که مشخصات را در تلگرام بفرستید. توجه نمیکنند که اکثر سالمندها تلفن همراه ندارند و اگر داشته باشند تلفنشان هوشمند نیست. ضمن آن که بچهها یا نوههای همه در کنارشان نیستند. آنها در این مواقع به شدت احساس ناتوانی میکنند و نبودن کسی در کنارشان آزاردهندهتر میشود.»
مصطفی اقلیما، رئیس انجمن مددکاری ایران میگوید وقتی که خانوادهها از هر حیث برای نگهداری از سالمندان با مشکل مواجه هستند و دولت نیز برنامه حمایتی برای آنها ندارد، پیری و کهولت به کابوسی برای سالمندان و خانوادههای آنها تبدیل میشود: «در روستاها و شهرهای کوچک، سالمندان قدرت و نفوذ زیادی در خانوادهها دارند و زندگی آنها در آرامش بیشتری میگذرد؛ اقتضائات زندگی شهری، اما متفاوت است. پسری که با بدبختی و کار و زحمت زیاد خانه اجارهای ۵۰ متری دارد که خود و خانوادهاش به سختی در آن زندگی میکنند، برای نگهداری از یک سالمند با مشکلات زیادی مواجه است. تامین هزینههای فزاینده درمان سالمندان، مشکل دیگری است که افراد برای نگهداری از سالمند با آن مواجه هستند. حقوق بازنشستگان هم بسیار کم است و کفاف نیازهای اولیه شان را هم نمیدهد.»
دکتر محمد محمودی، متخصص طب سالمندان میگوید به دلیل کاهش نرخ موالید در کشور، در سال ۲۰۳۰ افراد جوان کافی برای نگاهداری از سالمندان حضور و وجود نخواهند داشت.
معاون توانبخشی سازمان بهزیستی پیشتر گفته است، اگر وضع اقتصادی سالمند خراب باشد و با بازنشسته شدن امید به زندگی نداشته باشد و از چند نوع بیماری رنج ببرد، جمعیتی خواهیم داشت که مفید نیست و نمیدانیم با آن چه کنیم.
شهروندی که خودش ۶۰ سال دارد و از مادر ۸۸ سالهاش نگاهداری میکند، به دویچه وله میگوید، خانه سالمندان در جامعه ایران هنوز تابوست زیرا از نظر فرهنگی به معنای بیعاطفگی و رها کردن سالخوردگان تعبیر میشود. او بضاعت مالی سپردن مادرش به خانه سالمندان را دارد اما نگرانیاش از قضاوت دیگران و رنجش مادرش را کتمان نمیکند: «در فامیل ما کسی بود که به دلیل مشکلات حرکتی و دمانس، در یک خانه سالمندان با بهترین امکانات نگاهداری میشد و همانجا هم فوت کرد اما همسر و پسرش تا قبل از مرگش به کسی نگفته بودند چون میترسیدند که دور و بریها درک نکنند.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر