محمدتقی کروبی از دیدار با فاطمه و مهدی کروبی خبر داد
محمدتقی کروبی، فرزند مهدی کروبی، اعلام کرد پس از ۳۸ روز سرانجام اعضای خانواده توانستهاند با فاطمه و مهدی کروبی دیدار کنند.
محمدتقی کروبی روز جمعه در وبلاگ خود مینویسد: «۳۸ روز از محرومیت دیدار تمامی اعضای خانواده با پدر و مادرم گذشته بود که در آستانه نوروز و با هماهنگی مقامات امنیتی امکان این دیدار برای من در آپارتمان مسکونی آنان فراهم گردید.»
محمدتقی کروبی بدون ذکر جزییات و چندوچون این ملاقات، از همه کسانی که خانواده کروبی و موسوی را در این روزها تنها نگذاشتهاند قدردانی کرده است.
محمدتقی کروبی «همدلی و یاری مردم بزرگ» ایران را «سرمایه» دو خانواده موسوی و کروبی دانسته و میافزاید: «فرزندان کروبی و موسوی در این مسیر پرفراز و نشیب هرگز طعم تلخ تنهایی را به برکت مردم و معرفت بینظیر آنان، مراجع تقلید شیعه، شخصیتهای سیاسی اجتماعی و فرهنگی و … حس نکردهاند و ان شاء الله در آینده نیز حس نخواهند کرد.»
وی در ادامه ابراز امیدوار کرده است که «حق» خانوادههای کروبی و موسوی، در اطلاع از روند حقوقی و قضایی خود «به رسمیت شناخته» شود و حاکمیت پاسخگوی تعهدات قانونی و بینالمللی خود باشد.
پیش از این نیز فرزندان میرحسین موسوی و زهرا رهنورد، اعلام کرده بودند که ۱۷ اسفند امسال در حضور نیروهای امنیتی، توانستهاند «در خانهای در خیابان پاستور» با پدر و مادر خود دیدار کنند.
سایت کلمه، نزدیک به میرحسین موسوی، در گزارشی از قول دختران میرحسین موسوی و زهرا رهنورد نوشته بود که آنها ۱۷ اسفند ماه، در فضایی به شدت امنیتی «در خانهای در خیابان پاستور» با پدر و مادر خود ملاقات کردهاند.
این ملاقات بر اساس گفتههای فرزندان میرحسین موسوی، به خواست مسئولان امنیتی و تحت کنترلهای شدید امنیتی صورت گرفته و از آنها خواسته شده بود تا درباره این دیدار سکوت کنند.
پس از فراخوان میرحسین موسوی و مهدی کروبی، برای راهپیمایی روز ۲۵ بهمن که در شهرهای مختلف با حضور گسترده معترضان همراه شد، مقامهای جمهوری اسلامی، ارتباط این دو رهبر معترضان و همسرانشان را با مردم و نزدیکانشان به طور کامل قطع کردند.
محمدتقی کروبی روز جمعه در وبلاگ خود مینویسد: «۳۸ روز از محرومیت دیدار تمامی اعضای خانواده با پدر و مادرم گذشته بود که در آستانه نوروز و با هماهنگی مقامات امنیتی امکان این دیدار برای من در آپارتمان مسکونی آنان فراهم گردید.»
محمدتقی کروبی بدون ذکر جزییات و چندوچون این ملاقات، از همه کسانی که خانواده کروبی و موسوی را در این روزها تنها نگذاشتهاند قدردانی کرده است.
محمدتقی کروبی «همدلی و یاری مردم بزرگ» ایران را «سرمایه» دو خانواده موسوی و کروبی دانسته و میافزاید: «فرزندان کروبی و موسوی در این مسیر پرفراز و نشیب هرگز طعم تلخ تنهایی را به برکت مردم و معرفت بینظیر آنان، مراجع تقلید شیعه، شخصیتهای سیاسی اجتماعی و فرهنگی و … حس نکردهاند و ان شاء الله در آینده نیز حس نخواهند کرد.»
وی در ادامه ابراز امیدوار کرده است که «حق» خانوادههای کروبی و موسوی، در اطلاع از روند حقوقی و قضایی خود «به رسمیت شناخته» شود و حاکمیت پاسخگوی تعهدات قانونی و بینالمللی خود باشد.
پیش از این نیز فرزندان میرحسین موسوی و زهرا رهنورد، اعلام کرده بودند که ۱۷ اسفند امسال در حضور نیروهای امنیتی، توانستهاند «در خانهای در خیابان پاستور» با پدر و مادر خود دیدار کنند.
سایت کلمه، نزدیک به میرحسین موسوی، در گزارشی از قول دختران میرحسین موسوی و زهرا رهنورد نوشته بود که آنها ۱۷ اسفند ماه، در فضایی به شدت امنیتی «در خانهای در خیابان پاستور» با پدر و مادر خود ملاقات کردهاند.
این ملاقات بر اساس گفتههای فرزندان میرحسین موسوی، به خواست مسئولان امنیتی و تحت کنترلهای شدید امنیتی صورت گرفته و از آنها خواسته شده بود تا درباره این دیدار سکوت کنند.
پس از فراخوان میرحسین موسوی و مهدی کروبی، برای راهپیمایی روز ۲۵ بهمن که در شهرهای مختلف با حضور گسترده معترضان همراه شد، مقامهای جمهوری اسلامی، ارتباط این دو رهبر معترضان و همسرانشان را با مردم و نزدیکانشان به طور کامل قطع کردند.
شواری هماهنگی راه سبز«حذف خودکامگی، خواست مشروع ملت ایران»
شورای هماهنگی راه سبز امید، در پیامی به مردم ایران به مناسبت فرا رسیدن سال ۱۳۹۰ وعده داده که در آینده «برنامه ها و راهکارهایی» را با هدف «متنوع ساختن شیوههای مبارزه مدنی، ارتقای تشکیلاتی جنبش سبز و گسترش ابعاد بینالمللی آن» ارائه میکند.
این شورا تاکید کرده است که برنامه های فوق با «بهرهگیری از نظرات رهبران و فعالان جنبش سبز» طراحی شدهاند.
در پیام نوروزی شورای هماهنگی راه سبز امید به «حذف و اصلاح بخش ها واصولی که راه را بر شکلگیری خودکامگی هموار ساخته و با حاکمیت اراده و حقوق مسلم مردم مغایرت دارد» اشاره و تصریح شده که این مسئله «درخواست مشروع ملت ایران» است.
با وجود این، در ادامه بیانیه بلافاصله آمده است که این شورا «پذیرش حاکمیت قانون» در همه امور، ارکان و مناصب را «تنها راه برونرفت از وضعیت کنونی» و احقاق حقوق شهروندی تلقی میکند.
انتقاد به ولایت فقیه
منتقدان و مخالفان حکومت ایران عمدتا با اشاره به اصل ۱۱۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و برخی دیگر از اصول آن که به اختیارات و وظایف ولی فقیه و نهاد ولایت فقیه در نظام سیاسی مربوط می شوند، آنها را مانع اصلی برقراری دموکراسی و چرخش قدرت در ایران می دانند.
به نظر می آید، اشاره شورای هماهنگی راه سبز امید به آن دسته از اصول قانون اساسی که به گفته تنظیم کنندگان این پیام، با حاکمیت اراده و حقوق مسلم مردم مغایرت دارد و راه را بر شکل گیری خودکامگی هموار می کند، همین اصول باشند.
پیام نورزی این شورا در شرایطی صادر شده که میرحسین موسوی و مهدی کروبی، دو تن از رهبران جنبش اعتراضی ایران موسوم به "جنبش سبز"، در یک ماه گذشته در حصر به سر بردهاند و ارتباطی با جهان بیرون نداشتهاند.
میرحسین موسوی، نامزد معترض به نتایج انتخابات گذشته ریاست جمهوری که پس از اعلام نتایج انتخابات، رهبری اعتراضات عمومی به آن را بر عهده گرفت، در آستانه فرا رسیدن نوروز ۱۳۸۹ با صدور پیامی، این سال را سال "صبر و استقامت" نامیده بود. مهدی کروبی دیگر رهبر معترضان نیز در اقدامی مشابه بر ادامه مبارزه با اقتدارگرایی و استبداد تاکید کرده بود.
اشاره به خواست ملت ایران برای حذف برخی اصول قانون اساسی در پیام نوروزی شورای هماهنگی راه سبز امید را می توان واکنشی همراهانه به شعارهای هواداران جنبش سبز دانست که در تجمعات و تظاهرات اعتراضی یک سال گذشته و به خصوص راهپیمایی روز ۲۵ بهمن علیه شخص رهبر جمهوری اسلامی و ولایت فقیه سر داده شدهاند.
با وجود این، در بیانیه اخیر شورای هماهنگی راه سبز امید، قانون اساسی جمهوری اسلامی، قانونی دارای «پشتوانه رأی مردم و نقطه اجماع ملی» خوانده شده و آمده است: «نهادینه شدن حاکمیت قانون به معنی الزام زمامداران حکومتی و دولتمردان به اجرای بی چون و چرا و کامل قانون، تضمینی خواهد بود برای ایجاد حکومتی مردم سالار که از تضییع حقوق وآزادی های سیاسی ملت و بروز وظهور استبداد وخودکامگی در لباس وچهره دیگر جلوگیری خواهد کرد.»
میرحسین موسوی در پیام نوروزی سال ۱۳۸۹ خود، قانون اساسی را یک "میثاق ملی" دانسته و گفته بود: «اگر اصلی از قانون اساسی ایراد هم دارد باز هم راه اصلاح آن معلوم است و باید با نظر مردم و مطابق سازوکارهای موجود در قانون اساسی اصلاح شود.»
در پیام اخیر شورای هماهنگی راه سبز امید همچنین خطاب به "حاکمان ایران" تصریح شده که «ای کاش حاکمان این مرز وبوم، همان قدر که حاکمان ملل دیگر را به شنیدن صدای مردمشان فرا می خوانند، خود نیز صدای مردم خود را می شنیدند»؛ اشارهای به سخنان متعدد خامنهای، محمود احمدینژاد و دیگر مقامات ارشد جمهوری اسلامی که در ماه های گذشته، از قیام های ضداستبدادی مردم کشورهای منطقه خلیج فارس و آفریقا حمایت کردهاند.
این شورا تاکید کرده است که برنامه های فوق با «بهرهگیری از نظرات رهبران و فعالان جنبش سبز» طراحی شدهاند.
در پیام نوروزی شورای هماهنگی راه سبز امید به «حذف و اصلاح بخش ها واصولی که راه را بر شکلگیری خودکامگی هموار ساخته و با حاکمیت اراده و حقوق مسلم مردم مغایرت دارد» اشاره و تصریح شده که این مسئله «درخواست مشروع ملت ایران» است.
با وجود این، در ادامه بیانیه بلافاصله آمده است که این شورا «پذیرش حاکمیت قانون» در همه امور، ارکان و مناصب را «تنها راه برونرفت از وضعیت کنونی» و احقاق حقوق شهروندی تلقی میکند.
انتقاد به ولایت فقیه
منتقدان و مخالفان حکومت ایران عمدتا با اشاره به اصل ۱۱۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و برخی دیگر از اصول آن که به اختیارات و وظایف ولی فقیه و نهاد ولایت فقیه در نظام سیاسی مربوط می شوند، آنها را مانع اصلی برقراری دموکراسی و چرخش قدرت در ایران می دانند.
به نظر می آید، اشاره شورای هماهنگی راه سبز امید به آن دسته از اصول قانون اساسی که به گفته تنظیم کنندگان این پیام، با حاکمیت اراده و حقوق مسلم مردم مغایرت دارد و راه را بر شکل گیری خودکامگی هموار می کند، همین اصول باشند.
پیام نورزی این شورا در شرایطی صادر شده که میرحسین موسوی و مهدی کروبی، دو تن از رهبران جنبش اعتراضی ایران موسوم به "جنبش سبز"، در یک ماه گذشته در حصر به سر بردهاند و ارتباطی با جهان بیرون نداشتهاند.
میرحسین موسوی، نامزد معترض به نتایج انتخابات گذشته ریاست جمهوری که پس از اعلام نتایج انتخابات، رهبری اعتراضات عمومی به آن را بر عهده گرفت، در آستانه فرا رسیدن نوروز ۱۳۸۹ با صدور پیامی، این سال را سال "صبر و استقامت" نامیده بود. مهدی کروبی دیگر رهبر معترضان نیز در اقدامی مشابه بر ادامه مبارزه با اقتدارگرایی و استبداد تاکید کرده بود.
اشاره به خواست ملت ایران برای حذف برخی اصول قانون اساسی در پیام نوروزی شورای هماهنگی راه سبز امید را می توان واکنشی همراهانه به شعارهای هواداران جنبش سبز دانست که در تجمعات و تظاهرات اعتراضی یک سال گذشته و به خصوص راهپیمایی روز ۲۵ بهمن علیه شخص رهبر جمهوری اسلامی و ولایت فقیه سر داده شدهاند.
با وجود این، در بیانیه اخیر شورای هماهنگی راه سبز امید، قانون اساسی جمهوری اسلامی، قانونی دارای «پشتوانه رأی مردم و نقطه اجماع ملی» خوانده شده و آمده است: «نهادینه شدن حاکمیت قانون به معنی الزام زمامداران حکومتی و دولتمردان به اجرای بی چون و چرا و کامل قانون، تضمینی خواهد بود برای ایجاد حکومتی مردم سالار که از تضییع حقوق وآزادی های سیاسی ملت و بروز وظهور استبداد وخودکامگی در لباس وچهره دیگر جلوگیری خواهد کرد.»
میرحسین موسوی در پیام نوروزی سال ۱۳۸۹ خود، قانون اساسی را یک "میثاق ملی" دانسته و گفته بود: «اگر اصلی از قانون اساسی ایراد هم دارد باز هم راه اصلاح آن معلوم است و باید با نظر مردم و مطابق سازوکارهای موجود در قانون اساسی اصلاح شود.»
در پیام اخیر شورای هماهنگی راه سبز امید همچنین خطاب به "حاکمان ایران" تصریح شده که «ای کاش حاکمان این مرز وبوم، همان قدر که حاکمان ملل دیگر را به شنیدن صدای مردمشان فرا می خوانند، خود نیز صدای مردم خود را می شنیدند»؛ اشارهای به سخنان متعدد خامنهای، محمود احمدینژاد و دیگر مقامات ارشد جمهوری اسلامی که در ماه های گذشته، از قیام های ضداستبدادی مردم کشورهای منطقه خلیج فارس و آفریقا حمایت کردهاند.
در ایران، «از نیروگاه اتمی امامزاده ساختهاند»
«اگر در ایران زمینلرزهای رخ دهد که به یکی از مراکز اتمی پیدا یا پنهان در کشور آسیبی برسد، همتراز با آن چه در فوکوشیمای ژاپن میبینیم، آیا شانسی برای مهار کردن خطر وجود دارد؟
آیا در هیئت حاکمهای که رئیسجمهور دکتر- مهندساش فکر میکند میتوان با وسایل آشپزخانه انرژی اتمی تولید کرد، انفجار فوکوشیما باعث میشود در مغزی جرقه زده شود که باید از تجربهٔ ژاپن درس گرفت؟»
اینها بخشی از یادداشت جدید محمدرضا نیکفر، از متفکران ایرانی، است.
رادیوفردا در گفتوگو با محمدرضا نیکفر در ابتدا از او پرسیده است:
محمدرضا نیکفر: وقتی آزادی برقرار باشد ما میتوانیم در این مورد بحث کنیم که آیا اساسا رواست که ما از تکنولوژی اتمی استفاده کنیم یا خیر؟ به لحاظ اقتصادی توجیهپذیر است یا نه؟ برای محیط زیست مناسب است یا نه؟ به لحاظ سیاست منطقه درست است یا نه؟
و حتی فرض میکنم در نهایت تصمیم گرفتیم که به داشتن تکنولوژی هستهای رو بیاوریم، وقتی آزادی وجود داشته باشد، در آن زمان یک اپوزیسیون هم وجود خواهد داشت و رسانههای آزاد وجود دارند.
در آن صورت اگر مسئولان خطا کردند، گوششان را میگیرند و به آنها تذکر میدهند. جامعه متوجه هست که آیا اصول امنیتی رعایت شده است یا خیر. در نتیجه خیال مردم آسوده است. در کشوری با تکنولوژی بالا مثل آلمان، اگر در نیروگاه اتمی یک کلید ساده برق عمل نکند، اپوزیسیون غوغا به پا خواهد کرد.
در این میان دو تجربه بزرگ وجود دارد، تجربه چرنوبیل اوکرائین و تجربه فوکوشیمای ژاپن. در حادثه چرنوبیل اعتماد به دستگاه و ماشین و اعتماد به تکنیسین کنترلکننده این دستگاهها از دست رفت.
در حادثه فوکوشیما تجربه بزرگی وجود دارد که برای ایران بسیار مهم است. و آن هم این است که به هیچ کدام از این محاسبات در رابطه با زلزله نباید اعتماد کرد.
اینها محاسبه کرده بودند که در آن منطقه امکان ندارد که زلزلهای در حدود ۹ درجه در مقیاس ریشتر اتفاق بیفتد. فکر سونامی را هم نکرده بودند. اما اکنون این اعتماد از دست رفته است. یعنی اگر جمهوری اسلامی ادعا کند که «من محاسبات زلزله را به خوبی انجام دادهام» به او جواب میدهیم که اولا فرض میکنیم که سخن شما درست باشد. اما این محاسبات ۴۰ سال پیش انجام شده است و بر اساس تکنولوژی ۴۰ سال پیش بنا گذاشته شده است.
تجربه ژاپن نشان میدهد که این محاسبات قابل اعتماد نیستند. در نتیجه این حرف یاوهای است که کسی ادعا کند که ما رعایت استاندارد را بهتر از ژاپنیها کردهایم. این حرف پوچ است.
بله. در ایران آگاهی زیستمحیطی ضعیف است. به همین خاطر است که در هوای آلوده تهران میلیونها نفر نفس میکشند. اما در واقع نفس نمیکشند، و از این مسئله یک جنبش اعتراضی برنمیخیزد.
همه جادهها ناامناند. اتومبیلهایی که مردم سوار میشوند، ناامناند. ولی این نابهسامانیها تبدیل به یک جنبش اعتراضی نمیشود. برای این که بگویند ما پول میدهیم تا به سلامت از یک نقطه به نقطه دیگر برویم، ولی آنجا خودمان را در خطر مرگ میافکنیم.
دریاچه ارومیه خشک میشود، اما یک جنبش اعتراضی چشمگیر برنمیخیزد. متاسفانه آگاهی زیستمحیطی در جامعه ما پایین است. یکی از عوامل پایین بودن این سطح آگاهی نیز رژیم است. چون آگاهی زیستمحیطی همیشه همراه است با نگاهی انتقادی به مسئله انرژی اتمی.
جمهوری اسلامی برای این که مبادا این نگاه انتقادی در رسانهها رشد کند و تربیت شود، در مجموع این آگاهی زیستمحیطی را پایین آورده است و این شعار عوامفریبانه «حق مسلم» را تبدیل کرده است به شعاری که گویا تمام استقلال و ناموس مملکت تابع آن است. اینجاست که رژیم از هر وسیلهای استفاده میکند، اورانیوم را به یکی از مقدسات تبدیل کرده است. از نیروگاه امامزاده درست کرده است. از مرکز اتمی کعبه ساخته است.
اینجاست که در حالی که در جای دیگری به ناسیونالیسم فحش میدهد، کوشش میکند که احساسات ناسیونالیستی مردم را هم تحریک کند و این سموم ایدئولوژیک و ناآگاهیها، به هر حال در اپوزیسیون هم وجود دارد.
این ناآگاهیهایی که وجود دارد و اجازه بروز این عوامفریبیها را میدهد، ناآگاهیهایی مربوط به همه ماست.
آیا در هیئت حاکمهای که رئیسجمهور دکتر- مهندساش فکر میکند میتوان با وسایل آشپزخانه انرژی اتمی تولید کرد، انفجار فوکوشیما باعث میشود در مغزی جرقه زده شود که باید از تجربهٔ ژاپن درس گرفت؟»
اینها بخشی از یادداشت جدید محمدرضا نیکفر، از متفکران ایرانی، است.
رادیوفردا در گفتوگو با محمدرضا نیکفر در ابتدا از او پرسیده است:
- رادیوفردا: شما یادداشتی نوشتهاید با عنوان «حق مسلم ما آزادی است، نه اتم!» چرا آزادی را مقدم بر این میدانید؟
محمدرضا نیکفر: وقتی آزادی برقرار باشد ما میتوانیم در این مورد بحث کنیم که آیا اساسا رواست که ما از تکنولوژی اتمی استفاده کنیم یا خیر؟ به لحاظ اقتصادی توجیهپذیر است یا نه؟ برای محیط زیست مناسب است یا نه؟ به لحاظ سیاست منطقه درست است یا نه؟
و حتی فرض میکنم در نهایت تصمیم گرفتیم که به داشتن تکنولوژی هستهای رو بیاوریم، وقتی آزادی وجود داشته باشد، در آن زمان یک اپوزیسیون هم وجود خواهد داشت و رسانههای آزاد وجود دارند.
در آن صورت اگر مسئولان خطا کردند، گوششان را میگیرند و به آنها تذکر میدهند. جامعه متوجه هست که آیا اصول امنیتی رعایت شده است یا خیر. در نتیجه خیال مردم آسوده است. در کشوری با تکنولوژی بالا مثل آلمان، اگر در نیروگاه اتمی یک کلید ساده برق عمل نکند، اپوزیسیون غوغا به پا خواهد کرد.
- آقای نیکفر، بعد از اتفاقی که در نیروگاه هستهای ژاپن افتاد، شما در یادداشت خودتان تاکید کردهاید که ما باید از تجربه ژاپن درس بیاموزیم. به اعتقاد شما چه درسی از تجربه ژاپن میشود گرفت، در حالی که آقای احمدینژاد میگویند که نیروگاه هستهای ما از نیروگاه ژاپن هم ایمنتراست؟
در این میان دو تجربه بزرگ وجود دارد، تجربه چرنوبیل اوکرائین و تجربه فوکوشیمای ژاپن. در حادثه چرنوبیل اعتماد به دستگاه و ماشین و اعتماد به تکنیسین کنترلکننده این دستگاهها از دست رفت.
در حادثه فوکوشیما تجربه بزرگی وجود دارد که برای ایران بسیار مهم است. و آن هم این است که به هیچ کدام از این محاسبات در رابطه با زلزله نباید اعتماد کرد.
اینها محاسبه کرده بودند که در آن منطقه امکان ندارد که زلزلهای در حدود ۹ درجه در مقیاس ریشتر اتفاق بیفتد. فکر سونامی را هم نکرده بودند. اما اکنون این اعتماد از دست رفته است. یعنی اگر جمهوری اسلامی ادعا کند که «من محاسبات زلزله را به خوبی انجام دادهام» به او جواب میدهیم که اولا فرض میکنیم که سخن شما درست باشد. اما این محاسبات ۴۰ سال پیش انجام شده است و بر اساس تکنولوژی ۴۰ سال پیش بنا گذاشته شده است.
تجربه ژاپن نشان میدهد که این محاسبات قابل اعتماد نیستند. در نتیجه این حرف یاوهای است که کسی ادعا کند که ما رعایت استاندارد را بهتر از ژاپنیها کردهایم. این حرف پوچ است.
- آقای نیکفر شما گفتهاید که نه اپوزیسیون خارج از کشور و نه جنبش سبزیها در ایران، حساسیتی در مورد این اتفاق هستهای در ژاپن نشان ندادهاند. ممکن است در این مورد بیشتر توضیح دهید؟
بله. در ایران آگاهی زیستمحیطی ضعیف است. به همین خاطر است که در هوای آلوده تهران میلیونها نفر نفس میکشند. اما در واقع نفس نمیکشند، و از این مسئله یک جنبش اعتراضی برنمیخیزد.
همه جادهها ناامناند. اتومبیلهایی که مردم سوار میشوند، ناامناند. ولی این نابهسامانیها تبدیل به یک جنبش اعتراضی نمیشود. برای این که بگویند ما پول میدهیم تا به سلامت از یک نقطه به نقطه دیگر برویم، ولی آنجا خودمان را در خطر مرگ میافکنیم.
دریاچه ارومیه خشک میشود، اما یک جنبش اعتراضی چشمگیر برنمیخیزد. متاسفانه آگاهی زیستمحیطی در جامعه ما پایین است. یکی از عوامل پایین بودن این سطح آگاهی نیز رژیم است. چون آگاهی زیستمحیطی همیشه همراه است با نگاهی انتقادی به مسئله انرژی اتمی.
جمهوری اسلامی برای این که مبادا این نگاه انتقادی در رسانهها رشد کند و تربیت شود، در مجموع این آگاهی زیستمحیطی را پایین آورده است و این شعار عوامفریبانه «حق مسلم» را تبدیل کرده است به شعاری که گویا تمام استقلال و ناموس مملکت تابع آن است. اینجاست که رژیم از هر وسیلهای استفاده میکند، اورانیوم را به یکی از مقدسات تبدیل کرده است. از نیروگاه امامزاده درست کرده است. از مرکز اتمی کعبه ساخته است.
اینجاست که در حالی که در جای دیگری به ناسیونالیسم فحش میدهد، کوشش میکند که احساسات ناسیونالیستی مردم را هم تحریک کند و این سموم ایدئولوژیک و ناآگاهیها، به هر حال در اپوزیسیون هم وجود دارد.
این ناآگاهیهایی که وجود دارد و اجازه بروز این عوامفریبیها را میدهد، ناآگاهیهایی مربوط به همه ماست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر