بحث حذف یا منزوی کردن احمدینژاد با تشدید حمله به دولت دهم بالا گرفته است.
گسترش شکاف میان اصولگرایان و زیرضربه رفتن نزدیکان احمدینژاد، بخشهایی از جریان اصلاحطلبی را فعالتر از پیش کرده است. محمد خاتمی با ارائه پیشنهاد گذشت متقابل مردم و حاکمیت در قبال رویدادهای پس از انتخابات، وارد صحنه شد و واکنشهای موافق و مخالفی را در سطح وسیع برانگیخت.
برخی تحلیلگران چون عباس عبدی، میانه داری و تحقق صلح و سازش را اولویت نخست سیاست میدانند و در مخالفت با دو قطبی شدن فضا، از روشهای آشتیجویانه امثال خاتمی دفاع میکنند.
عباس عبدیعبدی در گفتوگو با روزنامه "روزگار" میگوید که نیروهای تمامیتخواه داخل کشور خواستار حذف اصلاحطلبان و یکسره کردن کار همه هستند و ادامه میدهد که مخالفان برون مرزی آشتی و مسالمت در سیاست نیز، از طریق ادبیات احساسی و شعاری، به دنبال افزایش آمار قربانیان و کشتهها در ایران هستند تا پروژه لیبی و عراق را در کشور پیاده کنند.
وی نتیجه میگیرد که دو گروه یاد شده، بهترین دوران خود در دو دهه اخیر را میگذرانند و نمیخواهند به این راحتی، وضعیت منجر به تداوم خشونت را از دست بدهند.
حضور فعالتر اصلاحطلبان در صحنه سیاست ایران در حالی از سوی برخی به فال نیک گرفته میشود که چیدمان نیروها در پازل قدرت به دلیل بسته بودن سیستم سیاسی ایران، تنها بر خواص روشن است. آیا فشار بر احمدینژاد با طرد و انفصال و اخراج و حبس نزدیکاناش پایان میگیرد؟ آیا اختیارات وی با توسل به شیوههای قانونی محدود میشود تا دو سال باقیمانده از دوران ریاست جمهوریاش با تنش کمتری همراه باشد، یا اینکه به چهرهها و جریانهای دیگر فرصت داده میشود تا آنها هم نقشی در موازنه قدرت ایفا کنند.
هزینه حذف احمدینژاد
محمد صادق جوادی حصار، مدیر پیشین روزنامه "توس" و تحلیلگر سیاسی ساکن مشهد، به ریسک بالای کنارگذاشتن رییس دولت دهم اشاره میکند و میگوید که آقای خامنهای خود را خرج احمدینژاد کرد. وی با تاکید بر تمایل حاکمیت برای گفتوگو با اصلاحطلبان در عبور از بحران فعلی، یادآوری میکند که هنوز زود است اصلاح طلبان را بدیل جریان احمدینژاد در حاکمیت بدانیم.
دویچهوله: با توجه به تشدید حملات به دولت دهم و اطرافیان احمدینژاد، آیا در صورت انزوای احتمالی احمدینژاد، نگرش اصلاح طلبانه به نمایندگی خاتمی تقویت میشود؟
محمد صادق جوادی حصار: به طور مسلم از این امکان در کشور نمیتوان چشم پوشید و مجموعه دست اندرکاران نظام هم بیمیل نیستند که تحت شرایط کنونی، با اصلاح طلبان و بخصوص گفتمان آقای خاتمی وارد مذاکره در جهتی شوند که خودشان تشخیص میدهند.
محمد صادق جوادیحصارالبته بهنظر من، مقاومتهای شدیدی در این عرصه دیده خواهد شد. همین الان هم عدهای که از رفتاراصلاحطلبانه متضرر شده و میشوند، در برابر مباحث مطروحه از سوی خاتمی، موضعگیریهای جدی دارند. بسیاری از اظهارات آقای خاتمی استقبال نکرده و میگویند که ما دوباره پلی برای عبور حاکمیت از "فتنه جدید" یا جریان "انحرافی احمدینژاد" میشویم و پس از آن حاکمیت به فشار و انحصارطلبی خود ادامه خواهد داد.
ضمنا هنوز معلوم نیست جامعه به فرض ورود اصلاح طلبان به گفتوگو با حاکمیت، چقدر از این روند استقبال کند. اینها یک پازل چند وجهی است که هرکدام از قطعات آن باید در جای خود بنشیند. اما این پازل هنوز شکل نگرفته و بسیاری عناصرش نیز غایباند.
بسیاری از اصلاحطلبان زندانیاند و موسوی و کروبی هم حبس خانگی هستند. اگر این روند بدون اینها پیش برود، تبعات بدی خواهد داشت و اگر در حضور آنها باشد، یعنی اولین پیش شرط اقای خاتمی برای آزاد کردن زندانیان سیاسی محقق شده است. در اینصورت باید دید واکنش بقیه جریان راست افراطی به این قضیه چه خواهد بود.
به گمان من شرایط هنوز به مرحلهای نرسیده که به راحتی بتوان گفت که اصلاح طلبان بدیل جریان اقای احمدینژاد هستند و اگر اینها کنار روند، حاکمیت به سوی آنها میآید.
شما به افکار عمومی اشاره کردید اما آیا تنها افکار عمومی ملاک آمدن و رفتن این و آن در نبرد "که بر که" است؟ جای اتاق فکر دستگاه حاکمه و شخص آقای خامنهای کجاست؟
طبیعی است که اهرم افکار عمومی مورد توجه دستگاه قدرت است زیرا هرچه بتوانند افکار عمومی را با خود همراه کنند، هزینه کمتری از نظر سیاسی و اجتماعی خواهند پرداخت. در غیر این صورت، افکار عمومی تعیینکننده نیست و تنها مزاحم دستگاه قدرت و تحمیل کننده هزینههای سنگین به آن خواهد بود.
تعیین کننده اصلی همان مراکز قدرت هستند و هرچه آسانتر بتوانند افکار عمومی را حرکت دهند، آسانتر هم به نتیجه میرسند.
در تغییرات پیش رو و چیدمان پازلی که به آن اشاره کردید، چه نقش و شانسی میتوان برای آقای رفسنجانی قائل شد؟
دولت احمدینژاد بیشترین برگهای برنده خود را علیه آقای هاشمی بکار برد. آس حرکتهای احمدینژاد چه در دوران رقابتهای انتخاباتی و چه پس از آن حمله به خانواده هاشمی بود.
حالا با گذشت زمان و تضعیف هرچه بیشتر احمدینژاد میتوان نتیجه گرفت که برخورد با هاشمی توطئه بوده برای برداشتن موانع از سر راه احمدینژاد و از دست رفتن جایگاههای احمدینژاد میتواند به همان میزان موجب احیای موقعیت آقای هاشمی شود.
به نظر میرسد آقای احمدینژاد و حلقه اطرافش، شبکهای جدی در اهرمهای اقتصادی و امنیتی و سیاسی زده باشند. به این ترتیب، چه تضمینی برای حذف و کنار زدن جریان آنها وجود دارد؟
تنها پشتوانه احتمالی این جریان در عرصه نظامی و اقتصادی است. البته هیچ سند قطعی در این عرصه وجود ندارد، اما از روند فعالیتهای دولت احمدینژاد چنین برمیآید که مراودات قابل توجهی با سپاه داشته است. واگذاری پروژههای هنگفت و قراردادهای بدون مناقصه و رقیب به سپاه از جمله مورد مخابرات یا پروژههای گاز و نفت، نشان میدهد که سپاه و دولت به طور متقابل در همدیگر ریشه دواندهاند.
این تعامل اقتصادی نمیتواند بدون تمایلات سیاسی و معطوف به قدرت ساماندهی شده باشد. این احتمال هست که احمدینژاد روی بخشی از حمایتهای سیاسی نظامی سپاه حساب کرده باشد و الان باید دید این بخش چقدر میتواند برای بقای احمدینژاد تلاش کند.
بهنظر شما، آیا از نیروهای قدیمی و شناخته شده در صورت حذف احمدینژاد استفاده میکنند یا چهرههای جدیدتری چون قالیباف را به میان میآورند؟
من فکر میکنم اینها از مرحله آزمون و خطا گذشتهاند و دیگر ریسک نمیکنند. هیچ بعید نیست از کسی مانند قالیباف استفاده کنند که موضعشان در قبال آیتالله خامنه ای و سایر مسایل روشن است. اگر چنین نکنند، برای ایجاد موازنه قوا مجبورند هزینههای زیادی پرداخت کنند و چه بسا ناچار شوند با بخشی از اصلاح طلبان وارد مذاکره شوند.
اما من بعید میدانم به زودی و به سرعت، بتوان به کانون منسجمی در حوزه اصلاح طلبی دست پیدا کرد که همه نظرها را نمایندگی کند و از آن موضع وارد گفتوگو با حاکمیت شود.
برخی میگویند شاید در دو سال باقیمانده از دولت دهم، تلاشهایی برای حفظ آبرومندانه احمدینژاد صورت گیرد که وی با کمترین اختیار و قدرت همچنان رییس جمهور بماند. اما آیا در شرایط پیچیده کنونی، میتوانند اوضاع را برای دو سال دیگر مدیریت کنند؟
پایان دادن به این دوره خیلی خیلی سخت است. احمدینژاد نشان داده که آنقدرها هم که بخواهند، مطیع و سر بهراه نیست. اگر بخواهند این دو سال را با مدارا پیش ببرند، خیلی سخت خواهد بود زیرا او مقاومت میکند.
از طرف دیگر برخورد با احمدینژاد هزینه زیادی برای نظام و شخص رهبر دارد که حمایتهای فراوانی از او کرد. به تعبیر بسیاری از نزدیکان آقای خامنهای، ایشان خود را خرج احمدینژاد کرد.
بنابراین خیلی سخت است که به این راحتی از احمدینژاد بگذرند، زیرا هزینه اصلی را باید رهبری پرداخت کند.
بهنظر من تلاش خواهند کرد که مشکلات را یکجوری لاپوشانی کنند و غائله احمدینژاد را به صورت قانونی و با تمام شدن دوره ریاست جمهوری او پایان دهند. هر تلاش دیگری، هزینهای بسیار بالا خواهد داشت و فکر نمیکنم اینها چنین ریسکی را متقبل شوند.
مهیندخت مصباح
تحریریه:جواد طالعی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر