صادق زیبا کلام فعال، پژوهشگر و تحلیل‌گر سیاسی ایران در نامه‌ای به علی مطهری نماینده مجلس شورای اسلامی ایران، نسبت به بودجه هنگفت به سازمان‌هایی که به دولت و مجلس پاسخگو نیستند، اعتراض کرده است.
زیبا کلام جدول بودجه سازمان‌های فرهنگی را در نامه خود و بودجه‌های آن‌ها را درج کرده است. علاوه بر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تنها سازمان دولتی و پاسخگو، نام سازمان‌های صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران موسسه فرهنگی بصیرت، موسسه فرهنگی تبیان، موسسه فرهنگی دارالحدیث، موسسه فرهنگی نسیم نور، کمک به مؤسسات فرهنگی و دینی همه استان‌ها، کمک به فعالیت‌های فرهنگی مسجد جمکران، پژوهشکده علوم و فرهنگ اسلامی، سازمان مدارس معارف اسلامی، پژوهشکده باقرالعلوم، دانشگاه باقرالعلوم، دانشگاه امام صادق، بسیج دانش‌آموزان، جشنواره عمار، شورای سیاست‌گذاری ائمه جمعه، ستاد امر به معروف و نهی از منکر و... در ردیف بودجه ذکر شده است.
زیبا کلام در ادامه نوشته است: «همان‌طور که ملاحظه می‌شود سهم وزارت ارشاد از این ۶۰۰۰ میلیارد تومان کمتر از ۱۳ درصد می‌باشد و ۸۷درصد مابقی در اختیار نهاد‌ها، سازمان‌ها، بنیاد‌ها و ارگان‌هایی است که نه‌تن‌ها کاملاً مستقل از مجموعه دولت قرار دارند بلکه اساساً هیچ پاسخگویی نیز نه در قبال مجلس دارند و نه در قبال قوه مجریه.»
این پژوهشگر ایرانی ادامه داده است: «مع ذالک و علیرغم این واقعیات، منتقدین و مخالفین دولت آقای روحانی علی‌الدوام دولت و بالأخص وزارت ارشاد را مورد مواخذه قرار می‌دهند که چرا وضعیت فرهنگی کشور این‌گونه است؟ جالب است که حتی یک‌بار هم نشده که مخالفین دولت کوچک‌ترین انتقاد و گلایه‌ای نسبت به این سی، چهل تشکیلات دیگری که نزدیک به ۹۰درصد بودجه فرهنگی کشور را به خود اختصاص داده‌اند بنمایند.»

بودجه فرهنگی ۴۰ برابر بودجه محیط زیستی

زیباکلام در بخش دیگری از نامه خود نوشته است: «برای درک اینکه ۶۰۰۰ میلیارد تومان یعنی چقدر پول، آن را با کل بودجه محیط‌زیست کشور برای سال جاری مقایسه نمودم. کل بودجه محیط‌زیست در سال ۹۴ رقم ۱۷۴ میلیارد تومان می‌باشد؛ یعنی بودجه فرهنگیمان نزدیک به چهل برابر بودجه محیط‌زیستمان است.»
او ادامه داده است: «نمی‌دانم در کشورهای دیگر این نسبت چگونه است؛ اما در ایران با این ۱۷۴ میلیارد تومان خانم ابتکار هم می‌بایستی حقوق بیش از ۶۰۰۰ تن کارکنان محیط‌زیست را بپردازند، هم جلوی ریزگرد‌ها که از عراق وارد خوزستان و مابقی کشور را می‌شوند را بگیرند، هم جلوی خشک شدن دریاچه ارومیه را بگیرند، هم تالاب انزلی که لجن‌زار شده را احیاء نمایند، هم یک‌دو جین تالاب و دریاچه‌های بزرگ و کوچک را که یا از بین رفته‌اند یا در شرف از بین رفتن هستند را نجات بدهند، هم حیات رو به انقراض وحش را جلوگیری کنند، هم جلوی روند انقراض هولناک جنگل‌های کشور را بگیرند، هم‌فکری برای رودخانه‌های کشور نمایند که خیلی دیگر تفاوتی با فاضلاب ندارند، هم پس‌فردا که باد خنک زد و پاییز شد، مردم تهران و سایر شهرهای بزرگ را از مرگ‌ومیر در نتیجه آلودگی هوا برهانند، هم به‌منظور آنکه من با این حسرت و عقده از دنیا نروم که محیط‌زیست گیلان (و سایر آستان‌های دیگر کشور که دارای جنگل هستند) یک دستگاه هلی‌کوپ‌تر آبپاش ندارند و هنوز در قرن بیست و یکم آتش‌سوزی جنگل را با بیل و سطل شن مجبورند خاموش کنند، یک دستگاه هلی‌کوپ‌تر آبپاش بخرند، هم...»