برگزاری بیستمین جلسه دادگاه حمید نوری در پرونده اعدامهای ۶۷ با روایت یک شاهد جدید
احمد ابراهیمی در جلسه دادگاه حمید نوری گفت چهره امروز حمید عباسی بسیار شبیه و نزدیک به تصویری است که او از این فرد در ذهن و خاطر دارد.
در بیستمین جلسه دادگاه حمید نوری در استکهلم سوئد که روز سهشنبه ششم مهر برگزار شد، احمد ابراهیمی به عنوان شاهد و شاکی گفت که او پیش از بازداشت حمید نوری در سوئد نمیدانست این فرد همان حمید عباسی است.
آقای ابراهیمی در جلسه محاکمه حمید نوری به اتهام مشارکت در اعدام چند هزار زندانی سیاسی ایران در سال ۱۳۶۷، گفت که چهره امروز حمید عباسی بسیار شبیه و نزدیک به تصویری است که او از این فرد در ذهن و خاطر دارد.
حمید نوری متهم است که در مقام دادیار پیشین زندان گوهردشت کرج در اعدامهای دستهجمعی زندانیان سیاسی مشارکت داشته است؛ اتهامی که خود آن را رد میکند. او روز ۱۸ آبان ۹۸ با یک پرواز مستقیم از ایران وارد فرودگاه استکهلم شد و بلافاصله دستگیر شد.
احمد ابراهیمی که به گفته خود در آذر سال ۶۰ سر یک قرار تشکیلاتی بازداشت شد و به اتهام «هواداری از سازمان مجاهدین خلق» ده سال زندانی بوده، گفت: «من هیچ کاری نکرده بودم و هیچ چیزی از من نداشتند اما خمینی خودش را نماینده خدا روی زمین میدانست و به مخالفانش محارب میگفت. حکم محارب هم اعدام بود».
او گفت که در یک دادگاه چند دقیقهای در سال ۶۰ محاکمه و محکوم شد و پس از این دادگاه، در دستشویی چند نوجوان را دید که به محاربه متهم شده بودند.
آقای ابراهیمی گفت که چهار ماه قبل از اعدامهای تابستان ۶۷ از زندان اوین به زندان گوهردشت منتقل شد و در این زندان بود که حمید عباسی (نوری) را دید.
او که اکنون در انگلیس زندگی میکند از ناصریان( محمد مقیسه)، حمید عباسی(نوری) و لشکری به عنوان سه نفر اصلی زندان گوهردشت نام برده و گفت که حمید عباسی (نوری) دست راست ناصریان به عنوان نفر اول زندان بود.
آقای ابراهیمی در پاسخ به سوال دادستان گفت که قبل از اعدامها، پنج یا شش بار با حمید عباسی (نوری) برخورد کرده و حمید عباسی (نوری) که در دادگاه نشسته در مقایسه با ۳۳ سال پیش، شکستهتر شده است.
به گفته وی، چهره امروز حمید عباسی بسیار شبیه و نزدیک به تصویری است که او از این فرد در ذهن و خاطر دارد.
او سپس به حضورش در هیات مرگ اشاره کرد و گفت: «گفتند که این را ببرید بنویسد. در راهرو کوچک مقابل اتاق هیات مرگ مرا نشاندند که بنویسم. نوشتم که من از منافقین اعلام انزجار میکنم. حمید عباسی بالای سرم آمد و گفت که منافق خبیث منظورت از منافقین ما هستیم. باید روشن کنی با چه کسی هستی».
آقای ابراهیمی گفت که «برای نوشتن کمی چشمبند را بالا زده بودم اما چشمبند داشتم. من حمید عباسی را نمیدیدم اما صدایش را کاملا میشناختم و تشخیص میدادم».
او در پاسخ به سوال دادستان درباره چگونگی تشخیص صدا گفت: «همانطور که شما صدای یک آشنا را تشخیص میدهید من صدای مسئولان زندان و پاسدارهایی که زیاد با هم سر و کار داشتیم را تشخیص میدادم».
آقای ابراهیمی گفت که چند روز بعد وقتی ۲۰ دقیقه در راهروی مرگ، منتظر بود که او را برای دومین بار به اتاق هیات مرگ ببرند از طریق دو زندانی دیگر در جریان قرار گرفت که اعدامهایی در حال انجام است: «به همین دلیل موضعم را پایین آوردم و نوشتم منافقین. اما مشخص نکردم که با چه کسانی هستم».
در ادامه دادگاه، وکیل حمید نوری بخشی از اظهارات احمد ابراهیمی در مقابل پلیس را خواند که براساس این اظهارات، آقای ابراهیمی پیش از رفتن نزد هیات مرگ، عکس مصطفی پورمحمدی را در روزنامه دیده و او را میشناخته است.
آقای ابراهیمی گفت که در هیات مرگ «مصطفی پورمحمدی تنها کسی بود که لباس آخوندی داشت و من فکر میکنم عکس او را قبلا در روزنامه دیده بودم».
او توضیح داد که با دیگر زندانیان درباره اعضای هیأت مرگ حرف زدهاند و بعد که عکس اعضای هیات مرگ از جمله عکس ابراهیم رئیسی را دیده، متوجه شده که او هم از اعضای هیأت مرگ بوده است.
وکیل حمید نوری به یک سخنرانی احمد ابراهیمی در سوئیس اشاره کرد و از او پرسید چند نفر از افرادی که با او نزد هیأت مرگ رفتهاند زنده ماندهاند؟
احمد ابراهیمی پاسخ داد که اکثر آن افراد اعدام شدهاند.
وکیل حمید نوری گفت که احمد ابراهیمی در سخنرانیاش در سوئیس گفته از آن جمع تنها چهار نفر باقی ماندهاند.
آقای ابراهیمی پاسخ داد که تا پیش از برگزاری دادگاه فکر میکرد که تنها چهار نفر باقی ماندهاند اما پس از جلسات دادگاه فهمیده که اینطور نیست.
او درباره نحوه لباس پوشیدن حمید عباسی(نوری) هم گفت که به یاد ندارد او را با لباس پاسداری دیده باشم: «فکر میکنم کت میپوشید و زیر آن هم شاید پیراهن یقه آخوندی می پوشید. شاید هم این ناصریان بود که یقه آخوندی میپوشید و عباسی پیراهن معمولی میپوشید. جزئیات یادم نیست».
آقای ابراهیم همچنین گفت که بعد از آزادی از زندان مجبور به فرار از ایران شد چون جانش در خطر بوده است. او افزود: «خیلی از کسانی که آزاد شدند، در سالهای بعد ناپدید شدند. دایی همسر من یکی از این افراد بود».
حمید نوری اتهامات مطرح شده را رد کرده است. به گفته وکیل او، موضع حمید نوری این است که «این اعدامها هرگز رخ نداده است و نمیتواند اتهامات را بپذیرد».
وکیل حمید نوری مدعی است که موکلش در زمان اعدامها در مرداد و شهریور سال ۱۳۶۷ به خاطر تولد فرزندش در مرخصی بوده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر