چهارشنبه، مهر ۰۳، ۱۳۹۸

نزار زکا به رادیوفردا از دوران حبس در ایران و تلاش‌های پس از آن می‌گوید

نزار زکا به رادیوفردا از دوران حبس در ایران و تلاش‌های پس از آن می‌گوید


نزار زکا، شهروند لبنانی دارای اقامت آمریکا، چهار سال پیش در ایران به زندان افتاد.
آقای زکا به اتهام «جاسوسی و همکاری با دولت متخاصم» به تحمل ده سال زندان و پرداخت چهار میلیون و ۲۰۰ هزار دلار جریمه نقدی محکوم شده بود.
بازداشت آقای زکا در کنار بازداشت‌هایی مشابه در ایران با انتقادهای گسترده‌، چه از سوی کشورهای اروپایی و آمریکا، چه گاه از سوی سازمان ملل همراه شد.
در واکنش، جمهوری اسلامی بارها انتقادها را رد کرده و سازوکار قضایی خود را «مستقل» و قضاوت‌ها را «عادلانه» توصیف کرده‌ است.
آقای زکا در نهایت در خردادماه آزاد شد؛ بدون آن‌که دوران حبسش برای «جرمی» که مقام‌های ایران به او نسبت داده بودند، به پایان برسد.
اندکی نگذشت که او فعالیت‌هایی را برای پرده برداشتن از وضعیت خود در زمان حبس، و در حمایت از شماری دیگر از زندانیان خارجی یا دوتابعیتی در ایران آغاز کرد.
نزار زکا گفته «ربوده شده، خودسرانه بازداشت شده و محاکمه‌اش نمایشی بوده است».
این شهروند لبنانی بارها گفته او و زندانیان دیگری که وضع مشابهی دارند، در ایران «گروگان» هستند.
او اکنون در گفت‌وگوی ویژه‌ای با هانا کاویانی، خبرنگار رادیوفردا، در حالی‌که از دوران حبس خود می‌گوید، از تلاش‌ها برای تشکیل اتحادی فراگیر برای آزادی زندانیان خارجی و دوتابعیتی سخن می‌گوید.
روز دوم مهرماه خانواده‌های زندانیان دو تابعیتی و زندانی‌های خارجی در ایران، از شکل‌گیری یک گروه تازه خبر دادند که هدف آن جلب حمایت دولت‌ها و سازمان ملل برای آزادی زندانیان است.
چرا همچنان با اینکه آزاد شده‌اید، خودتان را درگیر داستان پیچیده دو تابعیتی یا خارجی‌های زندانی در ایران می‌کنید؟
ببینید من رفتم ایران و بعد برای چهار سال توسط سپاه پاسداران زندانی شدم. و دو سال با یک سری آدم در یک اتاق ۲۴ ساعت شبانه روز را سپری کردم. بیشتر از زمانی که با خانواده خودم سپری کردم و حالا این افراد هم مثل خانواده من هستند و می‌خواهم تلاش کنم که آنها هم آزاد شوند.
این‌ها افراد بی‌گناهی هستند که لایق آزادی هستند. کسانی مثل ژیائو وانگ [شهروند چینی‌آمریکایی دانش‌آموخته دانشگاه پرینستون آمریکا] یا نمازی‌ها [شهروندان ایرانی‌آمریکایی سیامک نمازی و پدر او باقر نمازی].
ما در سلول‌هایی کنار هم بودیم، شاید هیچ‌وقت همدیگر را نمی‌دیدیم ولی از وجود همدیگر آگاه بودیم. باقر و سیامک نمازی، یکی سلول بغل من و دیگری سلول بالای سر من بود.
آیا هیچ‌وقت فرصت گفت‌وگو با این افرادی که نمی‌دیدید را داشتید؟
با نمازی‌ها بله، چون آن‌ها برای من ترجمه می‌کردند خصوصا وقتی زندانبان‌ها نمی‌توانستند انگلیسی حرف بزنند. من که فارسی حرف نمی‌زنم. پس آن‌ها مثلا کلماتی را می‌گفتند و ترجمه می‌کردند. این تجربه‌ای فراموش‌نشدنی برای من بود و به اصطلاح حالا باید لیمو رو به لیموناد تبدیل کنم، و کار خوبی بکنم تا این افراد آزاد شوند.
شما پس از آزادی از زندان از تجربه سخت و دردناک در زندان صحبت کردید. این دخیل بودن در این داستان،‌ و یادآوری روزهایی که برایتان دردناک بوده، کار سختی نیست؟
چه کنم؟ فرار کنم؟ آنچه اتفاق افتاده،‌ افتاده،‌ و حالا باید تلاش کنم این تجربه سخت را تبدیل به یک چیز خوب بکنم. آنها داستانی را علیه من استفاده کردند، حالا من باید ازش استفاده بهینه بکنم و تلاش کنم که بقیه آزاد بشوند.
ما باید با یک صدای واحد صحبت کنیم. من خیلی تمایل داشتم که این اتحاد خانواده‌ها را تشکیل بدهم. این خیلی مهم‌ است که همه یک‌صدا داشته باشند، ‌چون طرف مقابل دوست دارد که ما جدا از هم باشیم.

دارم خانواده‌ها را جمع می‌کنم و ما باید با یک صدای واحد صحبت کنیم. من خیلی تمایل داشتم که این اتحاد خانواده‌ها را تشکیل بدهم. این خیلی مهم‌ است که همه یک‌صدا باشند، ‌چون طرف مقابل دوست دارد که ما جدا از هم باشیم.
داستانی مختلف به همه می‌گویند. من آنها که در زندان هستند را می‌شناسم و آنها احتیاج دارند که ما صدای آنها باشیم برای همین هم مهم است که همه درباره این گروگان‌ها صحبت کنند. این حداقل چیزی است که ما به آنها مدیون هستیم.
به گروگان بودن خودتان و بقیه اشاره می‌کنید، چرا از این اصطلاح استفاده می‌کنید؟ چون معمولا گروگان را در ازای دریافت چیزی می‌گیرند.
من خودم، خودم را گروگان نمی‌بینم. آن‌ها با من رفتاری مثل یک گروگان داشتند. سپاه ما را به عنوان گروگان گرفت و می‌خواست که مبادله کند. یا پول می‌خواهند یا تبادل با زندانی خودشان.
مثلا دو فیلیپینی بودند که آزاد کردند،‌ بعد دوباره گرفتند، گفتند می‌خواهیم با زندانیان مواد مخدر در فیلیپین معاوضه کنیم. این کاری‌ است که چهل سال است دارند می‌کنند. برای منفعت خودشان یا برای بهره‌های سیاسی. رفتارشان با ما این‌گونه بود. روزی که جیسون رضاییان آزاد شد،‌ مرا گرفتند. مثل محصولات در قفسه سوپرمارکت که یکی تمام می‌شود و محصول جدید می‌آید.
با این اتحاد جدیدی که اعلام کردید در نیویورک ،‌ به دنبال چه هستید؟ آیا فقط صدای بلندتر یا اینکه با دولت‌ها، مثل دولت آمریکا، هم می‌خواهید گفت‌وگو کنید؟ چون به هر حال بدون تلاش آنها این آزادی‌ها معمولا ممکن نیست.
من امروز با سفیر فرانسه در سازمان ملل صحبت می‌کردم. به او گفتم که هر دولتی تلاش می‌کند خودش داستان مذاکره را با توافقی پنهانی پیش ببرد. و این چهل سال ادامه داشته و ما هنوز گروگان داریم.
دو فیلیپینی بودند که آزاد کردند،‌ بعد دوباره گرفتند، گفتند می‌خواهیم با زندانیان مواد مخدر در فیلیپین معاوضه کنیم. این کاری‌ست که چهل سال است دارند انجام می‌دهند. برای منفعت خودشان یا برای بهره‌های سیاسی.
من فرمول دیگری را پیشنهاد می‌دهم. بیایید با هم کار کنیم و متحد شویم و با یک صدا حرف بزنیم. ما می‌خواهیم دولت‌ها هم با یک‌صدا صحبت کنند و به سپاه و رژیم ایران بگویند که این کار آنها غیرقابل قبول است. نباید مردم را به گروگان بگیرند. ما حقوق بشر داریم. این افراد باید بتوانند به خانه‌های خود بازگردند.
و شما فکر می‌کنید یک همچنین موضوعی بدون داشتن مثلا گفت‌وگوهای محرمانه و یک روند سیاسی ممکن است؟
این‌هایی که می‌گویید چیزهای خوبی هستند. اگر قرار است گفت‌وگوی محرمانه باشد،‌ گروهی انجام دهند. این رژیم کشورها را به بازی گرفته است. یک روز آمریکایی می‌گیرد،‌ کانادایی آزاد می‌کند،‌ بعد کانادایی می‌گیرد،‌ آمریکایی آزاد می‌کند.
این کشورها و این گروگان‌ها باید متحد شوند و با رژیم (حاکم بر ایران) مواجه شوند. حالا اگر می‌خواهند گفت‌وگوی محرمانه هم داشته باشند، به هر حال این حقوق بشر است که باید به آن احترام گذاشته شود.
همه این گروگان‌ها شهروندان جهانی هستند و باید این پیام روشن به رژیم ایران داده شود که گروگان‌گیری بس است و نمی‌تواند هر کسی که به ایران می‌رود که خانواده خود را ببیند گروگان بگیرد.
دنیا باید یک‌صدا در این‌باره صحبت کند. نه اینکه فرانسوی‌ها توافق خود را بکنند،‌ آمریکایی‌ها توافق خود را داشته باشند. مردم بی‌گناهی که هیچ کار بدی نکرده‌اند، در حال هزینه دادن هستند. من هیچ دلیلی برای آن نمی‌بینم.
آیا فکر می‌کنید که با انتخاب رابرت اوبراین به عنوان مشاور امنیت ملی رئیس جمهور ایالات متحده،‌ با توجه به اینکه او نماینده ویژه در امور گروگان‌ها بوده و در این زمینه فعالیت زیادی داشته، ممکن است شاهد پیشرفتی در زمینه وضعیت این زندانی‌ها باشیم؟
این بهترین اتفاق برای گروگان‌ها بوده است. چون بالاترین مقام در زمینه مشاوره دادن در زمینه امنیت ملی، متخصص در زمینه گروگان‌هاست. این یعنی موضوع گروگان‌ها برای دولت آمریکا اولویت است. و این می‌تواند به این منتهی بشود که بقیه دولت‌ها هم موضوع گروگان‌ها را به عنوان اولویت در نظر بگیرند.
موضوع دیگر هم این است که ما امیدواریم که آقای اوبراین در این زمینه هم به ما کمک کند که این موضوع را در سازمان ملل متحد هم پیش ببریم. چون این سازمان باید قوی‌تر در این زمینه عمل کند، و قوی و بی‌پرده باشد، تاکنون این طور نبوده و دبیرکل تا اینجای کار خیلی محتاطانه اظهار نظر کرده‌ است. ما امیدواریم که سازمان ملل از این جا به بعد صدای بلندتری برای گروگان‌ها باشد.
16x9 Image

هانا کاویانی

هانا کاویانی، از سال ۱۳۸۶ با رادیو فردا به عنوان خبرنگار و گزارشگر همکاری می‌کند. او در این مدت تحولات سیاسی و دیپلماتیک از جمله فراز و فرودهای مرتبط با پرونده هسته‌ای ایران، و مذاکرات منتهی به توافق هسته‌ای ایران و قدرت‌های جهانی را از نزدیک دنبال کرده است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر