دوشنبه، اردیبهشت ۱۱، ۱۳۹۱

نقش محافظه‌کاران کانادا در تعطیلی بخش ویزای سفارت



بخش صدور ویزای سفارت کانادا در تهران تعطیل شده است. حسن زرهی سردبیر هفته‌نامه "شهروند" کانادا این اقدام را بخشی از سیاست‌های دولت محافظه‌کار فعلی کانادا می‌داند.
روز یک‌شنبه دهم اردیبهشت ماه، سفارت کانادا در تهران اعلام کرد که بخش صدور ویزای این سفارت‌خانه تعطیل شده و متقاضیان ویزای کانادا از این پس باید به کنسولگری‌های این کشور در ترکیه مراجعه کنند.

حسن زرهی سردبیر هفته‌نامه شهروند کانادا این اقدام دولت محافظه‌کار کانادا را در راستای دیگر تصمیمات این دولت می‌داند که به گفته‌ی وی اکثرا به ضرر ایرانیان مقیم کاناداست.
بشنوید: گفت و گو با حسن زرهی

دویچه‌وله: آقای زرهی، سفارت کانادا در تهران اعلام کرده که بخش صدور ویزای این سفارتخانه در تهران تعطیل شده. با توجه به این که طبق آمار بیش از ۱۲۰ هزار ایرانی در کانادا زندگی می‌کنند و هرساله اقوام‌شان برای ویزا مراجعه می‌کنند، این اقدام یک مقدار غیرمعمول به نظر می‌رسد. به نظر شما دلیل اصلی این تصمیم چه می‌تواند باشد؟

حسن زرهی: اولاً باید بگویم آن آماری که شما می‌فرمایید مربوط به بیش از هفت سال پیش است. در همان موقع هم آن آمار، آمار درستی نبود و هنوزهم نیست. فکر می‌کنم بیش از دویست هزار یا نزدیک به سیصد هزار ایرانی در کل کانادا زندگی می‌کنند. همین دیروز ما در جمعی از ایرانیان بودیم که برای کنگره‌ی ایرانیان در کانادا انتخابات انجام می‌دادند، همه واقعاً از این خبری که شنیده بودند شوکه بودند و شاید اولین چیزی که در آن انتخابات گفته شد، همین بود که به زودی ایرانی‌ها نسبت به این خبر در کانادا و به‌ویژه در بزرگ شهر تورنتو یا استان اونتاریو واکنش نشان خواهند داد.

به نظر می‌آید این اقدامی که سفارت کانادا کرده، بیشتر در راستای همان حرکت‌هایی‌ست که وزارت مهاجرت کانادا آقای "جیسون کنی" می‌کند. ایشان هم در ارتباط با لوایح پناهندگی اخیراً قانونی را در کانادا تصویب کرده به نام لایحه C31 که این قانون پناهندگی را سخت‌تر کرده. یعنی تغییراتی در آن داده که به زیان پناهنده‌ها و حتی به لحاظ مادی به زیان دولت کاناداست.

این برمی‌گردد به سیاست‌های دولت محافظه‌کار کنونی آقای هارپر، برمی‌گردد به سیاست‌های وزارت مهاجرت کانادا و آقای جیسون کنی که در ارتباط با برخی از کشورها و به‌ویژه‌ در ارتباط با ایران حساسیت‌های بیش از حد نشان می‌دهند، عصبی هستند و بعد از حمله به سفارت انگلیس در تهران، واکنش‌هایی به زیان مردم نشان می‌دهند. در حالی که انتظار می‌رود این واکنش‌ها بیش‌تر در ارتباط با حکومت باشد تا مردم ایران.

روابط دیپلماتیک و سیاسی ایران و کانادا چندان تعریفی ندارد. ولی معمولاً در این جور مواقع اگر قرار باشد محدودیتی ایجاد شود، محدودیت‌هایی‌ست که به ضرر حکومت تمام می‌شود، نه به ضرر مردمی که می‌خواهند آنجا رفت و آمد کنند. به نظر شما آیا می‌تواند پشت این تصمیم مقصد سیاسی نهفته باشد؟

حتماً مقصد سیاسی پشت‌ این تصمیم نهفته است. از این گذشته بیش‌تر سیاست‌های دولت کنونی کانادا به نخست‌وزیری آقای سیمون هارپر از حزب محافظه‌کار هماهنگ است با آنچه در اسراییل و آمریکا اتفاق می‌افتد. برخلاف دولت‌های لیبرال به‌ویژه دولت ژان کریتین که سیاست‌های مستقل کانادایی را اجرا می‌کرد و بیش‌تر صلح‌طلبانه و ملاحظه‌گر حقوق انسانی‌ و حقوق مردم و اقوام دیگر و پناهنده‌ها بود.

اقداماتی دولت فعلی کانادا که ظاهرا هدف مبارزه با حکومت و سیستم سیاسی موجود در ایران را دنبال می‌کند، تاکنون بیش‌تر به زیان ایرانیان در درون ایران و در کانادا تمام شده است. آخرین‌ش همین واقعه‌ای است که ما دیروز از آن باخبر شدیم و فهمیدیم که دیگر ایرانی‌ها یا پدر و مادرها نمی‌توانند از سفارت کانادا در تهران ویزا بگیرند و به دیدار فرزندان‌شان در کانادا بیآیند و باید بروند ترکیه. می‌دانید که این به لحاظ مالی و به لحاظ اجتماعی و زمانی و از هر منظر که نگاهش کنیم، به زیان مردم ایران است.

اقداماتی هم انجام داده‌اند در ارتباط با محدودیت‌های ارسال پول از ایران به کانادا، بخش بزرگی از این خدمات، خدماتی بوده که شامل حال دانشجویان، بازنشستگان و شامل حال کسانی بود که به‌عنوان مثال با درآمد بازنشستگی‌شان در کانادا زندگی می‌کردند. همه این‌ها دچار مشکل شده. یا سقف ۴۰ هزار دلاری ورود پول به کانادا که این سقف واقعاً در مواردی به ۴۰۰ دلار هم رسیده است. این‌ها نشانگر این است که دولت‌های غربی و به‌ویژه آمریکا و کانادا خیلی هوشمندانه به این گونه مسائل در ارتباط با منافع مردم ایران نگاه نمی‌کنند و به نظر من هم ایرانی‌ها در خارج از کشور به‌ویژه در کانادا و هم ایرانیان درون کشور دارند از اقدامات دولت‌ و وزارت مهاجرت زیان می‌بینند. این مسئله باید به نظر من مورد اعتراض کل ایرانیان خارج از کشور و حتی درون ایران قرار گیرد و هم این که دولت کانادا باید در اقداماتی که انجام می‌دهد، منافع شهروندان ایرانی‌ـ کانادایی یا کانادایی‌ـ ایرانی را به لحاظ سیاسی و اقتصادی در نظر بگیرد.

شما اشاره کردید به تشکیل کنگره‌ی ایرانیان کانادا که همین روزها انتخابات‌ش برگزار شده است. آیا در وظایف و تکالیفی که برای این کنگره تعیین شده، این هم وجود دارد که مثلاً به مسائلی از این دست برسد و پی‌گیری‌شان کند؟

در واقع همین است. گاهی اوقات مثلاً هیئت مدیره‌های کنگره چندان حساسیتی نسبت به این مسائل نداشته‌اند یا این‌که حساسیت‌های‌شان به علائق و دلبستگی‌هاشان برمی‌گشته. در نتیجه ممکن است برخی از کارها به آن سطحی که توقع می‌رفته انجام نمی‌گرفته. خوشبختانه در انتخابات اخیر هیئت مدیره‌ی خیلی جوان، امروزی، اینجایی و کانادایی انتخاب شده است: آقای دکتر زندی، آقای کاوه شهروز که در کانادا وکیل هستند و خیلی هم جوان هستند، آقای موسوی، آقای دکتر اسدپور و آقای دکتر کفایی و یک‌نفر دیگرهم هست که الان اسم‌شان خاطرم نیست. ما امیدواریم هیئت مدیره‌ی جدید کنگره ایرانیان کانادا بتواند کاری کند که مسائل ایرانیان را در اولویت اقدامات خودش قرار دهد. متأسفانه پیش از این کارها به این خوبی یا به آن میزانی که انتظار جامعه از کنگره می‌رفت انجام نمی‌گرفت. امیدوارم هیئت مدیره‌ی تازه بتواند این اقدامات را سریع‌تر انجام دهد.

یکی از چیزهای اصلی که ایرانی‌ها الان با آن درگیرند، همین اقداماتی‌ست که دولت انجام می‌دهد، بدون این که منافع شهروندان کانادایی‌ـ ایرانی را ملاحظه کند و این واقعاً مسئله است. شما فکر کنید ما از کشوری داریم حرف می‌زنیم که خود ما در "شهروند" گروه ۱۳نفره‌ی تئاتری دعوت کردیم و آمدند اینجا و نمایش را برگزار کرد‌ند. گروه موسیقیایی هفت هشت ده نفره دعوت کردیم و هیچ کدام‌شان هیچ مشکلی نداشتند برای این که بیآیند و بروند. شما فکر کنید این آدم‌ها برای این که بتوانند در حال حاضر به کانادا بیآیند و این تبادل فرهنگی بین ما ایرانیان کانادا و ایرانیان درون ایران انجام شود، باید چه هزینه‌هایی را متحمل شوند و چه اوقاتی را صرف کنند تا آیا ویزا بگیرند از ترکیه یا نگیرند. این یک فاجعه است برای جامعه ایرانی این‌جا و همین‌طور برای ایرانیان درون ایران که می‌خواهند اقوام‌شان را ببینند یا کسانی که می‌خواهند برای حرکت‌های فرهنگی، سخنرانی، تئاتر، نمایش فیلم یا هرچیز دیگر به کانادا بیآیند و با هموطنان‌شان در اینجا دیدار کنند.

کنگره‌ی ایرانیان کانادا آیا بازوی اجرایی هم دارد، می‌تواند مثلاً قوانین را به نفع ایرانی‌ها تغییر دهد؟

بخش بزرگی از حوادثی که در جهان اول به‌ویژه در کانادا و آمریکا اتفاق میافتد، یک شکلی از دموکراسی مشارکتی‌ست. یعنی اگر مثلا یک میلیون کانادایی خواست تغییر قانونی را امضا کنند، این قانون حتی اگر از قوانین اصلی و اساسی باشد یا از تبصره‌های قانون اساسی باشد، می‌شود تغییرش داد. یعنی یک صورتی از دموکراسی مشارکتی انکارناکردنی وجود دارد. این است که به نظر من اگر ایرانی‌ها بتوانند به سایر کانادایی‌ها ثابت کنند و بتوانند این جذابیت را برای مسئله‌ای که مطرح می‌کنند در کانادایی‌ها به وجود بیاورند، هر کاری می‌شود کرد و کنگره‌ی ایرانیان یکی از وظایفش همین است.

مثلا کنگره‌ی یهودیان کانادا در این‌جا بسیار نقش پررنگی دارد. کنگره‌ی چینی‌های کانادا نقش پررنگی دارد. کنگره‌های اقوام مختلف در کانادا به‌ویژه چینی‌ها، هندی‌ها، یهودیان و ایتالیایی‌ها خیلی قوی هستند. کنگره‌ی ایرانی‌ها، با توجه به این که جمعیت ایرانی‌ها کوچک‌تر است ممکن است نتواند در آن سطح موثر باشد، اما امیدوارم در سطحی که لازم است برای منافع جامعه ایرانی‌های کانادا تلاش کند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر