حسن شریعتمداری و مهران براتی از دلایل خود در مخالفت با شرکت در
انتخابات ریاست جمهوری ایران میگویند؛ شریعتمداری از منظر آزاد نبودن این انتخابات
و مهران براتی با نگاه تغییر حکومت، عدم مشارکت را تحلیل میکنند.
در هر دوره از انتخابات در ایران، مخالفان شرکت در انتخابات با دلایلی کم و بیش
مشابه، مشارکت را نفی میکنند. عمده این دلایل در طول ۳۰ سال گذشته، مشروعیت بخشیدن
به نظام جمهوری اسلامی از طریق مشارکت بالای مردم بوده است.
در این دوره اما به دلیل رویدادهای سال ۸۸ طیف دیگری از نیروها به صف مخالفان مشارکت در انتخابات پیوستهاند. دلایل این گروه جدا از مشروعیتبخشی به نظام جمهوری اسلامی، بر نکات دیگری نیز استوار است.
گروهی با شعار انتخابات آزاد به مخالفت با مشارکت در چنین انتخاباتی پرداختهاند که آن را آزاد نمیدانند. حسن شریعتمداری، فعال سیاسی مقیم هامبورگ آلمان یکی از این افراد است.
او در گفت و گو با دویچهوله میگوید: «برای من که از استانداردهای یک انتخابات آزاد و منصفانه و مطابق با دادههای جهانی دفاع میکنم، مقایسه چنین انتخاباتی با آنچه در ایران میگذرد و متأسفانه نام انتخابات را به خود گرفته، باعث میشود که در چنین انتخاباتی شرکت نکنم و سعی کنم تفاوت آن را با مردم بیان کنم. آنچه در ایران میگذرد، در حقیقت یک انتصاب است در قالب انتخاب و تحمیل رأی استیصال به مردم».
آقای شریعتمداری اظهار میدارد که اگر در ایران یک انتخابات آزاد برپا بود و مردم میتوانستند نمایندگان خودشان را انتخاب کنند، بیشک کسان دیگری در ردیف کاندیداها قرار میگرفتند. این فعال سیاسی میگوید در این دوره شعار مردم باید این باشد که "کاندیدای ما کجاست؟".
انتخاب بین زندانبان خوب و زندانبان بد
حسن شریعتمداری، شرایط مردم در انتخابات این دوره ریاست جمهوری را به زندانیانی تشبیه میکند که دو زندانبان دارند که یکی از آنها مرتب به زندانیان چنگ و دندان نشان میدهد و دیگری با یک کلید پلاستیکی در دست وعده میدهد که در زندان را خواهد گشود و نتیجه میگیرد که رفتار انتخاباتی مردم کاملا برای او قابل درک است.
این فعال سیاسی میگوید: «من اهمیت این تغییر کوچک را در زندگی مردم میدانم، ولی سعی میکنم که تفاوت این انتخابات را با یک انتخابات آزاد برجسته کنم و به مردم عزیز وطنم یادآوری کنم که برای برگزاری یک انتخابات آزاد و منصفانه همچنان بکوشید و سطح توقعات خودتان را تا جایی پایین نیاورید که دفعه دیگر بهجای آقای روحانی کسی در ردیف کمتر و با تفاوتی کمتر بیاورند و بازهم شما را وادار به رأی دادن به این تفاوتهای کمتر کنند.»
حسن شریعتمداری البته تاکید میکند که شرکت آگاه در چنین انتخاباتی همراه با مبارزه انتخاباتی و شور انتخاباتی، بدنه جامعه مدنی را تقویت میکند و این از دستاوردهای انتخابات است.
وی ادامه میدهد: «منتهی در ستون فایده وزیان، زیان عادت کردن به چنین رفتار نظام و زیان حداقلی کردن انتظارات مردم بسیار بیشتر است. جنبش مدنی ایران راههای دیگری هم دارد و در هنگام شرکت در چنین انتخاباتی میتوانست به مجامع کاندیداهای تحمیلی برود و پرچم انتخابات آزاد را برافرازد. میتوانست در حوزه صندوقهای رأی حاضر شود و در ورقه رأیش بنویسد که من کاندیدا نداشتم و بنابراین رأی نمیدهم و هزاران راه دیگر وجود دارد. تنها راه نشاط جامعه مدنی برای تغییر، شرکت در یک انتخابات تحمیلی نیست».
شریعتمداری پیشبینی میکند که نام حسن روحانی که کاندیدای مورد حمایت نیروهای تحولخواه است، از صندوق بیرون نخواهد آمد و اگر هم او رئيس جمهور شود، به اردوی اصلاحطلبان تعلق نخواهد داشت.
«نیروی سیاسی باید به تغییر حکومت فکر کند»
او تاکید میکند که انتخاب مردم بر اساس شرایط زندگیشان است؛ مشکلاتی از قبیل نبود و کمبود دارو، بیکاری، تورم و نابسامانیهای دیگر اجتماعی. آقای براتی نتیجه میگیرد که این مردم حق دارند به انتخاب کسی بروند که قادر باشد حتی کوچکترین گام را در جهت اهداف آنها بردارد. اما به نظر او نیروهای سیاسی باید گامی فراتر از این ببینند و آن تغییر حکومت است.
این فعال سیاسی تصریح میکند که تغییر حکومت باید بدون خشونت و گام به گام صورت بگیرد. او در پاسخ به این سوال که چنین روندی بدون شرکت در انتخابات چگونه ممکن است، میگوید: «این در درجه اول بستگی به نیروهای اصلاحطلب درون حکومت دارد. وقت آن است که نیروهای اصلاحطلب با تجربهای که تا بهحال پیدا کردهاند، کاملاً آگاهانه به نیروهای خارج از نظام بپیوندند و یک نیروی اپوزیسیون قوی آزادیخواه در این جامعه بهوجود آید که بتواند حتی با استفاده از اهرم انتخابات، آنجا که نیروی اصلاحطلب به مردم و به توان مردم تکیه کند، در سازماندهی نیروهای اجتماعی خودش برنامهریزی داشته باشد».
مهران براتی میگوید اگر چنین ساز و کاری پیش بیاید، مردم دیگر ترسی از فعالیت حزبی نخواهند داشت و به تدریج نیروی اجتماعی لازم را به دست خواهند آورد. در نتیجه حکومت دیگر قادر نخواهد بود که هرنوع فعالیت مدنی و سیاسی را در محاق کشد.
مهران براتی از منظر دیگری نیز به عدم شرکت در انتخابات نگاه میکند. او میگوید: «موافقت و مخالفت برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری ایران، همیشه مربوط به کاندیداهایی میشده که مورد قبول نظام بودهاند. نیروهای خارج از نظام حاکم هیچ وقت نمیتوانستند در این انتخابات شرکت کنند بنابراین همیشه برای شرکت، امید به این بوده که اصلاحطلبان حکومتی در تغییر توازن نیروهای درون نظام نقشی داشته باشند و بتوانند جامعه را به سوی لااقل یک قدم گشایش به پیش ببرند.»
این فعال سیاسی تصریح میکند که تجربه هشت سال حکومت اصلاحطلبان نشان داد که این گروه نتوانست از فرصت خود استفاده کند. براتی نتیجه میگیرد که وقتی خاتمی با ۲۰ میلیون رای نتوانست در برابر حکم حکومتی مقاومت کند، حسن روحانی هم قطعا نخواهد توانست؛ چرا که پشتیبانی مردمی از او بسیار کمتر از خاتمی است.
در این دوره اما به دلیل رویدادهای سال ۸۸ طیف دیگری از نیروها به صف مخالفان مشارکت در انتخابات پیوستهاند. دلایل این گروه جدا از مشروعیتبخشی به نظام جمهوری اسلامی، بر نکات دیگری نیز استوار است.
گروهی با شعار انتخابات آزاد به مخالفت با مشارکت در چنین انتخاباتی پرداختهاند که آن را آزاد نمیدانند. حسن شریعتمداری، فعال سیاسی مقیم هامبورگ آلمان یکی از این افراد است.
او در گفت و گو با دویچهوله میگوید: «برای من که از استانداردهای یک انتخابات آزاد و منصفانه و مطابق با دادههای جهانی دفاع میکنم، مقایسه چنین انتخاباتی با آنچه در ایران میگذرد و متأسفانه نام انتخابات را به خود گرفته، باعث میشود که در چنین انتخاباتی شرکت نکنم و سعی کنم تفاوت آن را با مردم بیان کنم. آنچه در ایران میگذرد، در حقیقت یک انتصاب است در قالب انتخاب و تحمیل رأی استیصال به مردم».
آقای شریعتمداری اظهار میدارد که اگر در ایران یک انتخابات آزاد برپا بود و مردم میتوانستند نمایندگان خودشان را انتخاب کنند، بیشک کسان دیگری در ردیف کاندیداها قرار میگرفتند. این فعال سیاسی میگوید در این دوره شعار مردم باید این باشد که "کاندیدای ما کجاست؟".
انتخاب بین زندانبان خوب و زندانبان بد
حسن شریعتمداری، شرایط مردم در انتخابات این دوره ریاست جمهوری را به زندانیانی تشبیه میکند که دو زندانبان دارند که یکی از آنها مرتب به زندانیان چنگ و دندان نشان میدهد و دیگری با یک کلید پلاستیکی در دست وعده میدهد که در زندان را خواهد گشود و نتیجه میگیرد که رفتار انتخاباتی مردم کاملا برای او قابل درک است.
این فعال سیاسی میگوید: «من اهمیت این تغییر کوچک را در زندگی مردم میدانم، ولی سعی میکنم که تفاوت این انتخابات را با یک انتخابات آزاد برجسته کنم و به مردم عزیز وطنم یادآوری کنم که برای برگزاری یک انتخابات آزاد و منصفانه همچنان بکوشید و سطح توقعات خودتان را تا جایی پایین نیاورید که دفعه دیگر بهجای آقای روحانی کسی در ردیف کمتر و با تفاوتی کمتر بیاورند و بازهم شما را وادار به رأی دادن به این تفاوتهای کمتر کنند.»
حسن شریعتمداری البته تاکید میکند که شرکت آگاه در چنین انتخاباتی همراه با مبارزه انتخاباتی و شور انتخاباتی، بدنه جامعه مدنی را تقویت میکند و این از دستاوردهای انتخابات است.
وی ادامه میدهد: «منتهی در ستون فایده وزیان، زیان عادت کردن به چنین رفتار نظام و زیان حداقلی کردن انتظارات مردم بسیار بیشتر است. جنبش مدنی ایران راههای دیگری هم دارد و در هنگام شرکت در چنین انتخاباتی میتوانست به مجامع کاندیداهای تحمیلی برود و پرچم انتخابات آزاد را برافرازد. میتوانست در حوزه صندوقهای رأی حاضر شود و در ورقه رأیش بنویسد که من کاندیدا نداشتم و بنابراین رأی نمیدهم و هزاران راه دیگر وجود دارد. تنها راه نشاط جامعه مدنی برای تغییر، شرکت در یک انتخابات تحمیلی نیست».
شریعتمداری پیشبینی میکند که نام حسن روحانی که کاندیدای مورد حمایت نیروهای تحولخواه است، از صندوق بیرون نخواهد آمد و اگر هم او رئيس جمهور شود، به اردوی اصلاحطلبان تعلق نخواهد داشت.
«نیروی سیاسی باید به تغییر حکومت فکر کند»
مهران براتی میگوید وقت آن
است که نیروهای اصلاحطلب داخل به نیروهای خارج از نظام بپیوندند و یک اپوزیسیون
قوی آزادیخواه به وجود آورند
مهران براتی، فعال سیاسی مقیم برلین از منظر یک نیروی سیاسی به مسئله انتخابات
نگاه میکند که به گفته او نگاهش با نگاه مردم عادی متفاوت است.او تاکید میکند که انتخاب مردم بر اساس شرایط زندگیشان است؛ مشکلاتی از قبیل نبود و کمبود دارو، بیکاری، تورم و نابسامانیهای دیگر اجتماعی. آقای براتی نتیجه میگیرد که این مردم حق دارند به انتخاب کسی بروند که قادر باشد حتی کوچکترین گام را در جهت اهداف آنها بردارد. اما به نظر او نیروهای سیاسی باید گامی فراتر از این ببینند و آن تغییر حکومت است.
این فعال سیاسی تصریح میکند که تغییر حکومت باید بدون خشونت و گام به گام صورت بگیرد. او در پاسخ به این سوال که چنین روندی بدون شرکت در انتخابات چگونه ممکن است، میگوید: «این در درجه اول بستگی به نیروهای اصلاحطلب درون حکومت دارد. وقت آن است که نیروهای اصلاحطلب با تجربهای که تا بهحال پیدا کردهاند، کاملاً آگاهانه به نیروهای خارج از نظام بپیوندند و یک نیروی اپوزیسیون قوی آزادیخواه در این جامعه بهوجود آید که بتواند حتی با استفاده از اهرم انتخابات، آنجا که نیروی اصلاحطلب به مردم و به توان مردم تکیه کند، در سازماندهی نیروهای اجتماعی خودش برنامهریزی داشته باشد».
مهران براتی میگوید اگر چنین ساز و کاری پیش بیاید، مردم دیگر ترسی از فعالیت حزبی نخواهند داشت و به تدریج نیروی اجتماعی لازم را به دست خواهند آورد. در نتیجه حکومت دیگر قادر نخواهد بود که هرنوع فعالیت مدنی و سیاسی را در محاق کشد.
مهران براتی از منظر دیگری نیز به عدم شرکت در انتخابات نگاه میکند. او میگوید: «موافقت و مخالفت برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری ایران، همیشه مربوط به کاندیداهایی میشده که مورد قبول نظام بودهاند. نیروهای خارج از نظام حاکم هیچ وقت نمیتوانستند در این انتخابات شرکت کنند بنابراین همیشه برای شرکت، امید به این بوده که اصلاحطلبان حکومتی در تغییر توازن نیروهای درون نظام نقشی داشته باشند و بتوانند جامعه را به سوی لااقل یک قدم گشایش به پیش ببرند.»
این فعال سیاسی تصریح میکند که تجربه هشت سال حکومت اصلاحطلبان نشان داد که این گروه نتوانست از فرصت خود استفاده کند. براتی نتیجه میگیرد که وقتی خاتمی با ۲۰ میلیون رای نتوانست در برابر حکم حکومتی مقاومت کند، حسن روحانی هم قطعا نخواهد توانست؛ چرا که پشتیبانی مردمی از او بسیار کمتر از خاتمی است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر