پنجشنبه، خرداد ۰۲، ۱۳۹۸

سلب مسئولیت یزیدعلی خامنه‌ایدزد و جنایتکار و دروغگوی حرامزاده اجنبی از خود در مسائل مهم سیاسی نشانه چیست؟

سلب مسئولیت یزیدعلی خامنه‌ایدزد و جنایتکار و دروغگوی حرامزاده اجنبی از خود در مسائل مهم سیاسی نشانه چیست؟

چرا خامنه‌ای حاضر نیست مسئولیت خود را به عنوان قدرتمندترین فرد کشور بپذیرد؟ این شانه خالی کردن او از بار مسئولیت چه پیامدی برای کشور دارد؟ نظر چند کارشناس را در این باره جویا شدیم.
‌آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی شامگاه چهارشنبه اول خرداد (۲۲ مه)  در جریان دیدار با گروهی از دانشجویان در پاسخ به پرسشی در باره برجام، آشکارا از مسئولیت خود در آغاز مذاکرات هسته‌ای و توافق موسوم به برجام شانه خالی کرد.
او گفت: «در صحبت‌ها بود که تصویب برجام را به رهبری نسبت داده‌اند؛ خب شما چشم و گوش دارید و همه‌چیز را می‌بینید. نامه‌ای که درباره‌ برجام نوشته شد و شرایطی که ذکر شده که در این صورت تصویب می‌شود را ببینید. منتها اگر این شرایط اجرا نشده، وظیفه‌ رهبری این نیست که وارد بشود.»
او افزود: «من به برجام به آن صورتی که عمل و محقق شد، خیلی اعتقادی نداشتم و بارها نیز به خود مسئولان این کار از جمله به آقای رئیس‌جمهور و وزیر محترم امور خارجه این مطلب را گفتیم و موارد زیادی را به آنها تذکر دادیم.»
این در حالی است که مذاکرات هسته‌ای از سال ۱۳۹۰ با مجوز آیت‌الله خامنه‌ای به‌طور محرمانه با نمایندگان دولت آمریکا در عمان آغاز شد. پس از آغاز ریاست جمهوری حسن روحانی، این مذاکرات علنی و پیشبرد آن به جواد ظریف وزیر امور خارجه محول شد. اما در هر مرحله از این مذاکرات، رأی و نظر خامنه‌ای پرسیده می‌شد و چندین مرتبه مذاکرات به دلیل لزوم تماس تیم ایران با داخل کشور متوقف شده بود.
چرا خامنه‌ای مسئولیت چنین امر مهمی را بر عهده نمی‌گیرد و از زیر بار آن شانه خالی می‌کند؟ با وجود آنکه رهبر جمهوری اسلامی در کم‌اهمیت‌ترین و غیرسیاسی‌ترین مسائل روز دخالت کرده و نظر می‌دهد اما در مسائل مهم و کلان کشور خود را کنار می‌کشد نشانه چه چیزی است و پیامد آن برای کشور چیست؟
این پرسش را با چند کارشناس در میان گذاشته‌ایم.
محمد محبی: روش خامنه‌ای؛ گریز از پاسخ‌گویی و فرار به جلو
دلیل اصلی گریز از مسئولیت پذیری و پاسخگویی صریح توسط آقای خامنه‌ای را باید در ساختار حقوقی جمهوری اسلامی و فرهنگ سردمداران آن جستجو کرد. در نظریه‌های تحلیلی اعمال و رفتارهای سیاستمداران، سه گرایش وجود دارد: گرایش اول، تحلیل براساس نقش شخصیت سیاستمداران. دوم، تحلیل براساس نقش سیستم. سوم، تحلیل براساس نقش متقابل سیستم و شخصیت سیاستمداران.
اینکه آقای خامنه‌ای، به راحتی از پاسخ‌گویی فرار می‌کند و حتی با فرار به جلو، سعی دارد مسئولیت هیچ‌کدام از خطاهای نظام را برعهده نگیرد، علاوه بر ویژگی‌های شخصیتی ایشان، ریشه در بن‌بست‌های حقوقی جمهوری اسلامی هم دارد. در ساختار حقوقی جمهوری اسلامی، رهبری، به جز مجلس خبرگان، هیچ الزامی برای پاسخ دادن به هیچ شخص و نهادی ندارد. با توجه به وجود پدیده "نظارت استصوابی"، همان مجلس خبرگان هم عملاً مطیع و ثناگوی آقای خامنه‌ای است، نه ناظر بر اعمال و کارنامه او!
مثل روز روشن است که در هر نظام حقوقی، هر مقامی که بیشترین اختیارات را دارد، طبعاً باید بیشترین مسئولیت پذیری و پاسخگویی را هم داشته باشد، اما این قاعده درباره آقای خامنه‌ای برعکس است. مضافاً براینکه، روش آقای خامنه‌ای به این ترتیب است که، طوری موضع‌گیری می‌کند که در هر صورت او خودش طلبکار باشد و خودش را با کلیشه «دیدی گفتم...؟» به عنوان دانای کل نشان دهد. مثلاً او با تکرار یک کلیشه دیگر تحت عنوان «آمریکا قابل اعتماد نیست»، اجازه مذاکرات هسته‌ای با آمریکا را داد. بعد از آن، از برجام حمایت کرد، بعد با اشاره او بود که برجام در عرض بیست دقیقه در مجلس تصویب و در عرض دو دقیقه در شورای نگهبان تأیید شد. منتها بعد از عدم حصول نتیجه مطلوب از برجام، باز طبق معمول چالش «دیدی گفتم ...؟» راه انداخت. مطمئن باشید اگر همین برجام به نتایج مثبت می‌انجامید، او و طرفدارانش، این نتیجه مثبت را حاصل تدابیر خودشان تلقی می‌کردند. در حالی‌که اگر برجام ایرادی داشت، آقای خامنه‌ای حتماً باید برای جلوگیری از تصویب آن قدمی برمی‌داشت.
چطور آقای خامنه‌ای برای جلوگیری از تصویب قانون کم‌اهمیت اصلاح مطبوعات در سال ۱۳۷۹، به مجلس حکم حکومتی فرستاد، اما برای جلوگیری از تصویب برجام، هیچ کاری نکرد! برعکس طبق شواهد، برای تصویب سریع آن توصیه کرد، قطعاً بدون توصیه آقای خامنه‌ای، برجام با آن سرعت حیرت‌انگیز در مجلس تصویب نمی‌شد و در شورای نگهبان، مورد تأیید واقع نمی‌شد! برجام اگر ایرادی داشته و یا دارد، مقصر درجه اول آن آقای خامنه‌ای است، اگر توصیه‌های او در مذاکرات و در برجام مورد توجه واقع نشد، او باید قبل از تصویب برجام در مجلس و شورای نگهبان، آن را با صراحت می‌گفت. اگر او متن برجام را قبل از تصویب نخوانده بود که دیگر عذری بدتر از گناه است.
ملیحه محمدی: احتمال واگذاری قدرت به نظامیان
این اولین بار نیست و آخرین بار هم نخواهد بود که رهبر جمهوری اسلامی در مقام مسئول کل، از خود مسئولیت زدایی بکند. هیچ رهبریت مطلقی نیست که بدون توسل به این ترفند بتواند در جایگاه خود بماند؛ چرا که در مقام واقعیت هیچ کسی دانای کل نیست و آگاهی بشریت از همین حقیقت است که موجب شده است تا امر رهبری نه تنها در سطح ملی و کشوری که در محدوده هر سازمان اجتماعی، در شبکه ها و کانال‌های متعددی شکل بگیرد تا برآمدی باشد از آگاهی جمعی؛  تا جامعه گروگان ذهن محدود یک فرد نباشد که هر از گاه و در هر قماری هستی او را ببازد یا ببرد.
آقای خامنهای در شرایطی که فشارهای اجتماعی ناشی از نگرانی آشکار جامعه از درون و فشارهای خارجی در سطح بین‌المللی از بیرون، نه فقط او را، که ایران را به پذیرش برجام توصیه می کرد، برجام را پذیرفت و دست کارگزاران اجرایی کشور را در پیشبرد آن باز گذاشت. اینکه ایشان به لطائف الحیل سعی کرد که هر ازگاه نغمه ناسازی را نیز در میانه مذاکرات ساز کند، درست است اما این نه دلیل درایت ایشان، که نشانه زیرکی نامبارکی بود که میخواست بدنه ی اجتماعی خاص خود را که آبشخور فرهنگیاش حلقه ی کیهان شریعتمداری است، آرام کرده و برای روز مبادا باز در  کنار خود داشته باشد. باز منظورم این نیست که ایشان با بصیرتی دانش مدارانه مشکلات امروز را پیش بینی می کرد؛ نه! او کاملا فرصت طلبانه و بر اساس قدرت‌گرایی مطلق، قصد کرده بود که فقط در سودهای احتمالی شریک باشد و از زیان‌های محتمل مصون.
باری صحبت‌های ایشان گذشته از وجه فرصت طلبانه‌اش، مرا به یاد سخنانی از آقای خمینی انداخت که پس از عزل بنی‌‌صدر، در تلویزیون جمهوری اسلامی ظاهر شد و گفت: «ما گفتیم که روحانیون در حکومت نباشند و این گفته ما برخطا واقع شد!»
ایشان هم به گمان من دارند امکان خلع ید دولت روحانی و واگذاری قوه مجریه را به نیروهای نظامی بویژه سپاه و امنیتیها بررسی می کنند.
این مطلب تکمیل می‌شود

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر