روسیه و برگ جمهوری ننگین اسلامی ایران در بازیهای منطقهای و بینالمللی
حسن روحانی در شرایطی به مسکو رفته است که ظاهراً دورهای
کمسابقه از هماهنگی و اشتراک مواضع و منافع میان روسیه و ایران، از جمله
در سوریه، در جریان است. با این همه، انتظارات ایران از دوستی با روسیه
واقعی تلقی نمیشود.
سفر حسن روحانی، رئیس جمهور ایران، به روسیه در شرایطی انجام میشود که
ظاهرا دو کشور در عرصههای مختلفی نزدیکیها و هماهنگیها و دیدگاههای
مشترک بیشتری پیدا کردهاند.
یکی از عرصههایی که به نزدیکی بیشتر مسکو و تهران در سالهای اخیر منجر شده، همکاری آنها در صحنه سوریه و کمک به توانمندسازی رژیم اسد در برابر مخالفان مسلح آن است. هر دو کشور، هم به لحاظ «منافع» ژئوپلتیک و هم برای تفوق در نبرد نیابتیای که میان قدرتهای بزرگ و کشورهای منطقه در جریان است بقای رژیم اسد را امری استراتژیک یافتهاند و با امکانات نظامی خود در عرصههای گوناگون به کمک آن رفتهاند.
بیشتر بخوانید: روحانی در مسکو به دنبال چیست؟
ایران به خصوص نفوذ و حضور در سوریه را مولفه مهمی از «عمق استراتژیک» خود تلقی میکند. این عمق استراتژیک البته بیشتر جنبه امنیتی و سلبی داشته و کمتر در خدمت بسط امکانات و نفوذ پایدار ایران از جمله در عرصههای اقتصادی و سیاسی و فرهنگی در منطقه بوده است. به عبارت دیگر حضور در سوریه برای ایران عمدتا در خدمت آنچه جمهوری اسلامی «تقویت مقاومت» و «مقابله با رژیم صهیونیستی» مینامد و سرپلی برای کمک به حزبالله لبنان برای همین هدف ارزیابی شده است. در عین حال، بقای رژیم اسد و قدرتنگرفتن نیروهای سنی نزدیک به کشورهای رقیب ایران در سوریه نفسخوری برای دولت عراق نیز به شمار میآید. به عبارتی افتادن سوریه به دست نیروهای نزدیک به کشورهای رقیب ایران در منطقه، اعم از ترکیه یا کشورهای عربی، فشار بر شاکله سیاسی عراق که شیعیان در آن دست بالا دارند را تشدید خواهد کرد و تبعا حضور و نفوذ ایران در معادلات سیاسی این کشور را با چالش روبرو خواهد شد.
ایران و اولویت حضور نظامی و امنیتی در سوریه
برای ایران حضور قوی در سوریه امکانی برای دسترسی به سواحل مدیترانه و دسترسی آسانتر به کشورهای اروپایی از جمله برای صدور احتمالی گاز هم هست، امری که مولفههایی از رقابت با برخی کشورها مانند قطر را هم در صحنه سوریه به دنبال داشته است.
جمهوری اسلامی در عرصه اقتصادی سوریه حضور چندانی نداشته است. این امر، ورای ضعف اقتصاد ایران و نداشتن کالا و صنایع و خدمات رقابتی برای عرضه، به تمرکز بر مسائل ژئوپلتیک، دشمنی با اسرائیل و رقابت با کشورهای عرب منطقه برمیگردد که عمدتا در شکل حضور نظامی و امنیتی سنگین در سوریه و هزینههای سنگین برای این امر خود را نشان داده است.
اما ایران اخیرا کوشیده است پاداش حضور نظامی خود در سوریه و منابع معتنابهی که در این راه هزینه کرده را قسما در زمینههای اقتصادی هم نقد کند. در دیماه گذشته در جریان سفر عماد خمیس، نخستوزیر سوریه به تهران ۵ سند همکاری میان تهران و دمشق امضا شد که بر واگذاری پنج هزار هکتار از اراضی کشاورزی سوریه، واگذاری معدن فسفات الشرقیه، واگذاری هزار هکتار زمین برای احداث مخازن و پایانههای نفت و گاز، واگذاری پروانه اپراتور تلفن همراه و واگذاری طرح گاوداری و اراضی اطراف آن به ایران مبتنی است. گفته میشود که در صورت تحقق این پروژهها سپاه پاسداران نقش محوری را در آنها خواهد داشت. همچنین بحثهایی در باره واگذاری یک بندر سوری در ساحل مدیترانه به ایران هم در جریان بوده است.
بیشتر بخوانید: تکیه به روسیه یا تلاش برای عادیسازی رابطه با آمریکا؟
در مجموع اما وجه عمده حضور ایران در سوریه (و نیز در عراق) همچنان امنیتی و نظامی است و مقابله با اسرائیل و جنگ نیابتی با رقبا، و نه جنبههای اثباتی مانند بسط نفوذ اقتصادی و فرهنگی ایران، به هدف اول آن بدل شده است. هم این رویکرد منفی خود ایران و هم تبلیغات کشورهای رقیب وجهی از درگیریهای فرقهای و مناقشه شیعه و سنی به تلاشها و برآمدهای ایران در منطقه داده و عملا به نزدیکی کمسابقه اسرائیل و کشورهای عرب منطقه در مقابله با ایران راه برده است.
این رویکرد ایران سبب شده که در صحنه سوریه ایران تمام امکانات خود را در خدمت حفظ انحصاری رژیم اسد در قدرت بگذارد و هر تغییری در ساختار این رژیم را به ضرر خود ببیند.
دست بازتر مسکو در معادلات سوریه
نفوذ و حضور روسیه در سوریه اما کمتر جنبههای سلبی و فرقهای دارد و مسکو عملا دست خود را در بازی با کارتهای مختلف باز گذاشته است.
برای مسکو هم، البته حفظ نفوذ و پایگاههای خود در حوزه مدیترانه از اهمیتی استراتژیک برخوردار است. اما این حضور دستکم در ارتباط با کشورهای منطقه سلبی نیست و کمتر جنبه فرقهای به خود گرفته است.
در همین چارچوب است که روسیه در عرصه سوریه با اسرائیل هم که ایران آن را دشمن خود ارزیابی میکند مشغول هماهنگی و همکاری است. برهمین مبنا، روسیه به رغم استقرار سیستمهای دفاع ضدهوایی پیشرفته در خاک سوریه با ارتش اسرائیل هم هماهنگیهایی دارد و حتی به حمله هواپیماهای اسرائیلی به نیروها وامکانات نظامی حزبالله در خاک این کشور هم واکنش نشان نمیدهد. شاید اگر در هفته گذشته خود اسرائیلیها حمله به حزبالله در خاک سوریه را تایید نمیکردند، باز هم روسیه مثل گذشته واکنشی نشان نمیداد و نیازی به اقدام نمادین فراخوان سفیر اسرائیل در مسکو نمیدید.
روسیه با ترکیه نیز که منافع متضادی در قیاس با ایران در سوریه دارد نیز مشغول همکاری در این کشور است و آتشبس و پیشبرد مذاکرات صلح در آستانه یا ژنو را به گونهای فشرده با این کشور پیش میبرد، به گونهای که ایران بعضا نتوانسته است نارضایتی و نگرانی خود از برخی از این هماهنگیها و تعاملات را پنهان کند.
روسیه با کشورهای عرب منطقه هم که درگیر جنگ نیابتی علیه ایران در سوریه هستند هم روابطی عادی و گفتوگوهای دیپلماتیک متعددی دارد و بالتبع کانالهای تماسش با گروههای مخالف هم برقرار است. از این رو پیشرفت احتمالی مذاکرات صلح که به تغییراتی احتمالی در شاکله سیاسی سوریه یا محدودشدن انحصار قدرت رژیم اسد بینجامد هم لزوما به معنای ضرر و زیان برای حضور روسیه در سوریه نخواهد بود.
روسیه و شروط مخالفان ایران
در هفتههای اخیر رهبران اسرائیل و ترکیه در سفرهای خود به روسیه به طور آشکار این پیام را به کرملین رساندهاند که با دسترسی به صلح و ادامه حکومت اسد در سوریه آماده همکاری و هماهنگی هستند، به شرط آن که روسیه کمک کند تا حضور و نفوذ ایران و حزبالله در سوریه محدود شود. دولت ترامپ هم مواضعی تقریبا مشابه دارد و چه بسا که این دولت با توجه به مواضع سرسختانهاش علیه جمهوری اسلامی، نزدیکی بیشتر میان واشینگتن و مسکو را بیش از پیش به شناورشدن نسبی مناسبات مسکو و تهران پیوند بزند.
بیشتر بخوانید: افزایش قابل توجه حجم مبادلات اقتصادی ایران و روسیه
این که روسیه متاثر از این پیامها و به سرعت، در چارچوب منافع خود تفاوتهای استراتژی خود با ایران در سوریه را تشدید کند و به شکلگیری معادلاتی کمک کند که حتی به محو انحصار حکومت در دست رژیم اسد منجر شود، در حال حاضر شاید زیاد محتمل نباشد. در میانمدت اما این چرخش، بعید تلقی نمیشود، به ویژه که مسکو بنا بر تجربه میداند که مواضع ضدغربی رهبری جمهوری اسلامی و مشکلات و چالشهای آن در عرصه بینالمللی و منطقهای همچنان این حکومت را به داشتن مناسباتی نسبتا خوب با مسکو ناگزیر میکند. لذا اگر کرملین اینجا و آنجا هم اقدامی خلاف منافع و مواضع جمهوری اسلامی انجام دهد، محدودیت امکانات و تعاملات بینالمللی حکومت جمهوری اسلامی و نیاز به حفظ مناسبات با روسیه باعث خواهد شد که واکنش چندانی نشان ندهد، چنان که نه همراهی روسیه با تحریمهای سازمان ملل علیه ایران در ماجرای پرونده هستهای خللی در دوستی تهران با مسکو بهوجود آورد، نه تعلل در تکمیل نیروگاه بوشهر و نه تعلل چند ساله و عامدانه در تحویل سیستم دفاع ضدموشکی اس ۳۰۰.
این که سفر اخیر حسن روحانی به روسیه و تاکیدات او بر منافع و مواضع مشترک میان تهران و مسکو و حتی توافق بر سر همکاری و هماهنگی بیشتر در عرصههای مختلف مانعی در برابر چرخش احتمالی کرملین در معادلات منطقهای و بینالمللی به ضرر ایران بهوجود آورد هم، کمتر میتواند مسلم تلقی شود.
یکی از عرصههایی که به نزدیکی بیشتر مسکو و تهران در سالهای اخیر منجر شده، همکاری آنها در صحنه سوریه و کمک به توانمندسازی رژیم اسد در برابر مخالفان مسلح آن است. هر دو کشور، هم به لحاظ «منافع» ژئوپلتیک و هم برای تفوق در نبرد نیابتیای که میان قدرتهای بزرگ و کشورهای منطقه در جریان است بقای رژیم اسد را امری استراتژیک یافتهاند و با امکانات نظامی خود در عرصههای گوناگون به کمک آن رفتهاند.
بیشتر بخوانید: روحانی در مسکو به دنبال چیست؟
ایران به خصوص نفوذ و حضور در سوریه را مولفه مهمی از «عمق استراتژیک» خود تلقی میکند. این عمق استراتژیک البته بیشتر جنبه امنیتی و سلبی داشته و کمتر در خدمت بسط امکانات و نفوذ پایدار ایران از جمله در عرصههای اقتصادی و سیاسی و فرهنگی در منطقه بوده است. به عبارت دیگر حضور در سوریه برای ایران عمدتا در خدمت آنچه جمهوری اسلامی «تقویت مقاومت» و «مقابله با رژیم صهیونیستی» مینامد و سرپلی برای کمک به حزبالله لبنان برای همین هدف ارزیابی شده است. در عین حال، بقای رژیم اسد و قدرتنگرفتن نیروهای سنی نزدیک به کشورهای رقیب ایران در سوریه نفسخوری برای دولت عراق نیز به شمار میآید. به عبارتی افتادن سوریه به دست نیروهای نزدیک به کشورهای رقیب ایران در منطقه، اعم از ترکیه یا کشورهای عربی، فشار بر شاکله سیاسی عراق که شیعیان در آن دست بالا دارند را تشدید خواهد کرد و تبعا حضور و نفوذ ایران در معادلات سیاسی این کشور را با چالش روبرو خواهد شد.
ایران و اولویت حضور نظامی و امنیتی در سوریه
برای ایران حضور قوی در سوریه امکانی برای دسترسی به سواحل مدیترانه و دسترسی آسانتر به کشورهای اروپایی از جمله برای صدور احتمالی گاز هم هست، امری که مولفههایی از رقابت با برخی کشورها مانند قطر را هم در صحنه سوریه به دنبال داشته است.
جمهوری اسلامی در عرصه اقتصادی سوریه حضور چندانی نداشته است. این امر، ورای ضعف اقتصاد ایران و نداشتن کالا و صنایع و خدمات رقابتی برای عرضه، به تمرکز بر مسائل ژئوپلتیک، دشمنی با اسرائیل و رقابت با کشورهای عرب منطقه برمیگردد که عمدتا در شکل حضور نظامی و امنیتی سنگین در سوریه و هزینههای سنگین برای این امر خود را نشان داده است.
اما ایران اخیرا کوشیده است پاداش حضور نظامی خود در سوریه و منابع معتنابهی که در این راه هزینه کرده را قسما در زمینههای اقتصادی هم نقد کند. در دیماه گذشته در جریان سفر عماد خمیس، نخستوزیر سوریه به تهران ۵ سند همکاری میان تهران و دمشق امضا شد که بر واگذاری پنج هزار هکتار از اراضی کشاورزی سوریه، واگذاری معدن فسفات الشرقیه، واگذاری هزار هکتار زمین برای احداث مخازن و پایانههای نفت و گاز، واگذاری پروانه اپراتور تلفن همراه و واگذاری طرح گاوداری و اراضی اطراف آن به ایران مبتنی است. گفته میشود که در صورت تحقق این پروژهها سپاه پاسداران نقش محوری را در آنها خواهد داشت. همچنین بحثهایی در باره واگذاری یک بندر سوری در ساحل مدیترانه به ایران هم در جریان بوده است.
بیشتر بخوانید: تکیه به روسیه یا تلاش برای عادیسازی رابطه با آمریکا؟
در مجموع اما وجه عمده حضور ایران در سوریه (و نیز در عراق) همچنان امنیتی و نظامی است و مقابله با اسرائیل و جنگ نیابتی با رقبا، و نه جنبههای اثباتی مانند بسط نفوذ اقتصادی و فرهنگی ایران، به هدف اول آن بدل شده است. هم این رویکرد منفی خود ایران و هم تبلیغات کشورهای رقیب وجهی از درگیریهای فرقهای و مناقشه شیعه و سنی به تلاشها و برآمدهای ایران در منطقه داده و عملا به نزدیکی کمسابقه اسرائیل و کشورهای عرب منطقه در مقابله با ایران راه برده است.
این رویکرد ایران سبب شده که در صحنه سوریه ایران تمام امکانات خود را در خدمت حفظ انحصاری رژیم اسد در قدرت بگذارد و هر تغییری در ساختار این رژیم را به ضرر خود ببیند.
دست بازتر مسکو در معادلات سوریه
نفوذ و حضور روسیه در سوریه اما کمتر جنبههای سلبی و فرقهای دارد و مسکو عملا دست خود را در بازی با کارتهای مختلف باز گذاشته است.
برای مسکو هم، البته حفظ نفوذ و پایگاههای خود در حوزه مدیترانه از اهمیتی استراتژیک برخوردار است. اما این حضور دستکم در ارتباط با کشورهای منطقه سلبی نیست و کمتر جنبه فرقهای به خود گرفته است.
در همین چارچوب است که روسیه در عرصه سوریه با اسرائیل هم که ایران آن را دشمن خود ارزیابی میکند مشغول هماهنگی و همکاری است. برهمین مبنا، روسیه به رغم استقرار سیستمهای دفاع ضدهوایی پیشرفته در خاک سوریه با ارتش اسرائیل هم هماهنگیهایی دارد و حتی به حمله هواپیماهای اسرائیلی به نیروها وامکانات نظامی حزبالله در خاک این کشور هم واکنش نشان نمیدهد. شاید اگر در هفته گذشته خود اسرائیلیها حمله به حزبالله در خاک سوریه را تایید نمیکردند، باز هم روسیه مثل گذشته واکنشی نشان نمیداد و نیازی به اقدام نمادین فراخوان سفیر اسرائیل در مسکو نمیدید.
روسیه با ترکیه نیز که منافع متضادی در قیاس با ایران در سوریه دارد نیز مشغول همکاری در این کشور است و آتشبس و پیشبرد مذاکرات صلح در آستانه یا ژنو را به گونهای فشرده با این کشور پیش میبرد، به گونهای که ایران بعضا نتوانسته است نارضایتی و نگرانی خود از برخی از این هماهنگیها و تعاملات را پنهان کند.
روسیه با کشورهای عرب منطقه هم که درگیر جنگ نیابتی علیه ایران در سوریه هستند هم روابطی عادی و گفتوگوهای دیپلماتیک متعددی دارد و بالتبع کانالهای تماسش با گروههای مخالف هم برقرار است. از این رو پیشرفت احتمالی مذاکرات صلح که به تغییراتی احتمالی در شاکله سیاسی سوریه یا محدودشدن انحصار قدرت رژیم اسد بینجامد هم لزوما به معنای ضرر و زیان برای حضور روسیه در سوریه نخواهد بود.
روسیه و شروط مخالفان ایران
در هفتههای اخیر رهبران اسرائیل و ترکیه در سفرهای خود به روسیه به طور آشکار این پیام را به کرملین رساندهاند که با دسترسی به صلح و ادامه حکومت اسد در سوریه آماده همکاری و هماهنگی هستند، به شرط آن که روسیه کمک کند تا حضور و نفوذ ایران و حزبالله در سوریه محدود شود. دولت ترامپ هم مواضعی تقریبا مشابه دارد و چه بسا که این دولت با توجه به مواضع سرسختانهاش علیه جمهوری اسلامی، نزدیکی بیشتر میان واشینگتن و مسکو را بیش از پیش به شناورشدن نسبی مناسبات مسکو و تهران پیوند بزند.
بیشتر بخوانید: افزایش قابل توجه حجم مبادلات اقتصادی ایران و روسیه
این که روسیه متاثر از این پیامها و به سرعت، در چارچوب منافع خود تفاوتهای استراتژی خود با ایران در سوریه را تشدید کند و به شکلگیری معادلاتی کمک کند که حتی به محو انحصار حکومت در دست رژیم اسد منجر شود، در حال حاضر شاید زیاد محتمل نباشد. در میانمدت اما این چرخش، بعید تلقی نمیشود، به ویژه که مسکو بنا بر تجربه میداند که مواضع ضدغربی رهبری جمهوری اسلامی و مشکلات و چالشهای آن در عرصه بینالمللی و منطقهای همچنان این حکومت را به داشتن مناسباتی نسبتا خوب با مسکو ناگزیر میکند. لذا اگر کرملین اینجا و آنجا هم اقدامی خلاف منافع و مواضع جمهوری اسلامی انجام دهد، محدودیت امکانات و تعاملات بینالمللی حکومت جمهوری اسلامی و نیاز به حفظ مناسبات با روسیه باعث خواهد شد که واکنش چندانی نشان ندهد، چنان که نه همراهی روسیه با تحریمهای سازمان ملل علیه ایران در ماجرای پرونده هستهای خللی در دوستی تهران با مسکو بهوجود آورد، نه تعلل در تکمیل نیروگاه بوشهر و نه تعلل چند ساله و عامدانه در تحویل سیستم دفاع ضدموشکی اس ۳۰۰.
این که سفر اخیر حسن روحانی به روسیه و تاکیدات او بر منافع و مواضع مشترک میان تهران و مسکو و حتی توافق بر سر همکاری و هماهنگی بیشتر در عرصههای مختلف مانعی در برابر چرخش احتمالی کرملین در معادلات منطقهای و بینالمللی به ضرر ایران بهوجود آورد هم، کمتر میتواند مسلم تلقی شود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر