سه‌شنبه، آذر ۱۶، ۱۴۰۰

یک شاهد در دادگاه کشتار ۶۷؛ حمید نوری و ناصریان نقش رهبری داشتند

 

یک شاهد در دادگاه کشتار ۶۷؛ حمید نوری و ناصریان نقش رهبری داشتند


در ادامه دادگاه حمید نوری در استکهلم سوئد، روز سه‌شنبه ۱۶ آذر، محمد خدابنده‌لویی به عنوان شاهد و شاکی گفت که بینایی یک چشم خود را بر اثر ضرباتی که حمید نوری به او وارد کرده‌ از دست داده است.

آقای خدابنده‌لویی که می‌گوید از سال ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۸ به اتهام هواداری از سازمان مجاهدین خلق زندانی بوده است، در دادگاه رسیدگی به اتهامات حمید نوری گفت که به اتفاق ۱۵۷ زندانی دیگر از زندان گوهردشت به زندان اوین منتقل شد اما از این جمع فقط هفت نفر زنده مانده‌اند.

حمید نوری متهم است که در مقام دادیار پیشین زندان گوهردشت کرج در اعدام‌های دسته‌جمعی زندانیان سیاسی مشارکت داشته است؛ اتهامی که خود آن را رد می‌کند. او روز ۱۸ آبان ۹۸ با یک پرواز مستقیم از ایران وارد فرودگاه استکهلم شد و بلافاصله دستگیر شد.

محمد خدابنده‌لویی به گفته خود از ۱۸ سالگی در زندان‌های اوین، گوهردشت (رجایی‌شهر)، قزل‌حصار و کمیته مشترک (زندان توحید) زندانی بوده است. او در دادگاه شهادت داد که حمید نوری را در زندان گوهردشت بارها دیده است.

حمید نوری مدعی است که از سال ۱۳۶۱ تا سال ۱۳۷۲ در زندان اوین بوده و چند بار به زندان گوهردشت به عنوان ماموریت سر زده است.

محمد خدابنده‌لویی اما در دادگاه گفت گه حمید نوری صدای نسبتا آرام، نازک، معمولی و متفاوتی نسبت به ناصریان و بقیه داشت و به اتفاق ناصریان (محمد مقیسه) قدرت زیادی در زندان گوهردشت داشته است.

به گفته او، حمید نوری بر خلاف پاسدارها که معمولا ریش‌ بلندی داشتند ته ریش داشت با صورت لاغر و کمی کشیده و موهای صاف که او را از بقیه متفاوت می‌کرد.

محمد خدابنده‌لویی، نویسنده کتاب «با من به روزهای قتل عام بیایید» است که به خاطرات او از زندان باز می‌گردد. به گفته او ، حسین مرتضوی، رئیس زندان و داوود لشکری، معاون امنیتی و نظامی زندان نقش اجرایی داشتند و حمید نوری و ناصریان (محمد مقیسه) نقش اصلی‌تر و رهبری داشتند.

او گفت که حمید نوری را چندین بار پشت در ملاقات در حالی که چشم‌بند به چشم داشته دیده است و بار دیگر در جریان اعتصاب غذای زندانیان «در جریان یک سرکوب شدید در اتاق گاز در سال ۱۳۶۶ حمید نوری را دیدم. پاسدار در را باز کرد و دید من تنها کسی هستم که در انتهای اتاق گاز ایستادم. ناصریان (محمد مقیسه)، (داوود) لشکری و عباسی (حمید نوری) داخل اتاق آمدند. ناصریان با صدای خیلی ترسناک و بلندی گفت امروز جنازه‌ات از اینجا بیرون می‌رود و من را کتک زدند. چشم‌بندم افتاد و چهره همه آن‌ها را دیدم. عباسی (حمید نوری) با چیزی که دستش بود به سرم می‌زد. یکی از ضربات محکم از طرف عباسی (حمید نوری) به صورتم خورد و درد شدیدی در نیمه سمت راست صورتم احساس کردم».

آقای خدابنده‌لویی به گفته خود در جریان همین قضیه، بینایی چشم راستش را از دست داده است. او گفت که تا مدت‌ها اجازه درمان به او ندادند و دید مرکزی چشمش از بین رفته و فقط نور و سایه می‌بیند.

او گفت که ششم مرداد ۶۷ همراه با تعدادی از هم‌بندی‌هایش به ساختمان دادستانی زندان اوین و هفتم مرداد پیش هیات مرگ برده شد.

۱- امروز #محمد_خدابنده‌لو در جریان شهادتش در دادگاه #حمید_نوری به شکنجه یک زندانی به نام «جهانبخش امیری» که اهل کرمانشاه و پیرو آیین #یارسان بود اشاره کرد و گفت می‌خواستند با زور سبیل‌های او را کوتاه کنند. از شهادت خدارنده‌لو مشخص می‌شود این نوع شکنجه و تحقیر زندانیان یارسان


Radio Zamaneh
@RadioZamaneh
درحال پاسخ به @RadioZamaneh
47- یکی دیگر را کتک می‌زنند و دیدم با قیچی بالای سر یک هم‌بندیم استاده‌اند و می‌خواستند سبیل‌های بلند او را کوتاه کنند. حاج محمود را دیدم قیچی را روی گردن او گذاشته و می‌گوید یا باید بگذاری سبیل‌ات را بزنیم یا رگ‌ات را می‌زنیم. آن شخص اسم‌اش جهانبحش امیری بود که همافر

حمید نوری اتهامات مطرح‌شده در جلسات دادگاه را رد کرده است. او مدعی است که موکلش در زمان اعدام‌ها در مرداد و شهریور سال ۱۳۶۷ به‌خاطر تولد فرزندش در مرخصی بوده است.

برگزاری دادگاه حمید نوری که تا آوریل سال آینده در دادگاه استکهلم سوئد ادامه خواهد داشت، واکنش مقامات جمهوری اسلامی را نیز در پی داشته‌ است.

سعید خطیب‌زاده، سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی، روز اول شهریور محاکمه آقای نوری را «یک طراحی» توسط سازمان مجاهدین خلق خواند و مدعی شد که دادگاه سوئد «به یک سری داستان و مستندسازی و شاهدسازی دروغی که همه از سوی یک گروهک صورت گرفته استناد کرده است».

این گزارش به روز می‌شود.

...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر